جستجوی نویسنده

به دنبال یک نویسنده همیشه آنلاین و حرفه ایی برای وبلاگم میگردم . هرکس آمادگی دارد ، به این نشانی رایانامه بفرستد:mohammadrezafateminezhad@gmail.com


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : محمدرضا فاطمی نژاد
تاریخ : شنبه 27 تير 1394
آیا امام زمان(ع) از وقت ظهور خود آگاه‌اند؟ همه ما می‌دانیم كه خداوند، تبارك و تعالى، همه چیز را می‌د

آیا امام زمان(ع) از وقت ظهور خود آگاه‌اند؟

 
همه ما می‌دانیم كه خداوند، تبارك و تعالى، همه چیز را می‌داند و به همه امور واقف است. سؤال این است كه: آیا امام زمان (عج) نسبت به دقت دقیق ظهور خود آگاهى دارند یا خیر؟ ثانیاً تعیین زمان دقیق ظهور چه حكمى دارد؟


۱. تعیین وقت براى ظهور و فلسفه انتظار

 

در ادامه مطلب

 


انتظار منجى از سویى عاملى براى پایدارى و شكیبایى در برابر سختیها و مشكلات عصر غیبت و از سویى دیگر عاملى براى پویایى و تحرك شیعیان و آماده باش همیشگى آنان است. براساس تعالیم ائمه معصومین(ع) منتظر باید هر لحظه آماده ظهور باشد و زندگى خود را چنان سامان دهد كه هر زمان اراده خدا به ظهور تعلق گرفت بتواند با سربلندى در پیشگاه حجت خدا ظاهر شود.

 

همه ما می‌دانیم كه خداوند، تبارك و تعالى، همه چیز را می‌داند و به همه امور واقف است. سؤال این است كه: آیا امام زمان (عج) نسبت به دقت دقیق ظهور خود آگاهى دارند یا خیر؟ ثانیاً تعیین زمان دقیق ظهور چه حكمى دارد؟


۱. تعیین وقت براى ظهور و فلسفه انتظار


انتظار منجى از سویى عاملى براى پایدارى و شكیبایى در برابر سختیها و مشكلات عصر غیبت و از سویى دیگر عاملى براى پویایى و تحرك شیعیان و آماده باش همیشگى آنان است. براساس تعالیم ائمه معصومین(ع) منتظر باید هر لحظه آماده ظهور باشد و زندگى خود را چنان سامان دهد كه هر زمان اراده خدا به ظهور تعلق گرفت بتواند با سربلندى در پیشگاه حجت خدا ظاهر شود.

به عبارت دیگر انتظار ظهور حجت در آینده اى نامشخص هم بیم دهنده و هم نویدبخش است. بیم دهنده است؛ زیرا منتظر با خود می‌گوید شاید همین سال، همین ماه و یا همین روز ظهور رخ دهد پس باید آماده حضور در پیشگاه حجت خدا و ارائه اعمال خود به آن حضرت باشم. و امیدبخش است؛ چرا كه منتظر می‌اندیشد شاید در آینده اى نزدیك ظهور رخ دهد و سختیها و مشكلات او به پایان برسد و لذا باید پایدارى و مقاومت ورزید و تسلیم جریانهایى نشد كه در پى غارت سرمایه‌هاى ایمانى و اعتقادی‌اند.

با توجه به مطالب یاد شده، می‌توان گفت كه تعیین زمان براى ظهور برخلاف مفهوم و فلسفه انتظار است و چه بسا منتظر را به سستى و یا ناامیدى بكشد؛ زیرا وقتى گفته شود كه تا فلان زمان مشخص، هر چند آینده اى نه چندان دور، ظهور به وقوع نخواهد پیوست، ما به طور طبیعى دچار سكون و ركود می‌شویم و به این بهانه كه هنوز تا ظهور فاصله داریم؛ از به دست آوردن آمادگى لازم براى ظهور خوددارى می‌كنیم.

از سویى دیگر اگر ظهور به هر دلیل در زمانى كه به ما وعده داده شده رخ ندهد ما دچار ناامیدى و یأس می‌شویم و چه بسا كه در اصل اعتقاد به ظهور منجى آخرالزمان نیز دچار تردید شویم. این نكته اى است كه در روایات نیز مورد توجه قرار گرفته است.

از جمله در روایتى كه فضیل بن یسار از امام محمد باقر(ع) نقل كرده، آن حضرت در پاسخ این پرسش كه »آیا براى این امر (برخاستن قائم(ع))، وقت (مشخص) وجود دارد، فرمود:
كسانى كه براى این امر وقت تعیین می‌كنند، دروغ می‌گویند (آن حضرت سه مرتبه این سخن را تكرار كرد و آنگاه فرمود زمانى كه موسى(ع) قومش را براى رفتن به قرارى كه با پروردگارش داشت ترك كرد، به آنها وعده داد كه تا سى روز دیگر برمی‌گردد، اما زمانى كه خداوند ده روز دیگر بر آن سى روز افزود، قومش گفتند: موسى خلاف وعده كرد پس آن كردند كه كردند...1

داستان ارتداد قوم یهود و گوساله پرست شدن آنها در پى تأخیر ده روزه حضرت موسى در تاریخ مشهور است و این هشدارى است به همه كسانى كه در پى تعیین وقت براى ظهورند.

آنچه در روایات امام باقر(ع) در مورد فلسفه تعیین نشدن وقت ظهور آمده بود، به بیانى دیگر در روایتى كه از امام موسى كاظم(ع) نقل شده، آمده است. آن حضرت در این زمینه می‌فرماید:
اگر به ما گفته می‌شد: این امر [ظهور قائم] تا دویست سال و یا سیصد سال دیگر واقع نمی‌شود؛ دلها سخت می‌شد و بیشتر مردم از اسلام برمی‌گشتند. اما گفته‌اند: این امر چه با شتاب پیش می‌آید و چه نزدیك است! تا دلهاى مردم الفت گیرد و فرج نزدیك احساس شود.
بنابراین همه باید تلاش خود را متوجه اصل قضیه انتظار فرج، منتظر نگهداشتن مردم، حفظ شادابى و سرزندگى انتظار در آنها و یادآورى وظایف منتظران كنند و از پرداختن به موضوع زیان ظهور و تعیین وقت براى تان خوددارى نمایند2.


2. ظهور ناگهانى فرا می‌رسد

در بسیارى از روایاتى كه از پیامبر گرامى اسلام(ص) و امامان معصوم(ع) نقل شده، این نكته مورد تأكید قرار گرفته كه ظهور نیز همانند قیامت، ناگهانى و غیر منتظره فرامی‌رسد. از جمله در روایتى كه امام رضا(ع) به واسطه پدران بزرگوارش از پیامبر اكرم(ص) نقل می‌كند چنین آمده است:
به پیامبر(ص) عرض شد: اى رسول خدا آن قائم كه از نسل شماست چه وقت ظهور می‌كند؟ آن حضرت فرمود: ظهور او مانند قیامت است. »تنها خداوند است كه چون زمانش فرا رسد آشكارش می‌سازد. فرا رسیدن آن بر آسمانیان و زمینیان پوشیده است. جز به ناگهان بر شما نیاید«3و4.

امام باقر(ع)، نیز در تفسیر این آیه شریفه:
آیا چشم به راه چیزى جز آن ساعتند كه ناگاه و بی‌خبرشان بیاید؟5

می‌فرماید:
مراد از ساعت، ساعت [قیام] قائم(ع) است كه ناگهان برایشان بیاید6.

حضرت صاحب‌الامر(ع) نیز در یكى از توقیعات خود بر این نكته تأكید می‌ورزند كه ظهور ناگهانى و دور از انتظار فرا می‌رسد:
فرمان ما به یكباره و ناگهانى فرا می‌رسد و در آن زمان توبه و بازگشت براى كسى سودى ندارد و پشیمانى از گناه كسى را از كیفر ما نجات نمی‌بخشد7.

این دسته از روایات از یكسو هشدارى است به شیعیان كه در هر لحظه آماده ظهور حجت حق باشند و از سویى دیگر تذكرى به همه كسانى كه در پى تعیین وقت براى ظهورند.


3. نهى از تعیین وقت براى ظهور

چنانكه گفته شد؛ تعیین وقت براى ظهور جایز نیست و براساس روایات معصومین(ع) ما وظیفه داریم كسانى را كه به تعیین وقت براى ظهور می‌پردازند تكذیب كنیم. در اینجا براى آشنایى شما عزیزان به برخى از این روایات اشاره می‌كنیم.

امام صادق(ع) در روایتى خطاب به محمدبن سلم می‌فرماید:
اى محمد! هر كس براى تو خبرى از ما درباره تعیین وقت [ظهور] نقل كرد در تكذیب او درنگ نكن؛ زیرا ما [اهل بیت] براى هیچ كس وقت ظهور را تعیین نكرده ایم8.

در روایات دیگرى وقتى »مهزم« به امام صادق(ع) عرض می‌كند:
فدایت شوم، در مورد این امرى كه ما در انتظار آنیم، مرا آگاه كنید كه چه زمانى واقع می‌شود؟

آن حضرت می‌فرماید:
اى مهزم! آنان كه [براى این امر] تعیین وقت می‌كنند دروغ می‌گویند و آنها كه [در این امر] شتاب می‌كنند نابود می‌شوند و كسانى كه تسلیم می‌شوند نجات می‌یابند9.

همچنین در توقیعى كه از ناحیه مقدسه صاحب‌الزمان(ع) در پاسخ به پرسشهاى »اسحاق بن یعقوب« وارد شده چنین می‌خوانیم:
اما آشكار شدن فرج، به اراده خداوند است و آنان كه [براى ظهور] وقت تعیین می‌كنند دروغ می‌گویند10.

توجه به روایات یاد شده به خوبى این نكته را بر ما روشن می‌سازد كه ما نه تنها حق نداریم به استناد برخى رویدادهاى اجتماعى و یا حوادث طبیعى به پیش بینى زمان ظهور و تعیین وقت براى آن بپردازیم؛ بلكه بر ما لازم است كه ادعاى كسانى را كه مدعى دانستن زمان ظهورند تكذیب كنیم و جلوى نشر این‌گونه ادعاها را بگیریم.

فلسفه این حكم نیز روشن است؛ شما تصور كنید اگر هر از چندى زمانى براى ظهور تعیین شود و ظهور به وقوع نپیوندد چه پیش خواهد آمد. آیا مردم رفته رفته ناامید نمی‌شوند و اعتقاد خود را نسبت به اصل اندیشه مهدویت و ظهور منجى از دست نمی‌دهند؟!


4. زمان ظهور، رازى از رازهاى خدا

براساس آنچه تاكنون بیان شد این احتمال كه زمان ظهور را تنها خداوند، تبارك و تعالى، می‌داند تقویت می‌شود و می‌توانیم بگوییم: حضرت مهدى (ع) نیز منتظر روزى هستند كه با اذن خداوند حركت نجات بخش خود را آغاز كنند. اما از برخى دیگر از روایات چنین برمی‌آید كه خداوند، زمان فرا رسیدن امر فرج را چون بسیارى دیگر از رازهاى آفرینش براى پیامبر خود حضرت محمد(ص) آشكار ساخته و آن حضرت نیز آن را براى وصىّ خود امیر مؤمنان(ع) و ایشان نیز آن را براى فرزندشان امام حسن مجتبى(ص) و... همینطور هر امام براى امام پس از خود آشكار ساخته است. ولى آنها اجازه آشكار ساختن آن را براى دیگران ندارند.

در قسمتى از وصایاى امام صادق(ع) به ابوجعفر محمدبن نعمان، معروف به »مؤمن الطاق« با اشاره به زمان فرا رسیدن امر فرج چنین آمده است:
اى فرزند نعمان! عالم (امام) نمی‌تواند از همه آنچه كه می‌داند، تو را آگاه سازد؛ زیرا آن [زمان] راز خداست كه خداوند آن را به جبرئیل(ع)؛ جبرئیل(ع) آن را به محمد(ص)؛ محمد(ص) آن را به على(ع)؛ على(ع) آن را به حسن(ع)؛ حسن(ع) آن را به حسین(ع)؛ حسین(ع) آن را به على(ع)؛ على(ع) آن را به محمد(ع)؛ و محمد(ع) آن را به دیگرى [امام ششم] عرضه داشته است. پس شتاب مكنید...11.

همچنین در روایت دیگرى كه از امام محمد باقر(ع) نقل شده آن حضرت در پاسخ یكى از یاران خود كه می‌پرسد: »كاش به ما می‌فرمودید این امر (ظهور امام مهدى(ع)) چه زمانى خواهد بود تا به آن خبر شادمان شویم« مطالبى را بیان می‌كنند كه از آنها استفاده می‌شود كه ایشان وقت ظهور را می‌دانند اما بنابر مصالحى از بیان آن خوددارى می‌كنند.12

بنابراین در مورد این مطلب كه آیا امام زمان(ع) از زمان ظهور خود آگاه است یا خیر اظهارنظر قطعى و صریحى نمی‌توان كرد و هر دو احتمال از روایات قابل‌استفاده است.

سخن آخر این‌كه براساس روایات قطعى و تردیدناپذیر، وظیفه ما انتظار فرج، نزدیك دیدن ظهور و كسب آمادگى كامل براى فرا رسیدن این روز فرخنده است. بنابراین باید بسیار مواظب بود و اجازه نداد كه اصل موضوع »انتظار فرج« به عنوان ارزشمندترین سرمایه اعتقادى شیعه با طرح مباحث فرعى و حاشیه‌اى چون زمان ظهور، نحوه زندگى حضرت در زمان غیبت و... مورد بی‌توجهى یا كم توجهى قرار گیرد و از وظایف اصلى منتظران در زمان غیبت، غفلت شود.


:: موضوعات مرتبط: غیبت امام(ارواحنا فداه) , ,
:: برچسب‌ها: زمان ظهور ، اطلاع امام زمان(ارواحنا فداه) از زمان ظهور ، تعیین وقت برای ظهور و فلسفه انتظار ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : محمدرضا فاطمی نژاد
تاریخ : چهار شنبه 17 تير 1394
دلیل غیبت امام زمان(ارواحنا فداه)
علت غیبت و پنهان بودن امام دوازدهم(عج) چیست؟
پرسش
شیعه می‌گوید: پنهان شدن امام دوازدهم(عج) در غار، به جهت ترس از ستمگران است، پس وقتی این خطر با به قدرت رسیدن حکومت‌های شیعه مانند عبیدی‌ها (فاطمی‌ها) و آل بویه‌ها و صفوی‌ها و دولت فعلی ایران رفع شد، چرا ظهور نکرد؟!
پاسخ اجمالی

منظور از غیبت امام دوازدهم(عج) پنهان شدن آن حضرت در غار و زندگی دور از مردم نیست، بلکه آن حضرت در بین مردم زندگی و رفت و آمد می‌کنند و همانند دیگر افراد جامعه، یک زندگى عادى دارند، حضرت مردم را می‌بینند و آنها را می‌شناسند مردم نیز حضرت را می‌بینند، اما ایشان را نمی‌شناسند و نمی‌دانند که ایشان همان حضرت مهدی موعود(عج) هستند تا وقتی که زمان ظهور فرا برسد و ایشان خود را به عنوان امام و پیشواى شیعیان جهان، به مردم معرّفى خواهند کرد؛ زیرا امر غیبت و ظهور حضرت مهدی به اراده و فرمان الهی است و هر گاه خدای تعالی اراده فرماید واقع خواهد شد.
غیبت امام علاوه بر حفظ جان امام مهدی(عج) علت‌ها و حکمت‌های دیگری نیز دارد از جمله:

1. ایجاد زمینه اجرای احکام الهی در جامعه.

2. امیدبخشیدن به مؤمنان و منتظران

3. تربیت و خودسازى؛ در روایات زیادی بیان شده است که؛ امام زمان(عج) در دوران غیبت به‌طور مداوم مراقب حال پیروان خویش است.

4. پاسدارى آیین خدا در جلو گیری از آمیختن آن با سلیقه‌ها و افکار شخصى.

5. امام زمان(عج) در زمان غیبت همچون خورشید پشت ابر است که مردم از برکات و هدایت‌های پنهان و آشکار امام زمان (عج) بهره‌مند هستند.

پاسخ تفصیلی

امامت، همان ادامه مسیر نبوّت است[1] و امام تمام ویژگی‌‏هاى یک نبى را دارد، مگر این‌که دیگر بر او وحى نشده و نزول آیات قطع می‌‏شود. امام و پیشوای دینى در اسلام از سه جهت ممکن است مورد توجه قرار گیرد:

1. از جهت حکومت اسلامی؛ یعنی اقدام براى برقرارى حکومت و رها نمودن مردم از سلطه حاکمان جور

2. از جهت بیان معارف و احکام اسلامی

3. از جهت رهبرى و ارشاد حیات معنوى‏

شیعه معتقد است همان‌طور که جامعه اسلامى به هر سه جهت نامبرده نیازى ضرورى دارد، کسى که متصدى اداره جهات نامبرده است و پیشوائى جماعت را در آن جهات به عهده دارد، از ناحیه‌ی خدا و رسول باید تعیین شود و البته پیغمبراکرم(ص) نیز به امر خدا تعیین فرموده است.[2] پس، سه مورد بیان شده، عمده‌‏ترین وظایف امام را نشان می‌‏دهند.

انجام این وظایف در صورتی ممکن است که جان امام و سلامتی او حفظ شود. امام نیز وظیفه دارد برای حفظ دین، جان خود را حفظ نماید. همان‌طوری که انجام وظایف پیامبر نیز منوط به حفظ جان و سلامتی اوست. بر همین اساس است که وقتی پیامبر اکرم(ص) اوضاع مکه را نامساعد و جان خویش را در معرض خطر دیدند با یک برنامه امنیّتی حساب شده امام علی(ع) را به‌جای خویش گذاشته و مخفیانه به همراه ابوبکر به غار ثور رفته و در آنجا برای مدتی مخفی شدند و در یک شرایط مناسب مکه را به مقصد مدینه ترک کردند؛ زیرا زندگی و سلامت شخص پیامبر اکرم(ص) شرط دوام نزول وحی و بقای اسلام در آن برهۀ زمانی خاص بود.

لازم به تذکر است غیبت امام زمان(عج) به‌صورت پنهان شدن در غار نیست، بلکه آن‌حضرت نیز، همانند دیگر افراد جامعه، یک زندگى عادى دارند، در بین مردم رفت و آمد می‌کنند و مردم او را می‌بینند اما ایشان را نمی‌شناسند و نمی‌دانند که ایشان همان حضرت مهدی موعود هستند.[3] وقتی که زمان ظهور فرا برسد، ایشان خود را به عنوان امام و پیشواى شیعیان جهان، به مردم معرّفى خواهند کرد؛ زیرا امر غیبت و ظهور حضرت مهدی(عج) به اراده و فرمان الهی است و هر گاه خدای ‌تعالی اراده فرماید واقع خواهد شد.

از طرف دیگر غیبت امام مهدی(عج) علاوه بر حفظ جان آن حضرت، علت‌ها و حکمت‌های دیگری نیز دارد از جمله:

1. ایجاد زمینۀ اجرای احکام الهی در جامعه: اگر شرایط نابسامان اجتماعى و عدم آمادگی امت اسلامى، به گونه‌ای باشد که امام نتواند برخى از وظایف را که جنبه طرفینى دارد و اتمام آن به مساعد شرایط امت وابسته است انجام دهد،[4] مطمئناً باید به دنبال ایجاد آن زمینه‌ها و شرایط باشیم که آماده شدن آنها نیاز به زمان زیادی دارد مخصوصاً اگر به دنبال حکومت جهانی و پیاده کردن دستورات اسلام در تمام گیتی باشیم که هدف اسلام چیزی جز این نیست، چنان‌که قرآن می‌فرماید: «ما می‌‏خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روى زمین قرار دهیم!».[5]

2. امیدبخشى: اعتقاد به امام زنده‌اى که هر لحظه امید به ظهور آن است، همچون زنده بودن فرمانده در میدان جنگ است که موجب دلگرمى و امید به پیروزى در سربازان است.

3. اثر تربیتى و خودسازى: در روایات زیادی بیان شده است که؛ ائمه اطهار(ع) همه هفته پرونده‌ی اعمال پیروان خویش را می‌بینند[6] که در دوران غیبت، امام مهدی(عج) مراقب حال پیروان خویش است و همه هفته بر اعمال آنها نظر می‌افکند. توجه به این نظارت امام زمان(عج) می‌تواند تأثیر ویژه‌اى روى افراد بگذارد؛ زیرا مؤمنان منتظر، خود و اعمال خود را حاضر در محضر آن وجود شریف می‌دانند و از ترس این‌که مبادا خاطر آن عزیز را مکدر نمایند و موجب ناراحتى و یا محروم از عنایت ویژه ایشان شوند، مواظب اعمال و رفتار خویش بوده و براى قرب بیشتر و جلب توجه خاص آن‌حضرت، در راه تعالى و آمادگى بیشتر تلاش می‌نمایند.

4. پاسدارى دین خدا: امام على(ع)، در کلامى نورانى و کوتاه، لزوم وجود رهبران الهى در هر عصر و زمان را بیان فرموده: «بلى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا یَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَیِّنَاتُه‏»؛[7] بله، هیچ‌گاه زمین از قیام کننده‌ی با حجّت و دلیل خالى نمی‌ماند. خواه ظاهر و آشکار باشد، یا بیمناک و پنهان از دید مردم. تا دلایل روشن الهى ضایع نگردد، و به فراموشى نگراید.

مقصود از «ظاهراً مشهوراً» (آشکار)، اولیای الهی و جانشینانشان است که قدرت و توانایی بر اظهار علم و عمل به آن، دارند، در میان مردم آشکارا زندگی می‌کنند و به هدایت آنها می‌پردازند؛ یعنی انبیا و یازده امام معصوم(ع) که این وظیفه الهی را آشکارا انجام دادند. و مقصود از «خائفاً مغموراً» (بیمناک و پنهان از دید مردم)، کسى است که به امر و مصلحت الهی چنان موقعیّتی را ندارد؛ یعنی حضرت حجّت منتظر(ع)؛ آن‌حضرت به جهت دشمنان زیادى که دارد، و دوستان مخلص او اندک‌اند، به امر الهی از دید مردم پنهان است و ظهور و آشکار شدن او به امر الهی و در موقعیّت مناسب تحقق پیدا خواهد کرد، اما آن‌حضرت وجود دارد؛ هر چند ظاهر نیست، و وجود او براى بشر لطفى از سوی خدای متعال است و ظهور او لطفى دیگر و بالاتر. همچنین شیعه معتقد است که این سخن امام علی(ع) تصریحى است از طرف آن بزرگوار، بر لزوم امامت میان مردم در تمام زمان‌ها تا وقتى که تکلیفى وجود دارد، و امام با حجّت و برهان الهى بر امور مردم رسیدگى می‌کند و بر طبق حکمت الهى وجود او ضرورت دارد.[8] بنابراین، خداوند هرگز خلق خودش را از حجّت و هادى و راهنما خالى نگذاشته است؛ خواه پیامبرى بوده باشد یا کتاب آسمانى بازمانده از پیامبران یا امام معصوم ظاهر یا پنهان از دید مردم و یا سنّت و سیره و روش آنان.

با گذشت زمان و آمیختن سلیقه‌‏ها و افکار شخصى به مسائل مذهبى و گرایش‌هاى مختلف به سوى برنامه‌هاى ظاهر فریب مکتب‌هاى انحرافى و دراز شدن دست مفسده جویان به سوى مفاهیم آسمانى، اصالت پاره‌اى از این قوانین از دست می‌رود و دست‌خوش تغییرات زیان‌بخشى می‌گردد.

این آب زلال که از آسمان وحى نازل شده، با عبور از مغزهاى این و آن، تدریجاً تیره و تار گشته، صفاى نخستین خود را از دست می‌دهد و با آرایش‏ها و پیرایش‏هاى کوته بینانه افراد و افزودن شاخ و برگ‌هاى تازه به آن، چنان می‌شود که گاهى بازشناسى مسائل اصلى دچار اشکال می‌گردد.

با این حال، آیا ضرورى نیست که در میان جمع مسلمانان کسى باشد که مفاهیم فنا ناپذیر تعالیم اسلامى را در شکل اصلی‌اش حفظ و براى آیندگان نگه‌دارى کند؟ آیا مجدداً وحى آسمانى بر کسى نازل می‌شود؟ مسلماً نه! زیرا با خاتمیت دین اسلام باب وحى براى همیشه بسته شده است. پس چگونه باید آیین اصیل حفظ گردد و جلوى تحریفات و تغییرات و خرافات گرفته شود و این آیین براى نسل‌هاى آینده محفوظ بماند، آیا جز این است که باید این رشته به وسیله‌ی یک پیشواى معصوم ادامه یابد، خواه آشکار و مشهور باشد، یا پنهان و ناشناس،[9] تا «دلایل الهى و نشانه‌هاى روشن پروردگار باطل نگردد و به خاموشى نگراید». سینه‌ی امام زمان(ع) و روح بلندش، صندوق آسیب‌ناپذیر حفظ اسناد آیین الهى است که همه‌ی اصالت‌هاى نخستین و ویژگی‌هاى آسمانى این تعلیمات را در خود نگاه‌دارى می‌کند.

4. تربیت یاران و افراد و کادر مورد نیاز حکومت جهانی: از برکات امام زمان(عج) در زمان غیبت این است که گروهى شایسته در پرتو این ارتباط، تدریجاً ساخته شوند. امام زمان(عج) شخصیتى است بى‌همتا که دل‌هاى آماده، در هر جا که باشند، تحت تأثیر جذبه‌ی مخصوص اشعه‌ی نیرومند و پر دامنه‌ی شخصیتش، قرار می‌گیرند و از این طریق آن امام معصوم می‌تواند به تربیت نفوس بپردازد، هر چند خود نفوس، چندان آگاه نباشند.[10]

5. امام زمان(عج) در زمان غیبت همچون خورشید پشت ابر است.[11] همان‌طوری که مردم از نور و گرما و انرژی‌های بی‌شمار خورشید پشت ابر بهره می‏برند، در زمان غیبت نیز از برکات و هدایت‌های پنهان و آشکار امام زمان(عج) بهره‌مند هستند. بنا بر این، علت غیبت منحصر در عدم امنیت حفظ جان حضرت مهدی(عج) نیست.

 


[1]. آل یاسین، محمد حسن، أصول الدین، ص 276، مؤسسه آل یاسین، قم، چاپ اول، 1413ق؛ سبحانى، جعفر، الإلهیات على هدى الکتاب و السنة و العقل، ج 4، ص 13، المرکز العالمی للدراسات الإسلامیة، قم، چاپ سوم، 1412ق.

[2]. طباطبایی، محمد حسین، شیعه در اسلام، ص 175 – 176، دفتر نشر اسلامی، قم، چاپ سیزدهم، 1378ش.

[3]. «رُوِیَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمَانَ الْعَمْرِیِّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ أَنَّهُ قَالَ: وَ اللَّهِ إِنَّ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ لَیَحْضُرُ الْمَوْسِمَ کُلَّ سَنَةٍ یَرَى النَّاسَ وَ یَعْرِفُهُمْ وَ یَرَوْنَهُ وَ لَا یَعْرِفُونَهُ»؛ شیخ صدوق، من ‏لا یحضره ‏الفقیه، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، ج 2، ص 520، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ دوم، 1413ق.‏

[5]. قصص، 5.

[6]. ر.ک: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج 1، ص 219 – 220، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق؛ بحرانى، سید هاشم، البرهان فى تفسیر القرآن، ج 2، ص 838 – 845، بنیاد بعثت، تهران، چاپ اول، 1416ق.

[7]. ثقفی، ابراهیم بن محمد، الغارات أو الإستنفار و الغارات، محقق و مصحح: حسینی، عبدا لزهراء، ج 1، ص 91، دار الکتاب الإسلامی، قم، چاپ اول، 1410ق؛ شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق و مصحح: صبحی صالح، ص 497، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق.

[8]. سید رضی، تنبیه الغافلین و تذکرة العارفین، مترجم: کاشانی، ملا فتح الله، ج 2، ص 669، انتشارات پیام حق، تهران، چاپ اول، 1378ش؛ بحرانی، میثم بن علی، شرح نهج البلاغه، ج 5، ص 326، دفتر نشر الکتاب، بی‌جا، چاپ دوم، 1362ش.  

[9]. مکارم شیرازى، ناصر، حکومت جهانى مهدى(عج)، ص 229 – 226، نسل جوان، قم، چاپ پنجم، 1386ش.

[11]. ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 207، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ دوم، 1395ق.



:: موضوعات مرتبط: غیبت امام(ارواحنا فداه) , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : محمدرضا فاطمی نژاد
تاریخ : شنبه 13 تير 1394
فرمایشات مقام معظم رهبری درمورد امام زمان(ارواحنا فداه)

خورشید فروزان

امروز وجود مقدس حضرت حجت - ارواحنا فداه - در میان انسان های روی زمین، منبع برکت، منبع علم، منبع درخشندگی، زیبایی و همه خیرات است.

...برای انسانی که دارای معرفت باشد، موهبتی از این برتر نیست که احساس کند، ولی خدا، امام بر حق، عبد صالح، بنده برگزیده در میان همه بندگان عالم و مخاطب به خطاب خلافت الهی در زمین، با او و در کنار او است; او را می بیند و با او مرتبط است. (1)

مهدی موعود (عج)، مظهر رحمت و قدرت حق و مظهر عدل الهی است و کسانی که بتوانند با این کانون شعاع رحمت و تفضلات الهی، ارتباط روحی و معنوی برقرار کنند، در تقرب به خداوند، توفیق بیشتری می یابند; زیرا نفس توسل و توجه و ارتباط قلبی با آن حضرت، موجب عروج و رشد روحی و معنوی انسان می شود. (2)

... یکی از آن خورشیدهای فروزان، به فضل و کمک پروردگار و به اراده الهی، امروز در زمان ما به عنوان «بقیة الله فی ارضه » ; به عنوان «حجة الله علی عباده » ; به عنوان «صاحب زمان » و «ولی مطلق الهی در روی زمین » وجود دارد. برکات وجود او، [و] انوار ساطعه از وجود او، امروز هم به بشر می رسد... این خورشید معنوی و الهی بازمانده اهل بیت علیهم السلام است. (3)

ولی عصر - صلوات الله علیه - میراث بر همه پیامبران الهی است. (4)

امام بزرگوار و عزیز و معصوم و قطب عالم امکان و ملجا همه خلایق، اگرچه غایب است و ظهور نکرده، اما حضور دارد. (5)

امام زمان (عج) امانت و گوهر درخشنده عظیم آفرینش در میان ما، امروز بی گمان بیش از هر زمان، متوجه و مراقب این ملت است. (6)

نقش مهدویت

امید

اعتقاد به مهدویت، به وجود مقدس مهدی موعود - ارواحنا فداه - امید را در دلها زنده می کند. هیچ وقت انسانی که معتقد به این اصل است، نا امید نمی شود; چرا؟ چون می داند یک پایان روشن حتمی، وجود دارد... سعی می کند که خودش را به آن برساند. (7)

اعتقاد به قضیه مهدی (عج) و موضوع ظهور و فرج و انتظار، گنجینه عظیمی است که ملت ها می توانند از آن، بهره های فراوانی ببرند. شما کشتی ای را در یک دریای طوفانی فرض کنید. اگر کسانی که در این کشتی هستند، عقیده داشته باشند; که اطراف آنها تا هزار فرسنگ، هیچ ساحلی وجود ندارد و آب و نان و وسایل حرکت اندکی داشته باشند، کسانی که در این کشتی هستند، چه کار می کنند؟ آیا هیچ تصور می شود که اینها برای آن که حرکت کنند و کشتی را پیش ببرند، تلاشی بکنند ؟ نه، چون به نظر خودشان، مرگشان حتمی است. وقتی انسان مرگش حتمی است، دیگر چه حرکت و تلاشی باید بکند؟ امید و افقی وجود ندارد. یکی از کارهایی که می توانند انجام دهند، این است که در این مجموعه کوچک، هرکس به کار خودش سرگرم شود. آن کسی که اهل آرام مردن است، بخوابد تا بمیرد و آن که اهل تجاوز به دیگران است، حق دیگران را بگیرد تا آن که چند ساعتی بیشتر زنده بماند.

طور دیگر هم این است که کسانی که در همین کشتی هستند، یقین داشته باشند و بدانند که در نزدیکی آنها، ساحلی وجود دارد. حالا اگر دور و یا نزدیک است و چقدر کار دارند تا به آن جا برسند، معلوم نیست. اما قطعا ساحلی که در دسترس آنها است، وجود دارد. این افراد چه کار می کنند؟ اینها تلاش می کنند که خود را به آن ساحل، برسانند و اگر یک ساعت هم به آنها وقت داده بشود; از آن یک ساعت برای حرکت و تلاش صحیح و جهت دار استفاده خواهند کرد، و فکرشان را روی هم خواهند ریخت و تلاش شان را یکی خواهند کرد تا شاید بتوانند خود را به آن ساحل برسانند .

«امید» ، چنین نقشی دارد . همین قدر که امیدی در دل انسان به وجود آمد، مرگ بال های خود را جمع می کند و کنار می رود. امید موجب می شود، انسان تلاش و حرکت کند; پیش ببرد; مبارزه کند و زنده بماند. فرض کنید ملتی در زیر سلطه ظالمانه قدرت مسلطی، قرار دارد و هیچ امیدی هم ندارد. این ملت مجبور است، تسلیم بشود. اگر تسلیم نشد، کارهای کور و بی جهتی انجام می دهد; اما اگر این ملت و جماعت، امیدی در دلشان باشد و بدانند که عاقبت خوبی حتما وجود دارد، اینها چه می کنند؟ طبیعی است که مبارزه خواهند کرد و مبارزه را نظم خواهند داد و اگر مانعی در راه مبارزه وجود داشته باشد، او را برطرف خواهند کرد.

بشریت در طول تاریخ و در حیات اجتماعی، مثل همان سرنشینان یک کشتی طوفان زده، همیشه گرفتار مشکلاتی از سوی قدرتمندان، ستمگران، قوی دستان و مسلطین بر امور انسان های مظلوم بوده است. امید، موجب می شود که انسان، مبارزه کند و راه را باز نماید و پیش برود. وقتی به شما می گویند انتظار بکشید; یعنی، این وضعیتی که امروز شما را رنج می دهد و دلتان را به درد می آورد، ابدی نیست و تمام خواهد شد. ببینید چقدر انسان، حیات و نشاط پیدا می کند. این، نقش اعتقاد به امام زمان - صلوات الله علیه و ارواحنا فداه - است. این نقش اعتقاد به مهدی موعود می باشد. این عقیده است که شیعه راتا امروز، از آن همه پیچ وخم های عجیب وغریبی که در سرراهش قرار داده بودند ، عبور داده است. (8)

مجاهدت

ایمان و اعتقاد به امام زمان (عج)، مانع از تسلیم شدن است و ملت های با ایمانی که حضور قطب عالم امکان را در میان خود احساس می کنند، از حضور او امید و نشاط می گیرند و برای مجد و عظمت اسلام، مبارزه و مجاهدت می کنند و با تکیه بر همین امید درخشان بود که ملت بزرگ ایران، پرچم اسلام را به اهتزاز در آورد و افتخار طول تاریخ بشر و تاریخ اسلام شد. (9)

عقیده به امام زمان (عج) نمی گذارد مردم تسلیم بشوند; به شرطی که این عقیده را درست بفهمند . وقتی که این عقیده به طور حقیقی در دل ها جا بگیرد، حضور امام غایب در میان مردم حس می شود. (10)

چند خصوصیت در این عقیده «مهدویت » هست که این خصوصیات برای هر ملتی، در حکم خون در کالبد و در حکم روح در جسم است. یکی، «امید» است. گاهی اوقات دست های قلدر و قدرتمند، ملت های ضعیف را به جایی می رسانند که امیدشان را از دست می دهند. وقتی امید را از دست دادند، دیگر هیچ اقدام نمی کنند; می گویند چه فایده ای دارد ؟ ما که دیگر کار از کارمان گذشته است ، با چه کسی در بیفتیم ؟ چه اقدامی بکنیم؟ برای چه تلاش بکنیم ؟ ما که دیگر نمی توانیم! (11)

مصلح کل

آرزوی همه بشر ، وجود چنین عنصر والایی است. عقده های فرو خورده انسان ها در طول تاریخ ، چشم به انتهای این افق دوخته است; تا انسان والا و برگزیده ای از برگزیدگان خدا بیاید ، تار و پود ظلم و ستم را - که انسان های شریر درهمه تاریخ تنیده اند - از هم بدرد. (12)

همه ادیان و مذاهب، عقیده دارند که یک منجی و یک دست مقتدر الهی در مقطعی از تاریخ خواهد آمد و در نجات بشر از ظلم و جور، معجزه گری خواهد کرد. (13)

همه فرق اسلامی، معتقدند که مهدی (عج) از نسل طیب و طاهر پیغمبر، عالم را مملو از عدل و داد و برای اقامه دین خدا و حق الهی قیام خواهد کرد.

غیر مسلمان ها هم به نحوی، معتقد به یک آینده مطلوب و درخشانی برای بشریت هستند که با همین مساله مهدویت، تطبیق می کند. (14)

همه مسلمانان ، حقیقت مهدی موعود را، از طریق روایات خدشه ناپذیری که از نبی اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و اولیای دین رسیده است، قبول دارند. (15)

مساله مهدی موعود، متفق الیه میان همه مسلمانان است و شیعه و سنی به وجود منجی و مصلحی با آن خصوصیات معترف اند که خواهد آمد و سراسر گیتی را از عدل و داد پر خواهد کرد. (16)

این عقیده که همه مسلمان ها هم به آن معتقدند، مخصوص شیعه نیست. البته در خصوصیات و جزئیاتش، بعضی فرق، حرف های دیگری دارند; اما اصل این که چنین دورانی پیش خواهد آمد و یک نفر از خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله چنین حرکت عظیم الهی را انجام خواهد داد و «یملا الله به الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا» بین مسلمان ها متواتر است، همه این را قبول دارند . این عقیده از آن عقاید بسیار کارگشا است. (17)

شیعه و مهدویت

فرقی که ما شیعه ها، با دیگران و بقیه فرق اسلامی و غیر اسلامی داریم، این است که ما این شخص عظیم و عزیز را می شناسیم; اسمش را می دانیم; تاریخ ولادتش را می دانیم; پدر و مادر عزیزش را می شناسیم و قضایایش را می دانیم; ولی دیگران اینها را نمی دانند. آنها عقیده پیدا نکردند، یا باخبر نشدند و نمی دانند; ولی ما می دانیم، تفاوت این جا است. به همین دلیل است که توسلات شیعه، زنده تر، پر شورتر، با معناتر و با جهت تر است. (18)

خصوصیت اعتقاد شیعه در این مساله، این است که یک موضوع کلی را با همه خصوصیاتش، با معرفی کامل شخص می شناسد، در ابهام نیست.

ما، ولی و سید خود را، سرور و سالار عالمیان - را که امام ما - است می شناسیم. پدر، مادر، تاریخ تولد و قضایای ولادت مبارک او را می دانیم. کسانی این قضایا را با خبرهای صادق و موثق نقل کرده اند، همه اینها برای ما روشن است; لذا ما می دانیم که عشق ما، دل ما و ایمان ما، متوجه و متعلق به کیست. (19)

این حقیقت، در هیچ جای جهان اسلام، مثل محیط زندگی ملت عزیز ما و شیعیان، این برجستگی و این چهره درخشان و این روح پر تپش و پر امید را ندارد. این به خاطر آن است که ما، به برکت روایات متواتره خودمان، شخص مهدی موعود (عج) را با خصوصیاتش می شناسیم. (20)

عید الله الاکبر

روز ولادت مهدی موعود - ارواحنا لتراب مقدمه الفداء - حقیقتا روز عید همه انسان های پاک و آزاده عالم است. فقط کسانی در این روز، ممکن است احساس شادی و خرسندی نکنند که یا جزو پایه های ظلم و یا جزو پیروان طواغیت و ستمگران عالم باشند; و الا کدام انسان آزاده ای است که از گسترش عدالت، از بر افراشته شدن پرچم دادگری و رفع ظلم در سراسر جهان، خرسند نشود و آن را آرزو نکند! (21)

تفاوت عید ولادت «حضرت بقیة الله » با بقیه اعیاد اسلامی این است که اعیاد بزرگ، همه از گذشته حکایت می کنند; اما عید ولادت حضرت بقیة الله به آینده نوید می دهد. برای همین است که دل های مؤمنان، به این روز بزرگ و این ولادت عظیم، وابسته است. (22)

روز نیمه شعبان، روز امید و ایمان به آینده، روز مجاهدان پاکباز و صادق و روز نگاه به آینده روشن و تلاش برای آن است. (23)

روز ولادت حضرت مهدی موعود - ارواحنا فداه - یک عید حقیقی، برای همه افراد بشر و آن کسانی که ستمی کشیدند; رنجی بردند; دلی سوزاندند; اشکی ریختند و انتظاری کشیدند و کسانی که با مشاهده ناملایمات، در طول حیات خود و در هر نقطه ای از عالم - و حتی در نقطه ای از تاریخ - مصیبتی تحمل کرده اند; است. همه آنها در مثل چنین روزی و به یاد امروز، احساس شادمانی و امید و نشاط کرده اند.

این ولادت بزرگ و این حقیقت عظیم، متعلق به یک ملت و یک زمان خاص نیست; بلکه متعلق به بشریت است. این «میثاق الله الذی اخذه و وکده » میثاق خدا با انسان است. «وعد الله الذی ضمنه » این وعده خدا است که تحقق آن را ضمانت کرده است. همه انسان های طول تاریخ، نسبت به این پدیده عظیم و شگفت آور، احساس نیاز معنوی و قلبی کرده اند; چون تاریخ از اول تا امروز و از امروز تا لحظه طلوع آن خورشید جهان تاب ، با ظلم و بدی و پلیدی، آمیخته بوده است.

همه کسانی که از ظلمی رنج برده اند - چه آنهایی که به خود آنان ظلم شده است و نج برده اند و چه کسانی که به ستم کشی دیگران نگاه کرده اند و رنج برده اند - با یاد ولادت این منجی عظیم تاریخ و بشر ، در دلشان امیدی به وجود می آید.

... روز ولادت ، برای همه بشر و تاریخ - حتی برای گذشتگان - عید است. کسانی که در دوران تاریک فرعون ها، نمرودها، ابوجهل ها و سلاطین ظالم، در فقر و ظلم و تبعیض سر کردند و مردند و رنج کشیدند و روی خوبی ندیدند، امروز (نیمه شعبان) برای آنها هم عید است .

اگر روح آنها در عالم برزخ، از بعضی از تفضلاتی که پاره ای از ارواح برخوردارند، بهره مند باشند; یقینا آنها هم مثل چنین روزی، شادی خواهند کرد. امروز با بقیه ایام و اعیاد تفاوت دارد. واقعا اگر ما امروز را «عید الله الاکبر» بنامیم، مبالغه و گزاف نیست. (24)

عطر حضور

امام بزرگوار و عزیز و معصوم و قطب عالم امکان و ملجا همه خلایق، اگرچه غایب است و ظهور نکرده; اما حضور دارد. مگر می شود حضور نداشته باشد؟ مؤمن، این حضور را در دل خود و با وجود و حواس خویش، حس می کند. آن مردمی که می نشینند، راز و نیاز می کنند، دعای «ندبه » را با توجه می خوانند، زیارت «آل یاسین » را زمزمه می کنند و می نالند; می فهمند چه می گویند. آنها حضور این بزرگوار را حس می کنند، لو هنوز ظاهر نشده و غایب است. غیبت او، به احساس حضورش ضرری نمی زند. ظهور نکرده است; اما هم در دل ها و هم در متن زندگی ملت حضور دارد. مگر می شود حضور نداشته باشد؟

شیعه خوب، کسی است که این حضور را حس کند و خود را در حضور او احساس نماید. این ، به انسان امید و نشاط می بخشد. (25)

یکی از آن خورشیدهای فروزان، به فضل و کمک پروردگار و به اراده الهی، امروز در زمان ما به عنوان «بقیة الله فی ارضه » ، به عنوان «حجة الله علی عباده » ، به عنوان «صاحب زمان » و «ولی مطلق الهی » در روی زمین وجود دارد. برکات وجود او، انوار ساطعه از وجود او، امروز هم به بشر می رسد» . (26)

امروز وجود مقدس حضرت حجت - ارواحنا فداه - در میان انسان های روی زمین، منبع برکت، منبع علم، منبع درخشندگی، زیبایی و همه خیرات است .

چشم های ناقابل و تیره ما، آن چهره ملکوتی را از نزدیک نمی بیند; اما او مثل خورشیدی درخشان است. با دل ها مرتبط و با روح ها و باطن ها متصل است و برای انسانی که دارای معرفت باشد، موهبتی از این برتر نیست که احساس کند، ولی خدا، امام بر حق، عبد صالح، بنده برگزیده، در میان همه بندگان عالم و مخاطب به خطاب خلافت الهی در زمین، با او و در کنار او است. او را می بیند و با او مرتبط است. (27)

این بزرگوار، در فضای ذهنی و معنوی جامعه ما، حضور دارد و جوانان مؤمن و با اخلاص نیز با آن حضرت، قلبا در ارتباط هستند. این ارتباط، به معنای حقیقی کلمه، دو جانبه است و در حالات برجسته شور و محبت و احساس و عواطفی که ملت ایران، نسبت به این بزرگوار دارند، این ارتباط طرفینی است. (28)

امام معصوم و بازمانده عترت پیغمبر و اهل بیت علیهم السلام، در طول این زمان های اخیر، در میان جوامع بشری بوده است; امروز هم در میان ما است. (29)

ارتباط قلبی و معنوی بین آحاد مردم و امام زمان (عج)، امید و انتظار را به طور دائم در دل آنها زنده نگه می دارد و این خود، یکی از پر برکت ترین حالات انسانی است. (30)

اهل معنا و باطن، در توسلات معنوی خود، این بزرگوار را مورد توجه و نظر دائمی قرار می دهند و به آن حضرت توسل می جویند و توجه می کنند. نفس پیوند قلبی و تذکر و توجه روحی به آن مظهر رحمت و قدرت و عدل حق تعالی ، انسان را عروج و رشد می دهد و وسیله پیشرفت انسان را - روحا و معنا - فراهم می کند .

این، یک میدان وسیعی است. هر کسی در باطن و قلب و دل و جان خود، با این بزرگوار مرتبط باشد، بهره خودش را خواهد برد. البته، توجه به کانون نور، باید توجه حقیقی باشد.

لقلقه زبان در این زمینه، تاثیر چندانی ندارد. اگر انسان، روحا متوجه و متوسل شد و معرفت کافی برای خود به وجود آورد، بهره خودش را خواهد برد. این، یک میدان فردی و تکامل شخصی و معنوی است. (31)

نزدیک شدن به امام زمان (عج)، نه نزدیک شدن در مکان هست و نه نزدیک شدن به زمان. شما که می خواهید به ظهور امام زمان (عج) نزدیک بشوید; ظهور امام زمان (عج) یک تاریخ معینی ندارد که صد سال دیگر مثلا یا پنجاه سال دیگر... تا ما بگوییم که ما از این پنجاه سال، یک سال و دو سال و سه سالش را گذراندیم، چهل و شش سال و چهل و هفت سال دیگر باقی مانده [است] . نه; از لحاظ مکان هم نیست که ما بگوییم: ما از این جا حرکت می کنیم به طرف مثلا شرق یا غرب عالم یا شمال یا جنوب عالم، تا ببینیم که ولی عصر (عج) کجا است و به او برسیم، نه.

نزدیک شدن ما به امام زمان (عج) یک نزدیک شدن معنوی است; یعنی، شما در هر زمانی تا پنج سال دیگر، تا ده سال دیگر، تا صد سال دیگر که بتوانید کیفیت و کمیت جامعه اسلامی را افزایش بدهید، امام زمان - صلوات الله علیه - ظهور خواهد کرد. (32)

انتظار

مفهوم

انتظار «فرج » ... یعنی، انتظار حاکمیت قرآن و اسلام. شما به آنچه فعلا جهان در آن قرار دارد، قانع نیستید. حتی به همین پیشرفتی هم که با انقلاب اسلامی به دست آوردید، قانع نیستید. می خواهید باز هم به حاکمیت قرآن و اسلام، نزدیک تر بشوید. این انتظار «فرج » است. انتظار فرج، یعنی، انتظار گشایش از کار انسانیت .

امروز کار انسانیت، در گره های سخت، پیچیده و گره خورده است .

...، امروز فرهنگ مادی، به زور به انسان ها تحمیل شده است; این یک گره است. امروز در سطح دنیا، تبعیض انسان ها را می آزارد; این گره بزرگی است.

امروز کار ذهنیت غلط مردم دنیا را به آن جا رسانده است که فریاد عدالت خواه یک ملت انقلابی، در میان عربده های مستانه قدرت گرایان و قدرتمندان گم می شود; این یک گره است.

امروز مستضعفان آفریقا و آمریکای لاتین، میلیون ها انسان گرسنه آسیا و آسیای دور، میلیون ها انسان رنگین پوستی که از ستم تبعیض نژادی رنج می برند; چشم امیدشان به یک فریادرس و نجات بخش است و قدرت های بزرگ نمی گذارند، ندای این نجات بخش به گوش آنها برسد; این یک گره است.

فرج; یعنی، باز شدن این گره ها. دید را وسیع کنیم; به داخل خانه خودمان و زندگی معمولی خودمان محدود نشویم. در سطح دنیا «انسانیت » فرج می طلبد; اما راه «فرج » را نمی داند. شما ملت انقلابی مسلمان، باید با حرکت منظم خود در تداوم انقلاب اسلامی، به فرج جهانی انسانیت نزدیک بشوید و شما باید به سوی ظهور مهدی موعود (عج) و انقلاب نهایی اسلامی بشریت - که سطح عالم را خواهد گرفت و همه این گره ها را باز خواهد کرد - قدم به قدم، خودتان نزدیک بشوید و بشریت را نزدیک کنید. انتظار «فرج » این است. (33)

«انتظار» ظهور امام زمان (عج)، به معنای انتظار برای پر شدن جهان از عدل و داد و عدالت برای همه انسان ها [و] انتظار رفع ظلم از صحنه زندگی بشر و انتظار فرا رسیدن دنیایی برتر از لحاظ معنوی و مادی است. (34)

«انتظار» به معنای اشتیاق انسان، برای دسترسی به وضعی برتر و بالاتر است و این حالتی است که بشر همیشه باید در خود حفظ کند و پیوسته در حال انتظار فرج الهی باشد.

گشایش ابواب رحمت و معرفت و سرازیر شدن سرچشمه های معرفت بر دل انسان، یکی از عمومی ترین نمونه های انتظار فرج است. (35)

انتظار ظهور، اشتیاق انسان های صالح برای گسترش عدالت است. (36)

انتظار; یعنی، دل سرشار از امید بودن نسبت به پایان راه زندگی بشر; ممکن است کسانی آن دوران را نبینند و نتوانند درک کنند (فاصله هست) ; اما بلاشک آن دوران وجود دارد. (37)

ابعاد

انتظار فرج و اعتقاد به مهدویت علاوه بر ابعاد منطقی، فکری و استدلالی بسیار بارز - آن دارای جنبه های عاطفی، معنوی و ایمانی عمیق و بسیار مهمی است و امید ناشی از ایمان و اعتقاد به وجود منجی، همواره سرمایه عظیم حرکت های بزرگ در جوامع اسلامی و شیعی شده است. (38)

قانع نشدن به وضع موجود و تلاش فزاینده و مستمر در انجام اعمال نیک و خیر، یک بعد از انتظار است.

امید به آینده ای روشن - که در آن سراسر زندگی بشر را تفکر الهی فرا خواهد گرفت - بعد دیگر انتظار است . ملت منتظر ایران، با تکیه بر امید به پیشرفت و موفقیت، ست به اقدام ، تلاش و انقلاب زد و پیروز شد; لذا مردم ما باید روح «انتظار» را به تمام معنا در زندگی خود زنده کنند. (39)

آثار

این عقیده مبارک برای شیعه - آن وقتی که آن را درست فهمیده باشد و با آن درست رفتار بکند - یک منبع فیض و یک منبع نور است .

علاوه بر اینکه آحاد مردم مسلمان و معتقدان و شیعه، باید در قلب و در عمل خود، سعی کنند که رابطه معنوی و فکری را با آن بزرگوار حفظ بکنند و خود را به صورتی تربیت کنند و بار بیاورند که امام معصوم - که به اراده الهی و با علم الهی، محیط به همه حرکات ما است - از آنها راضی باشد; خود این عقیده نیز آثار و خصوصیاتی دارد که این خصوصیات برای همه ملتها و برای ملت مسلمان ما، حیات بخش است و عمده این خصوصیات و آثار هم، عبارت است از «امید به آینده » .

امروز هر فرد شیعه، می داند که در یک آینده ای - آن آینده، ممکن است خیلی نزدیک باشد، ممکن است دور دست باشد، به هر حال قطعی است - این بساط ظلم و بی عدالتی و زورگویی، که امروز در دنیا هست، برچیده خواهد شد. می داند که این وضعی که مستکبران در دنیا به وجود آورده اند - که هر کسی حرف حقی بزند و راه حقی را دنبال کند، از طرف آنها مورد فشار قرار می گیرد و اراده فاسد خودشان را بر ملت ها تحمیل می کنند - یک روزی از بین خواهد رفت و گردن کشان، طاغیان، یاغیان و قدرت های زورگوی عالم، ناگزیر خواهند شد که در مقابل حق، تسلیم بشوند یا از سر راه حرکت حق، برداشته بشوند هر فرد مسلمان - به خصوص هر فرد شیعه - این را می داند و به آن یقین دارد.

این خیلی امید بخش است. این موجب می شود که هر انسان خیرخواه و مصلح و علاقه مند به صلاح ، کار و تلاش و مجاهدت خود را در راه صلاح، با امید به آینده انجام بدهد. ببینید این عقیده چقدر ارزش مند، دارای تاثیر و حیات بخش است. (40)

احساسات بسیار خوب است. عواطف پشتوانه بسیاری از اعمال نیکوی انسان ها است. ایمان و عقیده قلبی، به وجود این منجی عظیم عالم، شفابخش بسیاری از بیماری ها و دردهای معنوی و روحی و اجتماعی است. (41)

مردم ما، ولی الله اعظم و جانشین خدا در زمین و بقیه اهل بیت پیامبر را، با نام و خصوصیات می شناسند; از لحاظ عاطفی و فکری با او ارتباط برقرار می کنند; به او می گویند; به او شکوه می برند; از او می خواهند و آن دوران آرمانی (دوران حاکمیت ارزش های والای الهی بر زندگی بشر) را انتظار می برند. این انتظار دارای ارزش زیادی است. این انتظار به معنای آن است که وجود ظلم و ستم در عالم، چشمه امید را از دل های منتظران نمی زداید و خاموش نمی کند. اگر این نقطه امید در زندگی جمعیتی نباشد ، چاره ای ندارد جز این که به آینده بشریت، بدبین باشد. (42)

قبل از ظهور مهدی موعود (عج)، در میدان های مجاهدت، انسان های پاک امتحان می شوند. در کوره های آزمایش وارد می شوند و سربلند بیرون می آیند و جهان به دوران آرمانی و هدفی مهدی موعود - ارواحنا فداه - روز به روز نزدیک تر می شود. این، آن امید بزرگ است. (43)

انتظار و امید، به انسان جرات اقدام و حرکت و نیرو می بخشد و شیعیان و پیروان آن حضرت، باید کسب آمادگی معنوی، روحی و ایمانی را جزو وظایف خود بدانند و سرمایه عظیم امید، ایمان و نورانیت را در خود ایجاد کنند تا در حرکت جهانی امام زمان (عج)، در ردیف نزدیکان (خواص)، یاران و همکاران آن حضرت قرار گیرند. (44)

هشدار

همه عقاید سازنده، مورد تهاجم دشمن قرار گرفته است... ما امروز چقدر باید هوشیار باشیم؟ دشمنان سراغ مجموعه احکام و مقررات اسلام رفتند. هر عقیده، هر توصیه ای از شرع مقدس که در زندگی و سرنوشت آینده فرد و جماعت و امت اسلامی، تاثیر ثبت بارزی داشته است و به نحوی با آن کلنجار رفتند ، تا اگر بتوانند، آن را از بین ببرند، [و] اگر نتوانند، روی محتوایش کار کنند!

خوب ، ممکن است شما بگویید که مگر دشمن چه کاره است؟ چطور دشمن می تواند عقاید اسلامی را کاری کند که از استفاده مردم خارج بشود ؟ نه، این خطا است. دشمن می تواند; منتهی نه در کوتاه مدت; بلکه در طول سال های متمادی. گاهی ده ها سال زحمت می کشند، برای این که بتوانند یک نقطه درخشان را کور یا کم رنگ کنند; یا نقطه تاریکی را به وجود بیاورند. سال های متمادی می نشینند و پول خرج می کنند! یکی زحمت می کشد و تلاش می کند; ولی توفیق پیدا نمی کند، بعد از او کسان دیگری می آیند . روی عقاید دنیای اسلام، از این گونه کارها خیلی شده است. روی عقیده توحید، عقیده امامت، روی اخلاقیات اسلامی (معنای صبر، معنای توکل، معنای قناعت) کار کرده اند!

همه اینها نقاط برجسته ای هستند که اگر ما مسلمان ها، درست به حقیقت اینها توجه بکنیم، تبدیل به یک موتور حرکت دهنده جامعه اسلامی می شود; ولی وقتی روی آن کار کردند و آن را خراب و معنای آن را عوض کردند و در ذهن ها به صورت دیگری جا انداختند، همین موتور محرک، به یک داروی مخدر و خواب آور تبدیل می شود. این گونه است!

در مورد ماجرای اعتقاد به مهدی موعود (عج) ; یعنی، این که در آخرالزمان از خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله ، شخصی ظهور می کند که دنیا را از عدل، از دادگستری و از نیکی پر می کند. تبعیض ها، ظلم ها، سوء استفاده ها و فاصله های طبقاتی را از بین می برد; نیز خیلی کار کرده اند .

این عقیده که همه مسلمان ها هم به آن معتقدند... از آن عقاید بسیار کارگشا است که به دلیل همین که کارگشا است، دشمن از یک طرف و البته دوستان نادان هم از یک طرف; گاهی دوستان نادان از روی نادانی و بر اثر بی توجهی، کاری می کنند که هیچ دشمن دانایی به آن خوبی نمی تواند ضربه بزند !

حالا بحث ما در مورد دشمنان دانا است; سراغ این عقیده آمدند. من سندی را دیدم که مربوط به ده ها سال قبل; یعنی، آن اوایلی است که استعمار وارد شمال آفریقا شده بود، چون کشورهای شمال آفریقا; خیلی گرایش به اهل بیت علیهم السلام دارند.

حالا مذهبشان هر مذهبی از مذاهب اسلامی که هست; اما محب اهل بیت اند. این کشورهای سودان و مغرب و اینها عقیده به مهدویت در آن جاها خیلی پر رنگ است. آن زمانی که استعمار وارد آن مناطق شد - که ورود استعمار به آن مناطق در قرن گذشته است - یکی از چیزهایی که مزاحم استعمار بود، عقیده به «مهدویت » بود !

بنده سندی را دیدم که آن بزرگان استعمار و فرماندهان استعماری، توصیه می کنند که ما باید کاری بکنیم که این عقیده به «مهدویت » به تدریج از بین مردم زایل بشود! آن روز استعمارگرهای فرانسوی واستعمارگرهای انگلیسی، در بعضی جاهای آن مناطق بودند - فرقی نمی کند که استعمار از کجا باشد - استعمارگرهای خارجی قضاوتشان این بود که تا وقتی عقیده به «مهدویت » در بین این مردم رایج است; ما نمی توانیم اینها را درست در اختیار بگیریم !

ببینید، عقیده به «مهدویت » چقدر مهم است! چقدر خطا می کنند کسانی که به اسم روشنفکری و به اسم تجددطلبی، می آیند و عقاید اسلامی را بدون مطالعه، بدون اطلاع، بدون این که بدانند دارند چه کار می کنند، مورد تردید و تشکیک قرار می دهند! اینها همان کاری را که دشمن می خواهد، راحت انجام می دهند!

... چند خصوصیت در این عقیده مهدویت هست، که این خصوصیات برای هر ملتی، در حکم خون در کالبد و در حکم روح در جسم است. یکی، «امید» است. گاهی اوقات دست های قلدر و قدرتمند، ملت های ضعیف را به جایی می رسانند که امیدشان را از دست می دهند. وقتی امید را از دست دادند، دیگر هیچ اقدام نمی کنند; می گویند چه فایده ای دارد؟ ما که دیگر کار از کارمان گذشته است، با چه کسی در بیفتیم؟ چه اقدامی بکنیم؟ برای چه تلاشی بکنیم؟ ما که دیگر نمی توانیم !

این روح ناامیدی است; استعمار این را می خواهد. امروز استکبار جهانی مایل است که ملت های مسلمان و از جمله ملت عزیز ایران، دچار این حالت بشوند (روح ناامیدی) . ای آقا! دیگر نمی شود کاری کرد! دیگر فایده ای ندارد! می خواهند این را به زور در مردم تزریق کنند. ماها که در جریان خبرهای تبلیغاتی و زهرآگین دشمنان قرار داریم; به عیان می بینیم که اغلب این خبرهایی که تنظیم می کنند، برای مایوس کردن مردم است. مردم را از اقتصاد و از فرهنگ مایوس کنند; متدینین را از گسترش دین مایوس کنند; آزادی طلب ها و علاقه مندان به مسائل فرهنگی و مسائل سیاسی را از امکان کار سیاسی یا کار فرهنگی مایوس کنند. آینده را در نظر افرادی که چشم به آینده دوخته اند، تیره وتار جلوه بدهند!

برای چی ؟ برای این که این مجموعه انسانی که دارد با امید کار می کند، این جوشش و این امید را از او بگیرند. آن را به یک موجود مرده، یا شبیه مرده تبدیل بکنند، تا بتوانند هرکاری که مایلند انجام بدهند! بایک ملت زنده که نمی توانند هرکاری که بخواهند، انجام دهند. یک جسم بیهوش مدهوش بی حسی که آن جا افتاده است، هرکس هرچه دلش خواست، می تواند به او تزریق کند. با او هرکاری می تواند بکند; اما با یک موجود سرحال زنده باهوش متحرک و فعال که نمی توانند هرکاری را انجام بدهند!

...امروز هر نفسی، هر حنجره ای که برای ناامید کردن مردم بدمد، بدانید که این حنجره در اختیار دشمن است; چه خودش بداند، چه خودش نداند! هر قلمی که کلمه ای را در جهت نا امید و مایوس کردن مردم روی کاغذ بیاورد، این قلم متعلق به دشمن است; چه صاحب این قلم بداند، چه نداند ! دشمن از او استفاده می کند.

... البته وقتی نتوانستند این عقیده را از مردم بگیرند; سعی می کنند آن را در ذهن های مردم خراب کنند. خراب کردن این عقیده چگونه است؟ به این صورت است که بگویند: خب آقا می آید، همه کارها را درست می کند! این خراب کردن عقیده است. این تبدیل کردن یک داروی مقوی، به یک داروی مخدر و خواب آور است. خود آقا می آید، انجام می دهد; یعنی چه؟ امروز تکلیف شما چیست؟ شما امروز باید چه بکنی؟ شما باید زمینه را آماده کنی تا آن بزرگوار، بتواند بیاید و در آن زمینه آماده اقدام بکند. (45)

مبنای کار قدرت های طاغوتی بر این است که فروغ امید را در دل ها بمیرانند و همه امیدها را به یک نقطه مادی; یعنی، پول و زخارف کم ارزش دنیا متمرکز کنند که سر رشته آن نیز در دست خود آنها است.

همه چیز را با حسابهای کمی و پولی محاسبه می کنند و معنویات را از حساب خارج می کنند و به ویژه می کوشند که آن آینده موعود را از چشم ملت ها دور نگه دارند; اما ملت ها باید امیدوار باشند تا این اراده تکوینی الهی تحقق پیدا کند. (46)

...اعتقاد به مهدی موعود (عج)، شیعه را تا امروز از آن همه پیچ و خم های عجیب و غریبی که در سر راهش قرار داده بودند، عبور داده است و امروز بحمدالله عزت و پرچم سربلندی اسلام و قرآن، در دست شما ملت مسلمان و شیعه ایران است. هرجا که چنین اعتقادی باشد، همین امید و مبارزه وجود دارد.

به همین خاطر، یکی از اساسی ترین کارهای استعمار واستکبار و ایادی آنها، این بوده است که عقیده امید و مبارزه را در دل مردم از بین ببرند. بارها خواسته اند این چراغ را خاموش کنند; ولی نتوانسته اند.

ما می دانیم که استعمار و استکبار، چه تلاشی را در این جهت - نه فقط در ایران بلکه در سطح دنیای اسلام - انجام داده است; تا این چراغ را خاموش کند. در یک گزارش بسیار مهمی که مربوط به سال ها قبل است و جدید نیست; تلاش گروه های تبلیغی مسیحیت را که از اروپا به سمت شمال آفریقا اعزام می شدند تا جاده استعمار را در آن جا صاف کنند، نشان داده بود. یکی از غصه های دین داران دنیا، این است که قدرت مندان مسلط بر کشورهای مسیحی، تبلیغ علی الظاهر دین مسیح در سطح دنیا را، وسیله ای برای پیش بردن ماشین استعمار قرار دادند و اینها جاده صاف کن استعمار شدند. گروه های تبلیغی وبه اصطلاح تبشیری را، به عنوان تبلیغ مسیحیت - که ظاهرش تبلیغ مسیحیت بود; اما باطن قضیه این بود که راه را باز کنند تا استعمارگران اروپایی از کشورهای مختلف اروپای آن روز، وارد کشورهای اسلامی بشوند و قدرت سیاسی را قبضه کنند - به اطراف دنیا فرستادند و متاسفانه در بسیاری از جاها هم موفق شدند.

این گزارش، مربوط به گروه های تبلیغی در شمال آفریقا است. گزارشگر می نویسد :

«یکی از مشکلات ما در سر راه تبلیغ مسیحیت وپیشرفت استعمار در شمال آفریقا ومنطقه تونس و مغرب، این است که این مردم اعتقاد دارند که «مهدی موعود» خواهد آمد و اسلام را سربلند خواهد کرد» .

گزارشگر، این را در گزارش رسمی خود می نویسد وبرای آن هیاتی که مسؤول رسیدگی به این کارهاست، می فرستد.

بنابراین ، نفس اعتقاد به مهدی موعود (عج)، باعث ایجاد مشکل برای استکبار و استعمار شده بود; در حالی که اعتقادی که برادران ما در آن مناطق دنیا دارند، به روشنی و وضوح اعتقادی که ما امروز در این جا داریم، نیست; بلکه بیشتر، ابهامات و کلی گویی وجود دارد تا تعیین مصداق و مورد و نام و خصوصیات. در عین حال، استعماگران از این امید ترسیدند.

در همین کشور خود ما، یکی از بزرگان علما وروحانیون محترمی که امروز بحمدالله در میان ما هستند وبرکات وجود ایشان باز هم شامل حال مردم می شود; برای من نقل می کردند که در اوایل روی کار آمدن رژیم منحوس و فاسد و وابسته پهلوی، آن کودتاگر بی سواد فاقد هرگونه معرفت و معنویت، یکی از آخوندهای وابسته به دربار را صدا کرد و از او پرسید: این قضیه امام زمان چیست که این گونه مشکلاتی برای ما درست کرده است؟ این آخوند هم بر طبق دل و میل او، جوابی می گوید و آن قلدر هم ماموریت می دهد که بروید، مساله را حل و تمام کنید واین اعتقاد را از دل مردم بیرون بیاورید! ! او می گوید : این کار آسان نیست و خیلی مشکلات دارد و باید کم کم وبا مقدمات شروع کنیم. البته آن مقدمات به فضل پروردگار و با هوشیاری علمای ربانی و آگاهان این کشور، در آن دوران ناکام ماند و نتوانستند آن نقشه شوم را عملی کنند. در کشور ما، یک کودتاچی غاصب، از طرف دستگاه های قدرت استعماری، ماموریت داشت که بیاید ایران را قبضه کند و کشور را دو دستی تحویل دشمن بدهد و برای آن که بتواند بر این مردم مسلط بشود، یکی از مقدمات لازمش این بود که عقیده به مهدی موعود (عج) را از ذهن مردم پاک کند. (47)

دشمنان تفکر و اعتقاد به مهدویت - که این اندیشه را به زیان خود می دانند - همواره تلاش کرده اند تا آن را از اذهان مردم بزدایند ویا مفاهیم اعتقاد به مهدویت را تحریف کنند; لذا امروز در نقطه مقابل این تلاش دشمنان، باید در جهت اعتقاد و عمل و تبلیغ و تبیین حقیقت «مهدویت » حرکت کنیم. (48)

استکبار جهانی و صهیونیزم در تلاش هستند تا ملتهای تحت سیطره آنان، به وضع تحمیل شده عادت کنند و آن را رنگی ثابت، ابدی و تغییرناپذیر بپندارند. قدرت های استکباری خواهان غفلت، خواب آلوده بودن، نداشتن آرمان ونیز عدم تحرک ملت ها هستند و چنین وضعی را بهشت خود می دانند; اما انتظار فرج موجب می شود که انسان به وضع موجود قانع نباشد و بخواهد به وضعی بهتر وبرتر دست پیدا کند. (49)

اگر فطرت انسانی، تحت فشار قدرت های استکباری، مسخ و لگدمال نشود; دل ها به طور فطری و طبیعی منتظر چنان آینده ای (محیطی آکنده از عدل واقعی) است و بدون تردید آن قدرت متکی بر عدل مطلق الهی، پرچم خواهد برافراشت.

...قدرت جهنمی استکبار و صهیونیزم، امروز با تکیه بر پول وتبلیغات واستفاده از شعارهای ظاهر فریب (مانند حقوق بشر، حقوق زن و حقوق اساسی ملت ها) برای تحمیل ظلم بر ملت ها و ترویج فساد، دورویی، تزویر و ریاکاری و نفاق در جوامع بشری تلاش می کند و در طول تاریخ، چنین شرایطی وجود نداشته است; اما برای تحقق ظهور امام زمان (عج)، وجود ظلم و جور، شرط کافی نیست و وجود انسان های صالح، انگیزه های قوی، ایمان های راسخ، گام های استوار و دل های روشن نیز لازم و ضروری است. (50)

دشمن ترین اشخاص با این عقیده وبا شخص آن بزرگوار ، ستمگران عالم اند از روز غیبت آن حضرت - بلکه از روز ولادت آن حضرت - تا امروز; آن کسانی که وجودشان با ستم و با زورگویی همراه بوده، به دشمنی با این بزرگوار، با این پدیده الهی، با این نور وبا این شمشیر الهی مشغول شدند. امروز هم مستکبرین وستمگران عالم ، با این فکر واین عقیده، مخالف و دشمن اند. می دانند که این عقیده و این عشق - که در دل های مسلمین، به خصوص در دل های شیعه است - برای هدف های ستمگرانه آنها مزاحم است. (51)

میراث بر همه پیامبران

جامعه «مهدوی » ، (یعنی، آن دنیایی که امام زمان (عج) می آید تا آن دنیا را بسازد)، همان جامعه ای است که همه پیامبران برای تامین آن در عالم ظهور کردند. یعنی همه پیغمبران مقدمه بودند تا آن جامعه ایده آل انسانی - که بالاخره به وسیله ولی عصر و مهدی موعود (عج) در این عالم پدید خواهد آمد و پایه گذاری خواهد شد - به وجود بیاید . مانند یک بنای مرتفعی که کسی می آید، زمین آن را تسطیح می کند و خار و خاشاک را از آن می کند. کس دیگری پس از او می آید و زمین را برای پایه ریزی، می کند و گود می کند. کس دیگری پس از او می آید، تا پایه ها را شالوده ریزی کند و بلند کند و کس دیگری پس از او می آید تا دیوارها را بچیند و یکی پس از دیگری، ماموران و مسؤولان می آیند تا این کاخ مرتفع، این بنیان رفیع، به تدریج در طول زمان ساخته و پرداخته بشود.

انبیای الهی علیهم السلام، از آغاز تاریخ بشریت، یکی پس از دیگری آمدند تا جامعه را و بشریت را قدم به قدم به آن جامعه آرمانی و آن هدف نهایی، نزدیک کنند. انبیا همه موفق شدند .حتی یک نفر از رسولان الهی هم در این راه و در این مسیر ناکام نماند. باری بود که بر دوش این ماموران عالی مقام، نهاده شده بود. هر کدام قدمی آن بار را به مقصد و سر منزل نزدیک کردند; کوشش کردند; هرچه توان داشتند، به کار برند. آن وقتی که عمر آنان سر آمد; این بار را دیگری از دست آنان گرفت و همچنان قدمی و مسافتی آن را به مقصد نزدیک تر کرد. ولی عصر - صلوات الله علیه - میراث بر همه پیامبران الهی است که می آید و گام آخر را در ایجاد آن جامعه الهی بر می دارد. (52)

آن جامعه ای که در دوران ظهور حضرت ولی عصر (عج) به وجود خواهد آمد; همان جامعه ای است که همه پیغمبران الهی برای تهیه مقدمات آن از جانب الهی مبعوث شدند; یعنی، ایجاد یک جامعه ای که بشریت در آن جامعه بتواند به رشد و کمال متناسب خود برسد. اگر این آیه قرآن که درباره بعثت پیامبران می فرماید: «لیقوم الناس بالقسط » ; یعنی، پیغمبران مبعوث شدند تا قسط و عدل در جامعه بشری استوار بشود ، اشاره به هدف بعثت می کند. پس حکومت مهدی (عج) و جامعه مهدوی، همان جامعه ای است که این هدف را به طور کامل تامین می کند. (53)

آنچه مسلم است ، همه پیغمبران و اولیا برای این آمدند که پرچم توحید را در عالم، گسترش بدهند; پرچم توحید را به اهتزاز در آورند و روح توحید را در زندگی انسان ها زنده کنند. بدون عدالت، بدون استقرار عدل و انصاف، توحید معنایی ندارد. یکی از نشانه ها یا ارکان توحید، نبودن ظلم و نبودن بی عدالتی است; لذا شما می بینید که پیام استقرار عدالت، پیام پیغمبران است. تلاش برای عدالت، کار بزرگ پیغمبران است. انسان های والا در طول تاریخ، در این راه تلاش کرده اند و بشریت را روز به روز به سمت فهمیدن این حقیقت که عدالت، سرآمد همه خواسته های انسانی است، نزدیک کرده اند.

سلسله انبیا، پاک ترین و مقدس ترین، نورانی ترین انسان های تمام تاریخ بوده اند، در میان انسان های پاک و انسان های والا - که دارای روح عرشی و خدایی هستند - وجود مقدس خاتم الانبیاء محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم سرآمد همه، و خاندان پاک و اهل بیت مطهر او - که قرآن ، ناطق به این طهارت و پاکیزگی و آراستگی است - در شمار برترین و بالاترین انسان های پاک و مطهر و نورانی در همه تاریخ است. زنی مثل فاطمه زهرا علیها السلام در همه تاریخ، کیست؟ !

انسانی مثل علی مرتضی در سرتاسر تاریخ بشریت، کجا نشان داده می شود؟ !

سلسله اهل بیت نبی اکرم علیهم السلام در طول تاریخ، خورشیدهای فروزانی بوده اند که در معنا توانسته اند بشریت روی زمین را با عالم غیب و با عرش الهی، متصل کنند: «السبب المتصل بین الارض و السماء» . خاندان پیامبر، معدن علم، معدن اخلاق نیکو، معدن ایثار و فداکاری، معدن صدق و صفا و راستی، منبع همه نیکی ها و زیبایی ها و درخشندگی های وجود آدمی در هر عصر و عهدی بوده اند. هریک چنین خورشید فروزانی بوده اند.

... یکی از آن خورشیدهای فروزان، به فضل و کمک پروردگار و به اراده الهی، امروز در زمان ما به عنوان «بقیة الله فی ارضه » ، به عنوان «حجة الله علی عباده » ، به عنوان «صاحب زمان » و «ولی مطلق الهی » در روی زمین وجود دارد. برکات وجود او، انوار ساطعه از وجود او، امروز هم به بشر می رسد. (54)

بشارت «الیس الصبح بقریب »

امروز ، هم بشریت بیش از بسیاری از دوران های تاریخ ، دچار ظلم و جور است. از هر پیشرفتی که امروز بشریت کرده است ، معرفت پیشرفته تر است. ما به زمان ظهور امام زمان - ارواحنا فداه - این محبوب حقیقی انسان ها نزدیک شده ایم; زیرا معرفت ها پیشرفت کرده است.

امروز ذهنیت بشر، آماده آن است که بفهمد، بداند و یقین کند که انسان والایی خواهد آمد و بشریت را از زیر بارهای ظلم و ستم نجات خواهد داد. همان چیزی که همه پیغمبران برای آن تلاش کرده اند. همان چیزی که پیغمبر اسلام در آیه قرآن، وعده آن را به مردم داده است: «و یضع عنهم اصرهم و الاغلال التی کانت علیهم » . دست قدرت الهی، به وسیله یک انسان عرشی، یک انسان خدایی، یک انسان متصل به عالم های غیبی، معنوی و عوالمی که برای انسان های کوته نگری مثل ما قابل درک و تشخیص نیست; می تواند این آرزو را برای بشریت برآورده کند. لذا دل ها، شوق ها و عشق ها به سمت آن نقطه، متوجه و روز به روز متوجه تر است. (55)

یاران مهدی (عج)

برای تحقق ظهور امام زمان (عج)، وجود ظلم و جور، شرط کافی نیست و وجود انسان های صالح، انگیزه های قوی، ایمان های راسخ، گام های استوار و دل های روشن نیز لازم و ضروری است. (56)

امام زمان (عج)، کسانی را لازم دارد که در مقابل پدیده های تلخ و دشوار، مردد و متزلزل نشوند و عقب ننشینند تا بتواند با اینها وارد کار عظیمی بشود که قرار است دنیا را متحول کند.

... ایشان باید در مقابل همه مشکلات بایستند، یک سیستم قوی لازم است که افراد آن غیر متزلزل باشند. بصیرت نافذ و راسخ داشته باشند که هیچ مشکلی آنان را مردد نکند و امام عزیز ما این گونه بود... امام زمان (عج) افرادی را لازم دارد آگاه، بصیر، خبیر، متوکل به خدای متعال، توجه کننده به جزئیات و آن گاه فداکار، کاردان در اداره جامعه و رزمجو با دشمن.

شما هستید که باید خودتان را بسازید تا ان شاءالله آن عده و نصاب لازم در اختیار اراده خالصی قرار بگیرد. (57)

تقوا ، تواضع ، فروتنی و گذشت در برابر ضعفا و مقاومت در برابر زورمندان و ستمگران از صفات سربازان امام عصر (عج) می باشد. (58)

زمینه های ظهور

برای ظهور مهدی موعود - ارواحنافداه - زمینه باید آماده بشود و آن عبارت از عمل کردن به احکام اسلامی و حاکمیت قرآن و اسلام است. (59)

... پس می شود زمینه ها را فراهم کرد. وقتی یک چنین زمینه هایی - ان شاءالله - گسترش پیدا کند، زمینه ظهور حضرت بقیة الله - ارواحنا فداه - نیز پدید می آید و مساله مهدویت - آن آرزوی دیرین بشر و مسلمین - تحقق پیدا می کند. (60)

شما مردم عزیز - به خصوص شما جوان ها - هرچه که در صلاح خود، در معرفت و اخلاق و رفتار و کسب صلاحیت ها در وجود خودتان بیشتر تلاش کنید، این آینده را نزدیک تر خواهید کرد، اینها دست خود ما است.

اگر ما خودمان را به صلاح نزدیک کنیم، آن روز نزدیک خواهد شد، همچنان که شهدای ما با فدا کردن جان خودشان، آن روز را نزدیک تر کردند. آن نسلی که برای انقلاب، آن فداکاری ها را کردند; با فداکاری های خودشان آن آینده را نزدیک تر کردند. هرچه ما کار خیر و اصلاح درونی خود و تلاش برای اصلاح جامعه انجام بدهیم، آن عاقبت را دائما نزدیک تر می کنیم. (61)

ما باید بدانیم که ظهور ولی عصر - صلوات الله علیه - همان طوری که با این انقلاب ما، یک قدم نزدیک شد; با همین انقلاب ما، باز هم می تواند نزدیک تر بشود; یعنی، همین مردمی که انقلاب کردند و خود را یک قدم به امام زمانشان نزدیک کردند; می توانند باز هم یک قدم و یک قدم دیگر و یک قدم دیگر، همین مردم خودشان را به امام زمان (عج) نزدیک تر کنند.

چطور؟ هرچه شما بتوانید دایره این مقدار از اسلامی که من و شما در ایران داریم (مبالغه نمی کنیم، اسلام کامل البته نیست; اما بخشی از اسلام را این ملت توانسته در ایران پیدا کند)، همین مقدار از اسلام را هرچه شما بتوانید در آفاق دیگر عالم ، در کشورهای دیگر ، در نقاط تاریک و مظلم دیگر، گسترش و اشاعه بدهید; همان مقدار به ظهور ولی امر و حجت عصر (عج)، کمک کردید و نزدیک شدید. (62)

... نزدیک شدن ما به امام زمان (عج) یک نزدیک شدن معنوی است; یعنی، شما در هر زمانی تا پنج سال دیگر، تا ده سال دیگر، تا صد سال دیگر که بتوانید کیفیت و کمیت جامعه اسلامی را افزایش بدهید، امام زمان - صلوات الله علیه - ظهور خواهد کرد.

اگر بتوانید در درون خود، جامعه تان - همان جامعه انقلابی - تقوا، فضیلت، اخلاق، دین داری، زهد، نزدیکی معنوی به خدا را در خود و دیگران تامین کنید; پایه و قاعده ظهور ولی عصر - صلوات الله و سلامه علیه - را مستحکم تر کردید و هرچه بتوانید از لحاظ کمیت و مقدار، تعداد مسلمانان مؤمن و مخلص را افزایش بدهید، باز به امام زمان و زمان ظهور ولی عصر (عج) نزدیک تر شدید.

پس ما می توانیم قدم به قدم جامعه خود و زمان و تاریخ خود را به تاریخ ظهور ولی عصر - صلوات الله و سلامه علیه - نزدیک کنیم.

نکته دوم این است که ما امروز در انقلاب خودمان، حرکت ها و روش هایی داریم. این روش ها باید به کدام سمت حرکت کند؟ این نکته بسیار شایان توجه است.

ما یک محصلی را در نظر می گیریم که این محصل مثلا می خواهد در دانش ریاضی استاد بشود; حالا مقدمات کار او را چگونه باید فراهم کنیم. باید جهت تعلیماتی که به او می دهیم، جهت ریاضی باشد. معنا ندارد که ما یک نفری را که می خواهیم ریاضی دان بشود ، بیاییم درس فقه - مثلا - به او یاد بدهیم. یا آن کسی که می خواهد فقیه بشود، بیاییم درس طبیعی - مثلا - به او بدهیم. باید مقدمات متناسب با نتیجه و غایت باشد .

غایت ، جامعه آرمانی مهدوی است. پس ما هم باید مقدمات را همان جور فراهم بکنیم . ما باید با ظلم نسازیم و باید علیه ظلم، حرکت قاطع بکنیم. هر گونه ظلمی و از هر کسی. ما ما باید جهت خودمان را، جهت اقامه حدود اسلامی قرار بدهیم. در جامعه خودمان، هیچ مجالی به گسترش اندیشه غیر اسلامی و ضد اسلامی ندهیم. نمی گویم با زور; نمی گویم با قهر و غلبه - که می دانیم با اندیشه و فکر، جز از راه اندیشه و فکر نمی شود مبارزه کرد - بلکه می گویم از راه های درست و منطقی و معقول، باید اندیشه اسلامی گسترش پیدا کند.

باید تمام قوانین ما، مقررات مملکتی، ادارات دولتی، نهادهای اجرایی و همه و همه، از لحاظ ظاهر و از لحاظ محتوا، اسلامی بشود و به اسلامی شدن روز به روز نزدیک تر بشود. این جهتی است که انتظار ولی عصر (عج) به ما و به حرکت ما می دهد. امام زمان (عج) - در دعای «ندبه » می خوانید که - در مقابل فسوق، عدوان، طغیان، نفاق مقابله می کند و نفاق و طغیان و عصیان و شقاق و دو دستگی را ریشه کن می کند و ازاله می کند. ما هم باید در جامعه مان، امروز در آن جهت حرکت کنیم و پیش برویم. این است آن چیزی که ما را به امام زمان - صلوات الله علیه - از لحاظ معنوی نزدیک خواهد کرد و جامعه ما را به جامعه ولی عصر - صلوات الله و سلامه علیه - آن جامعه مهدوی علوی توحیدی، نزدیک تر و نزدیک تر خواهد کرد. (63)

... وقتی نتوانستند این عقیده را از مردم بگیرند; سعی می کنند آن را در ذهن های مردم خراب کنند. خراب کردن این عقیده چگونه است؟ به این صورت است که بگویند: خب آقا می آید، همه کارها را درست می کند!

این، خراب کردن عقیده است. این، تبدیل کردن موتور متحرکی، به یک چوب لای چرخ است. تبدیل کردن یک داروی مقوی، به یک داروی مخدر و خواب آور است. خود آقا می آید، انجام می دهد; یعنی چه؟ ! امروز تکلیف شما چیست؟ شما امروز باید چه بکنی؟ شما باید زمینه را آماده کنی، تا آن بزرگوار بتواند بیاید و در آن زمینه آماده، اقدام بکند. از صفر که نمی شود شروع کرد! جامعه ای می تواند پذیرای مهدی موعود - ارواحنا فداه - باشد که در او آمادگی و قابلیت باشد; و الا مثل انبیا و اولیای طول تاریخ می شود .

چه علتی داشت که بسیاری از انبیای بزرگ اولی العزم، آمدند و نتوانستند دنیا را از بدی ها ، پاک و پیراسته کنند؟ چرا؟ چون زمینه ها آماده نبود.

چرا امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام در زمان خودش - با آن قدرت الهی، با آن علم متصل به معدن الهی ، با آن نیروی اراده ، با آن زیبایی ها و درخشندگی هایی که در شخصیت آن بزرگوار وجود داشت، با آن توصیه های پیامبر اکرم علیهم السلام درباره او - در همین مدت کوتاه، نتوانست ریشه بدی را بخشکاند؟

خود آن بزرگوار را از سر راه برداشتند: «قتل فی محراب عبادته لشدة عدله » . تاوان عدالت امیرالمؤمنین علیه السلام، جان امیرالمؤمنین بود که از دست رفت ! چرا ؟ چون زمینه ، زمینه نا مساعد بود. زمینه را نا مساعد کرده بودند. زمینه را زمینه دنیاطلبی کرده بودند! آن کسانی که در مقابل امیرالمؤمنین علیه السلام، صف آرایی کرده بودند - در اواخر حکومت این بزرگوار، یا در اواسط - کسانی بودند که زمینه های دینی آنها، زمینه های مستحکم و ماده غلیظ متناسب دینی نبود .

عدم آمادگی، این طور فاجعه به بار می آورد! آن وقت اگر امام زمان (عج) در یک دنیای بدون آمادگی تشریف بیاورند، همان خواهد شد! باید آمادگی باشد. این آمادگی چگونه است؟ این، همانی است که شما نمونه هایی از آن را در جامعه خودتان مشاهده می کنید. امروز در ایران اسلامی، چیزهایی از درخشندگیهای معنوی وجود دارد که در هیچ جای دنیا نیست - تا آن جایی که ما خبر و گزارش و اطلاع داریم، از قضایای دنیا بی خبر هم نیستیم - امروز در کجای دنیا، جوان هایی پیدا می شوند که روی شهوات نفس و روی مادی گری پا بگذارند و سراغ معنویات بروند؟ البته گاهی یک جوان، دو جوان، یا یک آدم استثنایی گوشه ای هست، همه جای دنیا پیدا می شود; اما این که عده عظیمی از یک نسل، این طور باشند، کجای دنیا هست؟ (64)

مهدویت وانقلاب اسلامی ایران

... اولین قدم برای حاکمیت اسلام و برای نزدیک شدن ملت های مسلمان به عهد ظهور مهدی موعود - ارواحنا فداه و عجل الله فرجه - به وسیله ملت ایران برداشته شده است و آن، ایجاد حاکمیت قرآن است. (65)

شعارهایی که امام زمان - علیه الصلوة والسلام و عجل الله تعالی فرجه - بر سر دست خواهد گرفت و عمل خواهد کرد; امروز شعارهای مردم ما است، شعارهای یک کشور و یک دولت است. این خودش یک گام بسیار بلندی، به سوی اهداف امام زمان (عج) است.

یک روزی شعار توحید ، شعار معنویت ، شعار دین داری ، در دنیا منسوخ شده بود. سعی کرده بودند به طور کلی، آن را به دست فراموشی بسپارند; اما امروز در این منطقه عالم، این شعارها، شعارهای رسمی حکومت است، شعارهای رسمی اداره کشور و آحاد ملت است. علاوه بر این، این شعارها، آرزوی ملت های مسلمان در بسیاری از کشورهای دنیا است، و این شعارها، یک روز تحقق پیدا خواهد کرد. این زمینه ها وقتی آماده شد - آن وقتی که معلوم شد در مقابل قدرت مادی مستکبران عالم، زمینه این وجود دارد که آحاد بشر، بتوانند بر روی حرف حق خود بایستند - آن روز، روز ظهور امام زمان (عج) است. آن روز، روزی است که منجی عالم بشریت، به فضل پروردگار ظهور کند و پیام او، همه دل های مستعد را - که در همه جای جهان هستند - به خود جذب کند و آن وقت دیگر قدرت های ستمگر ، قدرت های زورگو ، قدرتهای متکی به زر و زور، نتوانند حقیقت را - آن چنانی که قبل از آن همیشه کرده اند - با فشار زر و زور خود، به عقب بنشانند یا مکتوم نگه دارند. (66)

انقلاب ما در راه آن هدفی که امام زمان (عج)، برای تامین آن هدف مبعوث می شود و ظاهر می شود، یک مقدمه لازم و یک گام بزرگ بوده [است] . ما اگر این گام بزرگ را بر نمی داشتیم، یقینا ظهور ولی عصر - صلوات الله علیه و عجل الله تعالی فرجه الشریف - به عقب می افتاد. شما مردم ایران و شما مادران شهید داده و پدران داغدار و افرادی که در طول این مبارزه زحمت کشیدید، بدانید و شما ای امام بزرگوار امت! بدانید - که بهتر از ما می دانید - شما موجب پیشرفت حرکت نسانیت به سوی سر منزل تاریخ و موجب تسریع در ظهور ولی عصر - صلوات الله علیه - شدید. شما یک قدم، این بار را به منزل نزدیک تر کردید. با این انقلاب که مانع را - که همان دستگاه و نظام پلید ظلم در این گوشه دنیا بود و سرطان بسیار خطرناک و موذی و آزار دهنده ای بود - این را کندید و قلع و قمع کردید. خوب، حالا بعد از این چه کنیم؟ بعد از این تکلیف ما روشن است.

ما باید بدانیم که ظهور ولی عصر - صلوات الله علیه - همان طوری که با این انقلاب ما یک قدم نزدیک شد; با همین انقلاب ما باز هم می تواند نزدیک تر بشود; یعنی، همین مردمی که انقلاب کردند و خود را یک قدم به امام زمانشان نزدیک کردند، می توانند باز هم یک قدم و یک قدم دیگر و یک قدم دیگر، همین مردم خودشان را به امام زمان (عج) نزدیک تر کنند. (67)

همه خصوصیاتی که در ظهور مهدی (عج) هست ، در یک مقیاس کوچک در انقلاب اسلامی ملت ایران هم هست. در آن جا هم مخاطب حضرت بقیة الله همه مردم عالم اند، یعنی، در آن لحظه ای که به خانه کعبه پشت می دهد و تکیه می کند و دعوت خود را با صدای بلند فریاد می کند، صدا می زند: «یا اهل العالم » .

انقلاب اسلامی ما هم از آغاز، اعلام کرد که مخصوص یک ملت و یک قوم و یک کشور نیست. همچنانی که آن بزرگوار با همه قدرت های بزرگ جهان، ستیزه می کند و در می افتد، انقلاب ما هم با دست خالی و فقط با تکیه به نیروی ایمان با همه قدرت های عظیم جهانی مقابل شد. همان طوری که ظهور حضرت مهدی (عج) همه حساب های مادی و معمولی را به هم می ریزد; انقلاب ما هم همه حساب ها را به هم ریخت. امروز با انقلاب اسلامی ما - که در خط ایجاد عدالت در سطح جهان است - انقلاب حضرت مهدی (عج) یک گام بزرگ به هدف خود نزدیک شد. نه فقط به وجود آمدن حکومت اسلامی، آن عاقبت موعود را به عقب نمی اندازد; بلکه آن را تسریع هم می کند و این است معنای انتظار. (68)

امام زمان (عج)، امانت و گوهر درخشنده عظیم آفرینش در میان ما، امروز بی گمان بیش از هر زمان، متوجه و مراقب این ملت است. (69)

ایمان و اعتقاد به امام زمان (عج) مانع از تسلیم شدن است و ملت های با ایمانی که حضور قطب عالم امکان را در میان خود احساس می کنند; از حضور او امید و نشاط می گیرند و برای مجد و عظمت اسلام، مبارزه و مجاهدت می کنند. با تکیه بر همین امید درخشان بود که ملت بزرگ ایران، پرچم اسلام را به اهتزاز در آورد و افتخار طول تاریخ بشر و تاریخ اسلام شد. (70)

ملت منتظر ایران، با تکیه بر امید به پیشرفت و موفقیت، دست به اقدام ، تلاش و انقلاب زد و پیروز شد; لذا مردم ما باید روح انتظار را به تمام معنا، در زندگی خود زنده کنند. (71)

اعتقاد به مهدی موعود (عج)، شیعه را تا امروز از آن همه پیچ و خم های عجیب و غریبی که در سر راهش قرار داده بودند، عبور داده است و امروز بحمدالله عزت و پرچم سربلندی اسلام و قرآن، در دست شما ملت مسلمان و شیعه ایران است. هرجا که چنین اعتقادی باشد، همین امید و مبارزه وجود دارد. (72)

جامعه مهدوی

...دورانی خواهد رسید که قدرت قاهره حق، همه قله های فساد وظلم را از بین خواهد برد وچشم انداز زندگی بشر را، با نور عدالت منور خواهد کرد. (73)

...دنیای سرشار از عدالت، پاکی، راستی، معرفت و محبت، دنیای دوران امام زمان (عج) است، که زندگی بشر هم از آن جا به بعد است. زندگی حقیقی انسان در این عالم، مربوط به دوران بعد از ظهور امام زمان (عج) است که خدا می داند، بشر در آن جا به چه عظمت هایی نایل خواهد شد. (74)

انتظار اسلامی; یعنی، انتظار دنیایی سرشار از عدالت، راستی، صمیمیت، انسانیت، معنویت، فضیلت و اخلاق انسانی صحیح که در آن حاکمیت زر و زور و تبلیغات مزورانه و خبیثانه رسانه های جمعی شرق و غرب، راهی ندارد.

... حکومت الهی حضرت بقیة الله - ارواحنافداه - حکومتی است که در آن مقررات حاکم بر مردم، خواست آمریکا ودیگر قدرت های زورگوی شرق و غرب نیست، بلکه حکومت عدالت، مواسات و مساوات، حکومت معنویت و فضیلت است و امروز هر کسی که برای عدالت، در راه دین وخدمت به محرومان حرکت می کند، باید خوشحال و امیدوار باشد; زیرا آینده متعلق به او است. (75)

ظهور حضرت بقیه الله امام زمان (عج) و ایجاد محیطی آکنده از عدل واقعی - عدل کامل الهی و اسلامی - بالاترین شرایط زندگی مادی ومعنوی انسان است.

اگر فطرت انسانی، تحت فشار قدرت های استکباری مسخ و لگدمال نشود; دل ها به طور فطری و طبیعی، منتظر چنان آینده ای است و بدون تردید آن قدرت متکی بر عدل مطلق الهی، پرچم خواهد برافراشت. (76)

حرکت جوامع اسلامی و حرکت همه جوامع بشری، به سوی خیر وصلاح است، به سوی حکومت حق وعدالت است; به سوی نابودی خواست های استبداد است; به سوی روی کار آمدن مستضعفان است که در شکل عادل ترینش در دوران ظهور ولی عصر (عج) تامین می شود. (77)

... در حقیقت آن جامعه ای که در دوران ظهور حضرت ولی عصر (عج) به وجود خواهد آمد; همان جامعه ای است که همه پیغمبران الهی، برای تهیه مقدمات آن از جانب الهی مبعوث شدند; یعنی، ایجاد یک جامعه ای که بشریت در آن جامعه، بتواند به رشد وکمال متناسب خود برسد. اگر این آیه قرآن که درباره بعثت پیامبران می فرماید «لیقوم الناس بالقسط » ; یعنی; پیغمبران مبعوث شدند تا قسط و عدل در جامعه بشری استوار بشود، اشاره به هدف بعثت می کند پس حکومت مهدی (عج) و جامعه مهدوی، همان جامعه ای است که این هدف را، به طور کامل تامین می کند. (78)

... ولی عصر - صلوات الله علیه - میراث بر همه پیامبران الهی است که می آید و گام آخر را در ایجاد آن جامعه الهی بر می دارد. مقداری درباره اوصاف آن جامعه من حرف بزنم. البته اگر شما در کتب اسلامی، در متون اصلی اسلامی دقت کنید، همه خصوصیات آن جامعه به دست می آید. همین دعای ندبه ای که در روزهای جمعه، ان شاءالله موفق باشید و بخوانید و می خوانید; خصوصیات آن جامعه ذکر شده است. آن جایی که می گوید: «این معز الاولیاء و مذل الاعداء» ; مثلا آن جامعه، جامعه ای است که اولیای خدا در آن عزیزاند و دشمنان خدا در آن ذلیل و خواراند; یعنی، ارزش ها و معیارها در آن جامعه، چنین است: «این المؤمل لاحیاء الکتاب و حدوده » . آن جامعه، جامعه ای است که حدود الهی در آن اقامه می شود; یعنی، همه حد و مرزهایی که خدا معین کرده است واسلام معین کرده است، در جامعه زمان امام زمان (عج)، آن حد و مرزها مراعات می شود. امام زمان وقتی که ظهور می کند، جامعه ای می سازد که به طور خلاصه، دارای این چند خصوصیت است که من آن را می گویم و شما برادران و خواهران عزیز دقت کنید. در آیات و در ادعیه که وارد شده است; وقتی می خوانید، ذهن خود را در این مورد بازتر و بازتر کنید. فقط خواندن دعای «ندبه » کافی نیست; درس گرفتن و فهمیدن آن لازم است.

امام زمان (عج)، جامعه اش را بر این چند پایه بنا می کند:

اول بر نابود کردن و قلع و قمع کردن ریشه های ظلم و طغیان; یعنی، در جامعه ای که در زمان ولی عصر - صلوات الله علیه - ساخته می شود، باید ظلم و جور نباشد; نه این که فقط در ایران نباشد ، یا در جوامع مسلمان نشین نباشد، در همه دنیا نباشد. نه ظلم اقتصادی و نه ظلم سیاسی و نه ظلم فرهنگی و نه هیچ گونه ستمی در آن جامعه دیگر وجود نخواهد داشت. باید استثمار و اختلاف طبقاتی و تبعیض و نابرابری و زورگویی و گردن کلفتی و قلدری از عالم ریشه کن بشود (این خصوصیت اول) دوم: خصوصیت جامعه ایده آلی که امام زمان - صلوات الله علیه - آن را می سازد، بالا رفتن سطح اندیشه انسان است; هم اندیشه علمی انسان و هم اندیشه اسلامی انسان; یعنی، در دوران ولی عصر (عج) شما باید نشانی از جهل و بی سوادی و فقر فکری و فرهنگی در عالم پیدا نکنید. آن جا مردم می توانند دین را به درستی بشناسند و این همچنانی که همه می دانید، یکی از هدف های بزرگ پیامبران بود که امیرالمؤمنین - صلوات الله و سلامه علیه - این را در خطبه نهج البلاغه شریف بیان کرده است: «و یثیروا لهم دفائن العقول » .

در روایات ما وارد شده است که وقتی ولی عصر (عج) ظهور می کند، زنی در خانه می نشیند و قرآن را باز می کند و از متن قرآن، حقایق دین را استخراج می کند و می فهمد; یعنی چه؟ یعنی آن قدر سطح فرهنگ اسلامی و دینی، بالا می رود که همه افراد انسان و همه افراد جامعه و زنانی که در میدان اجتماع هم بر فرض شرکت نمی کنند و در خانه می نشینند; آنها هم می توانند فقیه باشند، دین شناس باشند. می توانند قرآن را باز کنند و خودشان حقایق دین را از قرآن بفهمند و شما ببینید که در جامعه ای که همه مردان و زنان در سطوح مختلف، قدرت فهم دین و استنباط از کتاب الهی را دارند، این جامعه چقدر نورانی است و هیچ نقطه ای از ظلمت در این جامعه دیگر نیست. این همه اختلاف رویه، دیگر در آن جامعه معنایی ندارد.

خصوصیت سومی که جامعه امام زمان (عج)، جامعه مهدوی دارا هست، این است که در آن روز، همه نیروهای طبیعت و همه نیروهای انسانی، استخراج می شود. چیزی در بطن زمین نمی ماند که بشر از آن استفاده نکند. این همه نیروهای معطل طبیعی، این همه زمین هایی که می تواند انسان را تغذیه کند; این همه قوای کشف نشده (مانند نیروهایی که قرن ها در تاریخ بود; مثلا نیروی اتم، نیروی برق و الکتریسیته، قرن ها بر عمر جهان می گذشت و این نیروها در بطن طبیعت بود; اما بشر آنها را نمی شناخت، بعد یک روزی به تدریج استخراج شد) همه نیروهای بی شماری که از این قبیل در بطن طبیعت هست، در زمان امام زمان (عج) استخراج می شود.

جمله دیگر و خصوصیت دیگر این است که محور در دوران امام زمان (عج)، محور «فضیلت و اخلاق » است. هر کس دارای فضیلت اخلاقی بیشتر است، او مقدم تر و جلوتر است . حالا اگر به آیات وروایات مراجعه بکنید - که البته محققین و متتبعین مراجعه کرده اند - خصوصیات بیش تری را هم پیدا می کنید.

حالا همین چهار خصوصیت: «جامعه ای که در آن نشانی از ظلم و طغیان و عدوان و ستم نیست » ; «جامعه ای که در آن اندیشه دینی واندیشه علمی انسان ها در سطح بالا است » ، «جامعه ای که در آن همه برکات و همه نعم و همه نیکی ها و زیبایی های عالم بروز می کند و در اختیار انسان قرار می گیرد» وبالاخره «جامعه ای که در آن تقوا و فضیلت و گذشت و ایثار و برادری و مهربانی و یک رنگی اصل و محور است » ، یک چنین جامعه ای را شما در نظر بگیرید. این همان جامعه ای است که مهدی موعود ما و امام زمان ما و محبوب تاریخی دیرین ما - که هم اکنون در زیر همین آسمان و بر روی همین زمین زندگی می کند و در میان انسان ها هست - به وجود خواهد آورد و تامین خواهد کرد. (79)

زیارت

خیلی از بزرگان ما در همین دوران غیبت ، آن عزیز ومحبوب دل های عاشقان و مشتاقان را از نزدیک، زیارت کرده اند; بسیاری از نزدیک با او بیعت کرده اند; بسیاری از او سخن دلگرم کننده شنیده اند; بسیاری از او نوازش دیده اند وبسیاری دیگر بدون این که او را بشناسند، از او لطف و نوازش و محبت دیده و او را نشناخته اند. در همین جبهه جنگ تحمیلی، جوان هایی که در لحظه های حساس، احساس نورانیت و معنویت کرده اند، لطفی از غیب به سوی دل های خودشان، حس و لمس کردند و نشناختند و نفهمیدند; بسیارند. امروز هم همان جور است. بسیجیان، ارتباط خاصی با این نقطه اساسی عواطف دل های شیعیان و مسلمانان دارند. پیوند میان بسیجیان عزیز و حضرت ولی عصر ارواحنا فداه - مهدی موعود عزیز - یک پیوند ناگسستنی و همیشگی است. (80)

ما همیشه - مخصوصا در روزهای جمعه - توسل و توجه مان را به ولی عصر - صلوات الله علیه - فراموش نکنیم. امام زمان (عج) امانت وگوهر درخشنده عظیم آفرینش در میان ما، امروز بی گمان بیش از هر زمان، متوجه و مراقب این ملت است.

این تجربه تعیین کننده زمان ما، در طول زندگی پربرکت ولی عصر - صلوات الله علیه - تا امروز یک تجربه بی نظیر بوده است. من در همین روزهای اخیر، احساسی در دلم بود که این احساس را به بعضی از دوستان هم گفتم وبه شما هم می گویم.

در روز پانزدهم دی (سال 1359)، من این احساس را در خود ناگهان وجدان کردم که صاحب این میدان، صاحب این بیابان ها، صاحب این صحنه پر شور و عظیم (اشاره به جبهه های جنگ تحمیلی)، ولی عصر امام زمان (عج) است و بی گمان امام زمان (عج)، هم اکنون با جسم و حضور جسمی و بدنی اش، یا با توجه اش در میان این جنگاوران و جنگجویان است.

امروز در این جمع عظیم پر معنویت و پر احساس، در میان جمع شما نمازگزاران (نماز جمعه تهران) - برادران و خواهران - از امام زمان (عج) از صاحب اصلی این ملت; از کسی که دل های این امت متوجه او است; از کسی که رحمتش ولطفش و عنایتش شامل حال این ملت و این انقلاب بوده است و خواهد بود; در حضور شما از این بنده برگزیده خدا، می خواهم که توجه و عنایتش را به این امتی که برای دین او و برای آرمان او، این همه تلاش و فداکاری می کند، منصرف و منعطف نکند و از خدای بزرگ می خواهم که این خواسته ما و سلام ما و توجه و احساس عمیق ما را به امام زمانمان ابلاغ کند. (81)

ای سید و مولای ما!

ای امام زمان! ای مهدی موعود! [ای] محبوب این ملت! ای سلاله پاک پیامبران و ای میراث بر همه انقلاب های توحیدی و جهانی!

این ملت ما با یاد تو و با نام تو، از آغاز خو گرفته است و لطف تو را در زندگی خود و در وجود خود آزموده است .

ای بنده شایسته صالح خدا! ما امروز محتاج دعایی هستیم که تو از آن دل پاک الهی و ربانی و از آن روح قدسی، برای پیروزی این ملت و پیروزی این انقلاب بکنی و به دست قدرتی که خدا در آستین تو قرار داده است، به این ملت وراه این امت کمک بفرمایی.

«عزیز علینا ان نری الخلق و لا تری »

ای امام زمان! برای ما خیلی سخت است که در این جهان، در این طبیعت بی پایان - که متعلق به صالحان است - متعلق به بندگان خدا است، دشمنان خدا را ببینیم، آثار وجود دشمنان خدا را لمس بکنیم; اما تو را نبینیم و از نزدیک از فیض حضور تو بهره نگیریم! (82)

آخرین جمله را به امام و مقتدای خودمان ولی عصر (عج) عرض کنیم :

ای سید و مولای ما!

پیش خدای متعال گواهی بده ، که ما در راه خدا تا آخرین نفس ایستادیم.

بزرگترین آرزو و افتخار بنده این است که در این راه پر افتخار ، پر فیض، پر بهجت، جان خودم را تقدیم کنم. (83)

دعا

ان شاءالله همه شما و همه ما، هم این توفیق را پیدا کنیم که روزی در رکاب آن بزرگوار باشیم; برای خدا تلاش و مجاهدت کنیم; در مقابل چشم آن بزرگوار، در راه خدا جانمان را از دست بدهیم وبه فیض شهادت برسیم (بزرگترین شرف و افتخار است) . هم تا قبل از ظهورشان، در زمان غیبت، خدای متعال توفیق بدهد که ما سربازان آن بزرگوار، متوسل و متذکر آن بزرگوار باشیم و انس و رابطه قلبی و روحی با آن بزرگوار داشته باشیم. اگر شما از این طرف انس داشتید ، از آن طرف هم جلب توجه، جلب تذکر و جلب لطف و محبت خواهد شد. امیدوارم ان شاءالله همه مشکلات، همه موانع، همه سختی ها و رنج ها، به برکت این ارتباط طرفینی، با فضل الهی و با دست قدرت پروردگار از بین برود. (84)

امیدواریم خدای متعال، ادعیه زاکیه و توجهات حضرت ولی عصر (عج) را در حق ملت ایران، در حق شما عزیزان، همیشگی قرار بدهد. دعاهای آن بزرگوار را در حق همه ما مستجاب کند. دیدار آن بزرگوار را نصیب این دل ها و چشم ها بفرماید. ما را جزو یاران و همراهان و دوستداران و شیعیان واقعی آن بزرگوار قرار بدهد. ما را در دنیا با آل محمد و در آخرت با آن بزرگواران محشور فرماید. ما را مسلمان ومؤمن واقعی زنده بدارد و بمیراند (85) .

پروردگارا! به محمد وآل محمد تو را سوگند می دهیم، دلهای ما را با یاد امام زمان همواره با طراوت بدار.

پروردگارا! چشم های ما را به جمال ولی عصر (عج) منور بگردان.

پروردگارا! این جنود الله، این انسان هایی را که در راه تو مبارزه کرده اند، سربازان و جانبازان امام زمان (عج) قرار بده (86) .

عاشقانه ها

خورشید من بر آی

دل را ز بیخودی سر از خود رمیدن است

جان را هوای زقفس تن پریدن است

از بیم مرگ نیست که سر داده ام فغان

بانگ جرس به شوق به منزل رسیدن است

دستم نمی رسد که دل از سینه برکنم

باری علاج شکر گریبان دریدن است

شامم سیه ترست زگیسوی سرکشت

خورشید من بر آی که وقت دمیدن است

سوی تو ای خلاصه گلزار زندگی

مرغ نگه در آرزوی پرکشیدن است

بگرفته آب و رنگ زفیض حضور تو

هر گل در این چمن که سزاوار دیدن است

با اهل درد شرح غم خود نمی کنم

تقدیر غصه دل من ناشنیدن است

آن را که لب به دام هوس گشت آشنا

روزی «امین » (87) سزا لب حسرت گزیدن است

محراب جمکران

دلم قرار نمی گیرد از فغان بی تو

سپند وار ز کف داده ام عنان بی تو

ز تلخ کامی دوران نشد دلم فارغ

ز جام عشق لبی تر نکرد، جان بی تو

چو آسمان مه آلوده ام ز تنگ دلی

پر است سینه ام از اندوه گران بی تو

نسیم صبح نمی آورد ترانه شوق

سر بهار ندارند بلبلان بی تو

لب از حکایت شبهای تار می بندم

اگر امان دهدم چشم خون فشان بی تو

چو شمع کشته ندارم شراره ای به زبان

نمی زند سخنم آتشی به جان بی تو

ز بی دلی و خموشی چو نقش تصویرم

نمی گشایدم از بی خودی زبان بی تو

عقیق سرد به زیر زبان تشنه نهم

چو یادم آید از آن شکرین دهان بی تو

گزارش غم دل را مگر کنم چو «امین »

جدا ز خلق به محراب جمکران بی تو

ختامه مسک

فرمایشات مقام معظم رهبری در جمع اعضای بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود «عج » ... مساله [بنیاد فرهنگی] امام زمان (عج) هم بسیار کار مثبتی است. بسیار کار خوبی است، این آقا که پیشنهاد کرده، پیشنهاد بسیار خوب و درستی بوده [است] . شما هم که دنبال کردید و عمل کردید، خوب است. آن کسانی هم که در این زمینه دارند کار می کنند، مورد تایید هستند. واقعا افراد فاضل و فهمیده ای هستند و در این کارها هم سابقه دارند و بسیار کار خوبی است. ان شاءا... که هر چه بیشتر ادامه بدهید و یکی از آن سر بندها در مفاهیم معرفتی ما، همین مساله امام زمان (عج) است. مساله «مهدویت » یکی از مسائل محوری و به اصطلاح سر بند است که از آن رشته هایی منشعب می شود و خیلی ها در فکر افتادند که این را از بین ببرند; این فکر را یا تضعیف کنند یا نابود کنند. نابود کردنش را مرحوم آقای فلسفی، ماجرای مفصلی را از رضا خان نقل می کرد که کسی را از معممین آن وقت خواست و گفت: تمامش کنید و او گفت: سخت است. بعد [رضاخان ] گفت: حالا پس شما به عنوان مقدمه، فلان مساله دیگر را مطرح کنید اگر عکس العملی پیدا نکرد، بعد این را مطرح کنید.

پیداست که دستگاه های قدرت به این مساله به شدت اهتمام دارند.

لذاست که هر چه این مساله را پی گیری کنند و متین، معقول، صحیح پی بگیرند; خیلی خوب است، که البته کارهای خوبی هم الآن مشغول اند، کارهای بسیار جالبی، عمیقی دارند انجام می دهند. بعضی از دوستان ما یک دائرة المعارفی در این زمینه دارند درست می کنند.

این جا هم باز سعی شود به کم قانع نشوید. گاهی ممکن است یک حرفی، یک دلی را جذب کند; اما دو تا دل دیگر را ممکن است زده کند. اینها هر چه به میان آورده نشود، بهتر است. حالا گیرم یک نفری هم با این، یک اعتقادی پیدا کند، اگر دیدیم که پایه هایش محکم نیست، این حرف، چه به صورت معجزه [یا... اگرچه ] دیدیم یک چند نفر را ممکن است [تحت تاثیر قرار دهد]، اینها را خارج کنیم; احتیاجی نداریم. حرف های منطقی محکم قوی فراوان داریم، حتی در مسائل مربوط به دیدار حضرت و ملاقات با حضرت، این قدر حرف های قوی خوب هست; نقل های درست، متقن که هر وقت، هر کسی آن را می خواند، دلش قرص است که این درست است. از این نقل های ضعیف و... هر چه که اجتناب شود، بهتر است. هم چنانی که از روایات ضعیف هر چه در این مساله اجتناب شود، خیلی خوب است. روایات قوی داریم; روایات صحاح داریم، چیزهای خیلی محکم داریم، علاوه بر استدلالات عقلانی و کلامی.اماکم



:: موضوعات مرتبط: فرمایشات مقام معظم رهبری درباره ی امام زمان(ارواحنا فداه) , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : محمدرضا فاطمی نژاد
تاریخ : پنج شنبه 11 تير 1394
گلچینی از بیانات مقام معظم رهبری در مورد حضرت ولی‌عصر(ارواحنا فداه)

(بسم الله الرحمن الرحیم)

گلچینی از بیانات مقام معظم رهبری در مورد حضرت ولی‌عصر(عج)

 

این، آینده‌ى قطعى شماست

ملت ایران به فضل پروردگار، با هدایت الهى، با کمکهاى معنوى غیبى و با ادعیه‌ى زاکیه و هدایتهاى معنوى ولى‌الله‌الاعظم ارواحنافداه خواهد توانست تمدن اسلامى را بار دیگر در عالم سربلند کند و کاخ با عظمت تمدن اسلامى را برافراشته نماید. این، آینده‌ى قطعى شماست. جوانان، خودشان را براى این حرکت عظیم آماده کنند. نیروهاى مؤمن و مخلص، این را هدف قرار دهند.

دیدار ایثارگران ۲۹/۰۵/۱۳۷۶

قبل از فرج، آسایش و راحت‌طلبى و عافیت نیست!

قبل از دوران مهدى موعود، آسایش و راحت‌طلبى و عافیت نیست. …قبل از ظهور مهدى موعود، در میدانهاى مجاهدت، انسانهاى پاک امتحان مى‌شوند؛ در کوره‌هاى آزمایش وارد مى‌شوند و سربلند بیرون مى‌آیند و جهان به دوران آرمانى و هدفىِ مهدى موعود(ارواحنافداه) روزبه‌روز نزدیکتر مى‌شود؛ این، آن امید بزرگ است؛ لذا روز نیمه‌ى شعبان، روز عید بزرگ است.

دیدار با مردم قم ۳۰/۱۱/۱۳۷۰

حقیقت انتظار

انتظار، یعنى دل سرشار از امید بودن نسبت به پایان راه زندگى بشر. ممکن است کسانى آن دوران را نبینند و نتوانند درک کنند – فاصله هست – اما بلاشک آن دوران وجود دارد؛ لذا تبریک این عید – که عید امید و عید انتظار فرج و گشایش است – درست نقطه‌ى مقابل آن چیزى است که دشمن مى‌خواهد به وجود بیاورد.

ما آن وقتى مى‌توانیم حقیقتاً منتظر به حساب بیاییم که زمینه را آماده کنیم. براى ظهور مهدى موعود(ارواحنافداه) زمینه باید آماده بشود؛ و آن عبارت از عمل کردن به احکام اسلامى و حاکمیت قرآن و اسلام است. اولین قدم براى حاکمیت اسلام و براى نزدیک شدن ملتهاى مسلمان به عهد ظهور مهدى موعود (ارواحنافداه و عجّل‌اللَّه‌فرجه)، به‌وسیله‌ى ملت ایران برداشته شده است؛ و آن، ایجاد حاکمیت قرآن است؛

دیدار به مناسبت میلاد حضرت مهدى (عج) ۲۵/۰۹/۱۳۷۶

باید زمینه را آماده کنید

مسأله‌ى ولادت حضرت مهدى عجّل‌اللَّه‌تعالى‌فرجه‌الشّریف، از این جهت هم حائز اهمیت است که مسأله‌ى انتظار و دوران موعود را که در مذهب ما، بلکه در دین مقدّس اسلام ترسیم شده است – دوران موعود آخرالزّمان؛ دوران مهدویت – ما به یاد بیاوریم، روى آن تکیه کنیم و بر روى آن مطالعه و دقّت و بحثهاى مفیدى انجام گیرد. شما باید زمینه را آماده کنى، تا آن بزرگوار بتواند بیاید و در آن زمینه‌ى آماده، اقدام فرماید. از صفر که نمى‌شود شروع کرد! جامعه‌اى مى‌تواند پذیراى مهدى موعود ارواحنافداه باشد که در آن آمادگى و قابلیت باشد، والّا مثل انبیا و اولیاى طول تاریخ مى‌شود

در دیدار با پاسداران ۱۰/۱۲/۱۳۶۸

دنیا را از عدل و داد پر مى‌کند و ظلم را ریشه‌کن مى‌سازد

خصوصیت مهدى موعود(عجل‌الله‌تعالى‌فرجه‌وارواحنافداه) در نظر مسلمانان این است که: «یملأالله به‌الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا». عدل و داد، استقرار عدالت در جامعه، از بین بردن ظلم از سطح زمین، خصوصیت مهدى موعود است. … بشر به سمت آن چیزى حرکت مى‌کند که مظهر آن، وجود مقدس مهدى(علیه‌الصلاةوالسلام‌و عجل‌الله‌تعالى‌فرجه‌الشریف) باشد و او کسى است که در احادیث متواتر وارد شده که دنیا را از عدل و داد پر مى‌کند و ظلم را ریشه‌کن مى‌سازد.

سخنرانى در خجسته سالروز ولادت امام زمان(عج) ۲۲/۱۲/۱۳۶۸

باید در آن جهت تلاش و کار کنیم

ما که منتظر امام زمان هستیم، باید در جهتى که حکومت امام زمان(علیه الاف التحیة و الثناء و عجل‌الله تعالى فرجه) تشکیل خواهد شد، زندگى امروز را در همان جهت بسازیم و بنا کنیم. البته، ما کوچکتر از آن هستیم که بتوانیم آن گونه بنایى را که اولیاى الهى ساختند یا خواهند ساخت، بنا کنیم؛ اما باید در آن جهت تلاش و کار کنیم.

مظهر عدل پروردگار، امام زمان(عج) است و مى‌دانیم که بزرگترین خصوصیت امام زمان(علیه‌الصّلاةوالسّلام) – که در دعاها و زیارات و روایات آمده است – عدالت مى‌باشد: «یملأ اللَّه به الارض قسطا و عدلا».

رابطه‌ى قلبى و معنوى بین آحاد مردم و امام زمان(عج) یک امر مستحسن، بلکه لازم و داراى آثارى است؛ زیرا امید و انتظار را به طور دایم در دل انسان زنده نگه مى‌دارد.

دیدار اقشار مختلف مردم در روز نیمه‌ی شعبان ۲۷/۰۵/۱۳۸۷

مصداق وعده‌ی الهی

ما همین‌قدر مى‌دانیم که وجود مقدس امام زمان، مصداق وعده‌ى الهى است. همین‌قدر مى‌دانیم که این بازمانده‌ى خاندان وحى و رسالت، علم سرافراز خدا در زمین است. «السلام علیک ایها العلم المنصوب و العلم المصبوب و الغوث و الرحمة الواسعة وعدا غیر مکذوب».

…حجت خدا در بین مردم زنده است؛ موجود است؛ با مردم زندگى میکند؛ مردم را مى‌بیند؛ با آنهاست؛ دردهاى آنها، آلام آنها را حس میکند. انسانها هم، آنهائى که سعادتمند باشند، ظرفیت داشته باشند، در مواقعى به طور ناشناس او را زیارت میکنند. او وجود دارد؛ یک انسان واقعى، مشخص، با نام معین، با پدر و مادر مشخص و در میان مردم است و با آنها زندگى میکند. این، خصوصیت عقیده‌ى ما شیعیان است.

سخنرانى در سالروز میلاد امام عصر(عج) ۱۱/۱۲/۱۳۶۹

خواهد رسید…

دورانى خواهد رسید که قدرت قاهره‌ى حق، همه‌ى قله‌هاى فساد و ظلم را از بین خواهد برد و چشم‌انداز زندگى بشر را با نور عدالت منور خواهد کرد؛ معناى انتظار دوران امام زمان این است.

دیدار با مردم قم ۳۰/۱۱/۱۳۷۰

پیام انقلاب ما

بشریت که با عطش تمام منتظر امام زمان عج‌الله تعالى فرجه الشریف است و مى‌خواهد مهدى موعود بیاید و چشم انتظار آن حضرت است، براى این است که او بیاید تا دنیا را از عدل و داد پر کند. این است آن پیامى که انقلاب اسلامى براى دنیا دارد و خودش هم متعهد و متکفل آن است.

دیدار با کارگزاران ۱۷/۱۰/۱۳۷۱

امیدى در دل بنى‌آدم

امام زمان علیه سلام‌الله، رمز عدالت و مظهر قسط الهى در روى زمین است. به همین جهت است که همه‌ى بشریت، به شکلى انتظار ظهور آن حضرت را مى‌کشند. …موضوع امام زمان عج الله تعالى فرجه الشریف، با این دید، نه مخصوص شیعه و نه حتى مخصوص مسلمین است. بلکه انتظارى در دل همه‌ى قشرهاى بشر و ملتهاى عالم است. امیدى است در دل بنى‌آدم؛ که تاریخ بشریت به سمت صلاح حرکت مى‌کند. این امید، به بازوان قوت مى‌بخشد، به دلها نور مى‌دهد و معلوم مى‌کند که هر حرکت عدالتخواهانه‌اى، در جهت قانون و گردش طبیعى این عالم و تاریخ بشر است.

دیدار مهمانان خارجى دهه‌ى فجر در روز نیمه شعبان ۱۸/۱۱/۱۳۷۱

تاثیر اعتقاد به ظهور حضرت

ملتى که به خدا معتقد و مؤمن و متکى است و به آینده امیدوار است و با پرده نشینان غیب در ارتباط است؛ ملتى که در دلش خورشید امید به آینده و زندگى و لطف و مدد الهى مى‌درخشد، هرگز تسلیم و مرعوب نمى‌شود و با این حرفها، از میدان خارج نمى‌گردد. این، خصوصیت اعتقاد به آن معنویت مهدى علیه آلاف التحیة والثناء است. عقیده به امام زمان، هم در باطن فرد، هم در حرکت اجتماع و هم در حال و آینده، چنین تأثیر عظیمى دارد. این را باید قدر دانست.

دیدار در روز میلاد پربرکت حضرت ولى عصر(عج) ۱۷/۱۰/۱۳۷۴

زندگى بشر هم از آن‌جا به بعد است!

دنیاى سرشار از عدالت و پاکى و راستى و معرفت و محبت، دنیاى دوران امام زمان است که زندگى بشر هم از آن‌جا به بعد است. زندگى حقیقى انسان در این عالم، مربوط به دوران بعد از ظهور امام زمان است که خدا مى‌داند بشر در آن‌جا به چه عظمتهایى نایل خواهد شد.

خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران ۲۶/۰۱/۱۳۷۹

روز تحقق شعارها

شعارهایى که امام زمان علیه‌الصلاةوالسلام‌وعجل‌الله‌تعالى‌فرجه بر سر دست خواهد گرفت و عمل خواهد کرد، امروز شعارهاى مردم ماست؛ شعارهاى یک کشور و یک دولت است. … این شعارها یک روز تحقق پیدا خواهد کرد.

بیانات در سالروز میلاد خجسته‌ى امام زمان (عج) ۲۲/۰۸/۱۳۷۹

فقط نشستن و اشک ریختن فایده ندارد!

امام زمان ارواحنافداه با اقتدار و قدرت و تکیه بر توانایى‌اى که ایمان والاى خود او و ایمان پیروان و دوستانش، او را مجهز به آن قدرت کرده است، گریبان ستمگران عالم را مى‌گیرد و کاخهاى ستم را ویران مى‌کند.

درس دیگر اعتقاد به مهدویت و جشنهاى نیمه‌ى شعبان براى من و شما این است که هر چند اعتقاد به حضرت مهدى ارواحنافداه یک آرمان والاست و در آن هیچ شکى نیست؛… اما این آرمانى است که باید به دنبال آن عمل بیاید. انتظارى که از آن سخن گفته‌اند، فقط نشستن و اشک ریختن نیست.

دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه‌ى شعبان در مصلاى تهران ۳۰/۰۷/۱۳۸۱

ما باید خود را براى سربازى امام زمان آماده کنیم

انتظار به معناى این است که ما باید خود را براى سربازى امام زمان آماده کنیم.. سربازى منجى بزرگى که مى‌خواهد با تمام مراکز قدرت و فساد بین‌المللى مبارزه کند، احتیاج به خودسازى و آگاهى و روشن‌بینى دارد… ما نباید فکر کنیم که چون امام زمان خواهد آمد و دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد، امروز وظیفه‌اى نداریم؛ نه، بعکس، ما امروز وظیفه داریم در آن جهت حرکت کنیم تا براى ظهور آن بزرگوار آماده شویم. اعتقاد به امام زمان به معناى گوشه‌گیرى نیست. …امروز اگر ما مى‌بینیم در هر نقطه‌ى دنیا ظلم و بى‌عدالتى و تبعیض و زورگویى وجود دارد، اینها همان چیزهایى است که امام زمان براى مبارزه با آنها مى‌آید. اگر ما سرباز امام زمانیم، باید خود را براى مبارزه با اینها آماده کنیم.

دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه‌ى شعبان در مصلاى تهران ۳۰/۰۷/۱۳۸۱

بزرگترین وظیفه‌ى منتظران

بزرگترین وظیفه‌ى منتظران امام زمان این است که از لحاظ معنوى و اخلاقى و عملى و پیوندهاى دینى و اعتقادى و عاطفى با مؤمنین و همچنین براى پنجه درافکندن با زورگویان، خود را آماده کنند. کسانى که در دوران دفاع مقدس، سر از پا نشناخته در صفوف دفاع مقدس شرکت مى‌کردند، منتظران حقیقى بودند. کسى که وقتى کشور اسلامى مورد تهدید دشمن است، آماده‌ى دفاع از ارزشها و میهن اسلامى و پرچم برافراشته‌ى اسلام است، مى‌تواند ادعا کند که اگر امام زمان بیاید، پشت سر آن حضرت در میدانهاى خطر قدم خواهد گذاشت. اما کسانى که در مقابل خطر، انحراف و چرب و شیرین دنیا خود را مى‌بازند و زانوانشان سست مى‌شود؛ کسانى که براى مطامع شخصى خود حاضر نیستند حرکتى که مطامع آنها را به خطر مى‌اندازد، انجام دهند؛ اینها چطور مى‌توانند منتظر امام زمان به حساب آیند؟ کسى که در انتظار آن مصلح بزرگ است، باید در خود زمینه‌هاى صلاح را آماده سازد و کارى کند که بتواند براى تحقق صلاح بایستد.

دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه‌ى شعبان در مصلاى تهران ۳۰/۰۷/۱۳۸۱

یک حکومت صددرصد مردمى

…حکومت آینده‌ى حضرت مهدى موعود ارواحنافداه، یک حکومت مردمى به تمام معناست… امام زمان، تنها دنیا را پر از عدل و داد نمى‌کند؛ امام زمان از آحاد مؤمن مردم و با تکیه به آنهاست که بناى عدل الهى را در سرتاسر عالم استقرار مى‌بخشد و یک حکومت صددرصد مردمى تشکیل مى‌دهد

دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه‌ى شعبان در مصلاى تهران ۳۰/۰۷/۱۳۸۱

ناظر است و مى‌بیند!

امام زمان ناظر است و مى‌بیند. انتخابات شما را امام زمان دید؛ اعتکاف شما را امام زمان دید؛ تلاش شما جوان‌ها را براى آذین‌بندى نیمه‌ى شعبان، امام زمان دید؛ حضور شما زن و مرد را در میدان‌هاى گوناگون، امام زمان دیده است و مى‌بیند؛ حرکت دولتمردان ما را در میدان‌هاى مختلف، امام زمان مى‌بیند و امام زمان از هر آنچه که نشانه‌ى مسلمانى و نشانه‌ى عزم راسخ ایمانى در آن هست و از ما سر مى‌زند، خرسند مى‌شود. اگر خداى نکرده عکس این عمل بکنیم، امام زمان را ناخرسند مى‌کنیم. ببینید، چه عامل بزرگى است.

دیدار اقشار مختلف مردم به‌مناسبت نیمه‌ى شعبان ۲۹/۰۶/۱۳۸۴

این معنى انتظار فرج است

معناى انتظار فرج به عنوان عبارة أخراى انتظار ظهور، این است که مؤمن به اسلام، مؤمن به مذهب اهل‌بیت(علیهم السلام) وضعیتى را که در دنیاى واقعى وجود دارد، عقده و گره در زندگى بشر میشناسد… امام زمان (علیه الصلاة و السلام) براى اینکه فرج براى همه‌ى بشریت به وجود بیاورد، ظهور میکند که انسان را از فروبستگى نجات بدهد؛ جامعه‌ى بشریت را نجات بدهد؛ بلکه تاریخ آینده‌ى بشر را نجات بدهد. انتظار فرج یعنى قبول نکردن و رد کردن آن وضعیتى که بر اثر جهالت انسانها، بر اثر اغراض بشر بر زندگى انسانیت حاکم شده است. این معنى انتظار فرج است.

دیدار اقشار مختلف مردم به‌مناسبت نیمه‌ى شعبان ۲۹/۰۶/۱۳۸۴

   دست قاهر قدرتمند الهى

…انتظار فرج، انتظار دست قاهر قدرتمند الهى ملکوتى است که باید بیاید و با کمک همین انسانها سیطره‌ى ظلم را از بین ببرد و حق را غالب کند و عدل را در زندگى مردم حاکم کند و پرچم توحید را بلند کند؛ انسانها را بنده‌ى واقعى خدا بکند. باید براى این کار آماده بود… انتظار معنایش این است. انتظار حرکت است؛ انتظار سکون نیست؛ انتظار رها کردن و نشستن براى اینکه کار به خودى خود صورت بگیرد، نیست. انتظار حرکت است. انتظار آمادگى است. …انتظار فرج یعنى کمر بسته بودن، آماده بودن، خود را از همه جهت براى آن هدفى که امام زمان (علیه الصلاة والسلام) براى آن هدف قیام خواهد کرد، آماده کردن. آن انقلاب بزرگ تاریخى براى آن هدف انجام خواهد گرفت. و او عبارت است از ایجاد عدل و داد، زندگى انسانى، زندگى الهى، عبودیت خدا؛ این معناى انتظار فرج است.

دیدار اقشار مختلف مردم در روز نیمه‌ی شعبان۲۷/۰۵/۱۳۸۷

 



:: موضوعات مرتبط: فرمایشات مقام معظم رهبری درباره ی امام زمان(ارواحنا فداه) , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : محمدرضا فاطمی نژاد
تاریخ : پنج شنبه 11 تير 1394
بیانات مقام معظم رهبری درباره انتظار فرج امام زمان(عج)



دست قاهر قدرتمند الهى

...انتظار فرج، انتظار دست قاهر قدرتمند الهى ملكوتى است كه باید بیاید و با كمك همین انسانها سیطره‌ى ظلم را از بین ببرد و حق را غالب كند و عدل را در زندگى مردم حاكم كند و پرچم توحید را بلند كند؛

انسانها را بنده‌ى واقعى خدا بكند. باید براى این كار آماده بود... 

انتظار معنایش این است. انتظار حركت است؛ انتظار سكون نیست؛ 

انتظار رها كردن و نشستن براى اینكه كار به خودى خود صورت بگیرد، نیست.

انتظار حركت است. انتظار آمادگى است. ...

انتظار فرج یعنى كمر بسته بودن، آماده بودن، خود را از همه جهت براى آن هدفى كه امام زمان (علیه الصلاة والسلام) براى آن هدف قیام خواهد كرد، آماده كردن. آن انقلاب بزرگ تاریخى براى آن هدف انجام خواهد گرفت. 

و او عبارت است از ایجاد عدل و داد، زندگى انسانى، زندگى الهى، عبودیت خدا؛ این معناى انتظار فرج است.

دیدار اقشار مختلف مردم در روز نیمه‌ی شعبان 27/05/1387

 



:: موضوعات مرتبط: فرمایشات مقام معظم رهبری درباره ی امام زمان(ارواحنا فداه) , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : محمدرضا فاطمی نژاد
تاریخ : پنج شنبه 11 تير 1394
بزرگترین وظیفه‌ی منتظران حضرت ولی‌عصر ارواحنا له‌الفداء

پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به‌مناسبت فرارسیدن نیمه‌ی شعبان، سالروز ولادت حضرت ولی‌عصر(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)، گزیده‌ای از بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را درباره «انتظار فرج» و «وظیفه منتظران» منتشر می‌کند.


* این، آینده‌ی قطعی شماست
ملت ایران به فضل پروردگار، با هدایت الهی، با کمکهای معنوی غیبی و با ادعیه‌ی زاکیه و هدایتهای معنوی ولی‌الله‌الاعظم ارواحنافداه خواهد توانست تمدن اسلامی را بار دیگر در عالم سربلند کند و کاخ با عظمت تمدن اسلامی را برافراشته نماید. این، آینده‌ی قطعی شماست. جوانان، خودشان را برای این حرکت عظیم آماده کنند. نیروهای مؤمن و مخلص، این را هدف قرار دهند.
بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدا ۱۳۷۶/۰۵/۲۹

* امروز باید در  جهت حکومت امام زمان(ع) کار و تلاش کنیم
ما که منتظر امام زمان هستیم، باید در جهتی که حکومت امام زمان(علیه الاف التحیة و الثناء و عجل‌الله تعالی فرجه) تشکیل خواهد شد، زندگی امروز را در همان جهت بسازیم و بنا کنیم. البته، ما کوچکتر از آن هستیم که بتوانیم آن گونه بنایی را که اولیای الهی ساختند یا خواهند ساخت، بنا کنیم؛ اما باید در آن جهت تلاش و کار کنیم.
مظهر عدل پروردگار، امام زمان(عج) است و میدانیم که بزرگترین خصوصیت امام زمان(علیه‌الصلاةوالسلام) - که در دعاها و زیارات و روایات آمده است - عدالت میباشد: «یملأ الله به الارض قسطا و عدلا».
رابطه‌ی قلبی و معنوی بین آحاد مردم و امام زمان(عج) یک امر مستحسن، بلکه لازم و دارای آثاری است؛ زیرا امید و انتظار را به طور دایم در دل انسان زنده نگه میدارد.
* قبل از فرج، آسایش و راحت‌طلبی و عافیت نیست! 
شما جوانان عزیز که در آغاز زندگی و تلاش خود هستید، باید سعی کنید تا زمینه را برای آن چنان دورانی آماده کنید، دورانی که در آن، ظلم و ستم به هیچ شکلی وجود ندارد، دورانی که در آن، اندیشه و عقول بشر، از همیشه فعالتر و خلاقتر و آفریننده تر است، دورانی که ملتها با یکدیگر نمی جنگند، دستهای جنگ افروز عالم همانهایی که جنگهای منطقه ای و جهانی را در گذشته به راه انداختند و می اندازند دیگر نمی توانند جنگی به راه بیندازند، در مقیاس عالم، صلح و امنیت کامل هست، باید برای آن دوران تلاش کرد. قبل از دوران مهدی موعود، آسایش و راحت طلبی و عافیت نیست. در روایات، «والله لتمحصن» و «والله لتغربلن» است، به شدت امتحان می شوید، فشار داده می شوید. امتحان در کجا و چه زمانی است؟ آن وقتی که میدان مجاهدتی هست. قبل از ظهور مهدی موعود، در میدانهای مجاهدت، انسانهای پاک امتحان می شوند. در کوره های آزمایش وارد می شوند و سربلند بیرون می آیند و جهان به دوران آرمانی و هدفی مهدی موعود (ارواحنا فداه) روزبه روز نزدیکتر می شود، این، آن امید بزرگ است، لذا روز نیمه شعبان، روز عید بزرگ است.
* زمینه ظهور را باید با حاکمیت قرآن و اسلام آماده کرد
انتظار، یعنی دل سرشار از امید بودن نسبت به پایان راه زندگی بشر. ممکن است کسانی آن دوران را نبینند و نتوانند درک کنند - فاصله هست - اما بلاشک آن دوران وجود دارد؛ لذا تبریک این عید - که عید امید و عید انتظار فرج و گشایش است - درست نقطه‌ی مقابل آن چیزی است که دشمن میخواهد به وجود بیاورد.
ما آن وقتی میتوانیم حقیقتاً منتظر به حساب بیاییم که زمینه را آماده کنیم. برای ظهور مهدی موعود(ارواحنافداه) زمینه باید آماده بشود؛ و آن عبارت از عمل کردن به احکام اسلامی و حاکمیت قرآن و اسلام است... اولین قدم برای حاکمیت اسلام و برای نزدیک شدن ملتهای مسلمان به عهد ظهور مهدی موعود (ارواحنافداه و عجل‌الله‌فرجه)، به‌وسیله‌ی ملت ایران برداشته شده است؛ و آن، ایجاد حاکمیت قرآن است.

* اگر به سمت صلاح نزدیک بشویم ظهور نزدیک خواهد شد
شما مردم عزیز – بخصوص شما جوانها – هر چه که در صلاح خود، در معرفت و اخلاق و رفتار و کسب صلاحیتها در وجود خودتان بیشتر تلاش کنید این آینده را نزدیکتر خواهید کرد، اینها دست خود ماست اگر ما خودمان را به صلاح نزدیک کنیم، آن روز نزدیک خواهد شد همچنان که شهدای ما با فدا کردن جان خودشان آن روز را نزدیک کردند، آن نسلی که برای انقلاب آن فداکاریها را کردند، با فداکاریهای خودشان آن آینده را نزدیکتر کردند هر چه ما کار خیر و اصلاح درونی خود و تلاش برای اصلاح جامعه انجام بدهیم آن عاقبت را دایما نزدیکتر می کنیم.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در سالروز میلاد خجسته امام زمان(عج) ۱۳۷۹/۰۸/۲۲

* فقط نشستن و اشک ریختن فایده ندارد!
درس دیگر اعتقاد به مهدویت و جشنهای نیمه‌ی شعبان برای من و شما این است که هر چند اعتقاد به حضرت مهدی ارواحنافداه یک آرمان والاست و در آن هیچ شکی نیست؛ اما این آرمانی است که باید به دنبال آن عمل بیاید. انتظاری که از آن سخن گفته‌اند، فقط نشستن و اشک ریختن نیست.

* ما باید خود را برای سربازی امام زمان آماده کنیم
انتظار به معنای این است که ما باید خود را برای سربازی امام زمان آماده کنیم ... سربازی منجی بزرگی که میخواهد با تمام مراکز قدرت و فساد بین‌المللی مبارزه کند، احتیاج به خودسازی و آگاهی و روشن‌بینی دارد... ما نباید فکر کنیم که چون امام زمان خواهد آمد و دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد، امروز وظیفه‌ای نداریم؛ نه، بعکس، ما امروز وظیفه داریم در آن جهت حرکت کنیم تا برای ظهور آن بزرگوار آماده شویم. اعتقاد به امام زمان به معنای گوشه‌گیری نیست... . امروز اگر ما میبینیم در هر نقطه‌ی دنیا ظلم و بی‌عدالتی و تبعیض و زورگویی وجود دارد، اینها همان چیزهایی است که امام زمان برای مبارزه با آنها می‌آید. اگر ما سرباز امام زمانیم، باید خود را برای مبارزه با اینها آماده کنیم.

* بزرگترین وظیفه‌ی منتظران
بزرگترین وظیفه‌ی منتظران امام زمان این است که از لحاظ معنوی و اخلاقی و عملی و پیوندهای دینی و اعتقادی و عاطفی با مؤمنین و همچنین برای پنجه درافکندن با زورگویان، خود را آماده کنند. کسانی که در دوران دفاع مقدس، سر از پا نشناخته در صفوف دفاع مقدس شرکت میکردند، منتظران حقیقی بودند. کسی که وقتی کشور اسلامی مورد تهدید دشمن است، آماده‌ی دفاع از ارزشها و میهن اسلامی و پرچم برافراشته‌ی اسلام است، میتواند ادعا کند که اگر امام زمان بیاید، پشت سر آن حضرت در میدانهای خطر قدم خواهد گذاشت. اما کسانی که در مقابل خطر، انحراف و چرب و شیرین دنیا خود را میبازند و زانوانشان سست میشود؛ کسانی که برای مطامع شخصی خود حاضر نیستند حرکتی که مطامع آنها را به خطر میاندازد، انجام دهند؛ اینها چطور میتوانند منتظر امام زمان به حساب آیند؟ کسی که در انتظار آن مصلح بزرگ است، باید در خود زمینه‌های صلاح را آماده سازد و کاری کند که بتواند برای تحقق صلاح بایستد.

* معنای انتظار فرج، انتظار گشایش در گرفتاری عمومی بشریت است
معنای انتظار فرج به عنوان عبارة أخرای انتظار ظهور، این است که مؤمنِ به اسلام، مؤمنِ به مذهب اهل‌بیت(علیهم السلام) وضعیتی را که در دنیای واقعی وجود دارد، عقده و گره در زندگی بشر میشناسد. واقعِ قضیه هم همین است. منتظر است که این فروبستگىِ کار بشر، این گرفتاری عمومی انسانیت گشایش پیدا بکند. مسئله، مسئله‌ی گره در کار شخص من و شخص شما نیست. امام زمان (علیه الصلاة و السلام) برای اینکه فرج برای همه‌ی بشریت به وجود بیاورد، ظهور میکند که انسان را از فروبستگی نجات بدهد؛ جامعه‌ی بشریت را نجات بدهد؛ بلکه تاریخ آینده‌ی بشر را نجات بدهد.
... انتظار فرج یعنی قبول نکردن و رد کردن آن وضعیتی که بر اثر جهالت انسانها، بر اثر اغراض بشر بر زندگی انسانیت حاکم شده است. این معنی انتظار فرج است.
* انتظار حرکت است، سکون نیست
انتظار فرج، انتظار دست قاهر قدرتمند الهی ملکوتی است که باید بیاید و با کمک همین انسانها سیطره‌ی ظلم را از بین ببرد و حق را غالب کند و عدل را در زندگی مردم حاکم کند و پرچم توحید را بلند کند؛ انسانها را بنده‌ی واقعی خدا بکند. باید برای این کار آماده بود... انتظار معنایش این است. انتظار حرکت است؛ انتظار سکون نیست؛ انتظار رها کردن و نشستن برای اینکه کار به خودی خود صورت بگیرد، نیست. انتظار حرکت است. انتظار آمادگی است... . انتظار فرج یعنی کمر بسته بودن، آماده بودن، خود را از همه جهت برای آن هدفی که امام زمان (علیه الصلاة والسلام) برای آن هدف قیام خواهد کرد، آماده کردن. آن انقلاب بزرگ تاریخی برای آن هدف انجام خواهد گرفت. و او عبارت است از ایجاد عدل و داد، زندگی انسانی، زندگی الهی، عبودیت خدا؛ این معنای انتظار فرج است.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به‌مناسبت نیمه‌ی شعبان ۱۳۸۷/۰۵/۲۷

* زمینه ظهور درصورت پیروزی ملت ایران آماده میشود
امروز مسیر تاریخ، مسیر ظلم است؛ مسیر سلطه‌گری و سلطه‌پذیری است؛ یک عده در دنیا سلطه‌گرند، یک عده در دنیا سلطه‌پذیرند. اگر حرف شما ملت ایران پیش رفت، اگر شما توانستید پیروز شوید، به آن نقطه‌ی موعود برسید، آن وقت مسیر تاریخ عوض خواهد شد؛ زمینه‌ی ظهور ولى‌امر و ولى‌عصر (ارواحنا له الفداء) آماده خواهد شد؛ دنیا وارد یک مرحله‌ی جدیدی خواهد شد. این بسته به عزم امروز من و شماست، این بسته به معرفت امروز من و شماست.

بیانات در دیدار مردم قم ۱۳۹۱/۱۰/۱۹

* زندگی اصلی بشر از دوران ظهور آغاز می‌شود
بشریت دارد همین‌طور این راه را طى میکند تا به اتوبان برسد؛ این اتوبان، دورانِ مهدویت است، دوران ظهور حضرت مهدى (سلام الله علیه) است. این‌جور نیست که وقتى به آنجا رسیدیم، یک حرکت دفعى انجام بگیرد و بعد هم تمام بشود؛ نه، آنجا یک مسیر است. در واقع باید گفت زندگى اصلى بشر و حیات مطلوب بشر از آنجا آغاز میشود و بشریت تازه مى‌افتد در راهى که این راه یک صراط مستقیم است و او را به مقصد آفرینش میرساند؛ «بشریت» را میرساند، نه آحادى از بشریت را، نه افراد را، مجموعه‌ها را میرساند.
بیانات در دیدار پژوهشگران و کارکنان‌ مؤسسه «دارالحدیث» و پژوهشگاه «قرآن و حدیث» ۱۳۹۳/۰۳/۲۱


:: موضوعات مرتبط: فرمایشات مقام معظم رهبری درباره ی امام زمان(ارواحنا فداه) , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : محمدرضا فاطمی نژاد
تاریخ : پنج شنبه 11 تير 1394
حالات زمان مرگ

حالات زمان مرگ در قرآن

حالات زمان مرگ در قرآن shia muslim                  

 توصیفی که قرآن و آموزه‌های وحیانی درباره مرگ و حقیقت آن به دست می‌دهد به این معنا است که رستاخیز و حسابرسی، به عنوان فرآیندی طبیعی تحقق خواهد یافت.

 

 
 
مرگ مهم ترین دغدغه انسانی است؛ زیرا با هر زندگی مرگی زاده می شود و هر چیزی كه نام زندگی دارد مرگ را هم آغوش خود دارد. از این روست كه مفهوم زندگی و مرگ به هم وابسته اند و هر جایی كه زندگی وجود دارد مرگ نه در كنار و بیرون آن بلكه در درون آن در انتظار دمی است تا بتواند چیرگی خویش را بنمایاند و خود را نشان دهد.
 
همان اندازه كه مفهوم زندگی برای انسان روشن و آشكار است به همان میزان مرگ در تاریكی و ابهام قرار دارد. به همان اندازه كه زندگی، ظاهر و هویداست مرگ در باطن و نهان است. این گونه است كه نام مرگ و مفهوم و معنای آن مردمان را به هراس می اندازد و دلهره را در جانشان فرو می افكند.
 
بی گمان شناخت مسئله ای به این مهمی برای همگان از ارزش و اهمیت بسیاری برخوردار است. دسترسی به منابع شناختی نسبت به آن بسیار سخت و دشوار است؛ زیرا كسی كه با مرگ دست و پنجه انداخته و مرگ بر او چیره شده، هرگز این فرصت را نیافته است تا بازگردد و تجربه خویش را بازگویه نماید و از رخدادها و اموری كه بر وی گذشته خبری دهد. این مسئله عدم بازگشت، خود ترس و دلهره ای دیگر در میان زندگان انداخته است تا مفهوم مرگ بیش از پیش خود را هراسناك تر بنمایاند. باور به این كه این بازگشت نشدنی، پایان هر چیزی باشد و نیستی و نابودی را به همراه داشته باشد موجب می شود تا مرگ گاه به مفهوم پایان زندگی و آغاز بی بازگشت نیستی باشد.
 
آموزه های وحیانی برای توصیف و تحلیل و تبیین مرگ اهتمام ویژه ای نشان داده است. مرگ به معنای فنا و نیستی و فوت، مفهومی است كه با هدفمندی آفرینش و آفریدگاری و پروردگاری خدا در تضاد است. از این روست كه آموزه های وحیانی تلاش جدی برای تبیین آن داشته است و با بیان این كه مرگ نیز آفریده ای از آفریده های خداوند همانند زندگی و حیات است می كوشد تا هدفمندی آفرینش را تبیین و تحلیل كند.
 
توصیفی كه قرآن و آموزه های وحیانی درباره مرگ و حقیقت آن به دست می دهد به این معنا است كه رستاخیز و حسابرسی، به عنوان فرآیندی طبیعی تحقق خواهد یافت.
 
به نظر می رسد كه قرآن به عنوان آموزه های وحیانی از سوی خداوندی كه خود آفریدگار مرگ و زندگی است می تواند بهترین منبع شناختی انسان از مرگ و حقیقت آن باشد. در این نوشتار كوشش بر آن است تا با بازخوانی مفهوم مرگ و حالات انسان در هنگام مرگ و احتضار، آن چه را كه انسان با آن روبه رو می شود از زبان قرآن توصیف كند و تحلیل قرآن از مرگ و حقیقت آن را تشریح نماید كه آن را از نظر می گذرانیم.
 
زندگی در دام مرگ
 
با هر زندگی مرگی زاده می شود و هر موجود زنده ای كه آفریده باشد طعم مرگ را خواهد چشید. از این رو در روایات اسلامی آمده است كه در هنگام قیامت و پس از نفخه نخستین صور، هر آفریده ای جان به جان آفرین تسلیم خواهد كرد. آن گاه كه خداوند به نام جبار قهار، ظهور و بروز كرده و به این نام بر هستی تجلی می كند، همه آفریده ها، مرگ را می چشند و جان می دهند. در آن زمان خداوند به مرگ رو كرده و به آن فرمان می دهد: یا موت مت؛ ای مرگ تو نیز بمیر. آن گاه است كه در هستی ندا می دهد كه «لمن الملك الیوم»؟ امروز ملك و سلطنت بر هستی از آن كیست؟ و چون كسی جز خدا نیست خود پاسخ می دهد: لله الواحد القهار؛ هستی از آن خدای یگانه قهار است.
این كه در آیه پس از پرسش خداوندی كسی پاسخ نمی دهد و واژه قال و مانند آن وجود ندارد بیانگر آن است كه پاسخ گویی نیست تا پاسخ این پرسش را دهد و خود پاسخ می دهد.
 
بر این اساس جز خداوند آفریدگار مرگ و زندگی، همه آفریده ها حتی فرشته ها در هر مقام و منزلتی باشند می بایست مزه مرگ را بچشند و حتی فرشته ملك الموت كه خود مرگ را برای دیگری به ارمغان می آورد به دام مرگ می افتد و جان را تسلیم حق تعالی می كند و البته طبق روایات، خداوند اولین موجودی را كه زنده می گرداند اسرافیل فرشته است تا در صور بدمد و خلایق مجدداً با نفخه او زنده شوند. (برگرفته از درس های استاد حسن زاده آملی)
 
مفهوم مرگ
 
مرگ در مفهوم قرآنی به معنای فوت و نیستی نیست بلكه به معنای توفی و وفات است. وفات به معنای گرفتن است و توفی به معنای گرفتن كامل و بی نقص چیزی می باشد. بر این پایه مرگ به معنای گرفتن كامل روح و جان زنده به دست خداوند و یا فرشته مرگ و یا نمایندگان فرشته مرگ است. این گرفتن به معنای انتقال از جهانی به جهانی دیگر و از حالتی به حالتی كامل تر است.
از نظر قرآن، مرگ نه تنها در پایان زندگی بلكه در هر دم اتفاق می افتد و انسان هر دم جامه ای را می كند و جامه نویی از زندگی می پوشد. از این رو خداوند هر دم در شانی از شئونات آفریده های خویش است و آنان را به سوی كمال رهنمون می سازد. این گونه است كه بی عنایت دمی هر هستی نیست می شود و از هم فرو می پاشد و نظام هستی در هم می پیچد.
 
خواب نوعی از مرگ
 
در تبیین و تحلیل قرآنی، انسان نیز این گونه است با این تفاوت كه انسان در طول شبانه روز به هنگام خفتن، مرگ را در آغوش می گیرد و توفی انجام می شود و جان را به خدا و یا فرشته مرگ تسلیم می كند. در این زمان تنها رشته ای نازك كالبد را به جان متصل می كند كه اگر این نیز بریده شود مرگ او كامل می شود و دیگر به كالبد خویش بازنمی گردد. این گونه است كه انسان ها در تحلیل قرآنی با هر خفتنی، مرگ را تجربه می كنند و دوباره بازمی گردند تا به این شكل مفهوم رستاخیز به ایشان نموده شود و بدانند كه رستاخیز آدمیان چگونه پدیدار می شود.
 
مرگ در مفهوم قرآنی به معنای انتقال از مقامی به مقام دیگر است. این بدان معناست كه انسان با مرگ خویش چیزی را از دست نمی دهد و یا اگر چیزی را از دست بدهد نسبت به آن چه به دست می آورد چیز باارزشی را از دست نداده است. به تعبیری می توان آن را همانند دگردیسی كه در پروانه رخ می دهد همانند كرد. كرمی بر شاخه ای و سپس در پیله و در نهایت پروانه ای می شود كه پر پرواز دارد در حالی كه پیش از این نه تنها از زیبایی پروانه برخوردار نبود بلكه حتی نمی توانسته پرواز داشته باشد.
 
هر بخش از زندگی و مرگ آدمی در جهان زهدان و دنیا و برزخ و آخرت این گونه است. البته با این تفاوت كه پروانه به شكل طبیعی و روندی تكوینی در یك فرآیند تكاملی صعودی حركت می كند ولی انسان با توجه به تلاش ها و برون داد ظرفیت ها و توانمندی های استعدادی و ذاتی خویش این حركت را تنظیم می كند. او هرچه در این راه بتواند ظرفیت های مثبت را بروز دهد در جهان دیگر از بهره بیش تری برخوردار می شود.
 
 اگرچه در هر حال انسان و همه موجودات زنده به سوی خداوند در حركت می باشند و به او می پیوندند ولی این رفتن و شدن، بستگی به فعالیت های انسان دارد. اگر انسان، شدنی را در پیش گیرد كه به سوی كمال صعودی و عروجی باشد در نهایت به الله می رسد كه به نام رحمان و رحیم بر وی تجلی می كند و با اسم جمالی، خویش را بر وی عرضه می دارد و اگر به سوی كمال هبوطی و سقوطی پیش رود در نهایت با الله با منتقم و جبار رو به رو می شود و خداوند به نام جلالی خویش بر او آشكار می شود.
 
به هر حال انسان در نهایت در مرحله و جهانی می بایست با مرگ دست و پنجه نرم كند و آن را تجربه نماید. از نظر قرآن مرگ انسان به هر شكلی اتفاق افتد انتقال است. این انتقال در هر شكل آن اجل اوست كه نمی تواند دمی پیش یا پس شود. در نهایت هر انسانی در هنگام اجل معین خویش، با مرگ زندگی نوین خویش را آغاز می كند.
 
مرگ، گاه به شكل دفعی اتفاق می افتد و گاه دیگر به شكل تدریجی رخ می دهد. آن چه در رخدادهای مرگ بیان می شود بیش تر ناظر به مرگ تدریجی است كه از آن به دم احتضار به زبان عربی یاد می شود. احتضار واژه ای است كه از حضر به معنای غایب نبودن گرفته شده است. جان كندن و حضور مرگ را احتضار می گویند؛ زیرا مرگ به عنوان آفریده ای بر سر بالین انسان می آید و او را به جهانی دیگر می برد.

در قرآن به مسئله احتضار اشاره شده ولی از واژه احتضار برای بیان این معنا استفاده نشده است و به جای آن اصطلاح سكرات مرگ (ق آیه 19) غمرات مرگ (انعام آیه 93) و حضور مرگ (نساء آیه 18) و آمدن مرگ (انعام آیه 61) و رسیدن جان به گلو (واقعه آیه 83) و توفی به معنای گرفتن و نگه داشتن روح (نحل آیه 32) و مانند آن به كار رفته است.
 
در آیه 30 سوره قیامت از مسئله احتضار به عنوان سوق یاد شده است بدین معنی كه انسان در هنگام مرگ به سوی خداوند رانده و سوق داده می شود كه به معنای بی اختیاری و رفتن انسان به سوی خداوند بی اختیار و اراده خود است.
كاربرد واژه سوق به این معناست كه انسان به طور طبیعی از رفتن به سوی خداوند از راه مرگ و توفی كراهت دارد؛ از این روست كه وی را به زور و ناخواسته از كانال مرگ به سوی خداوند می برند.
 
فرشتگان مامور نزع روح (نازعات آیه 1) مأمور می شوند تا جان و روح كافران را به سختی برگیرند.
انسان به زندگی دنیوی دل بستگی و علاقه بسیاری دارد و نمی خواهد آن را رها كند. از این روست كه به كراهت جانش گرفته می شود و وی به سختی حاضر است تا جان را تسلیم كند و به زندگی دیگری در آید و كالبد جسمانی خویش را رها سازد.
 
رویدادهای دم مرگ
 
قرآن در بیان مرگ تدریجی و قطع روح از بدن در لحظه نهایی (قیامت آیه 26 تا 30) به ابعاد مختلف و حالات مربوط به احتضار اشاره می كند و توجه انسان ها را به آن لحظه حساس جلب و آنان را به پرهیز از باورهای باطل و گناهان دعوت می نماید. (انعام آیه 93 و محمد آیه 26 و 28).
 
در هنگام مرگ رویدادهای بسیاری رخ می دهد كه می توان به نمونه های زیر اشاره كرد:
 
رسیدن جان به گلو یكی از حالات انسان در دم مرگ است. قرآن از چنین تعبیری برای بیان وحشت زیاد انسان در هنگام مرگ استفاده می كند گویی كه در هنگام مرگ دشمن بر ایشان چیره شده و از هر لحاظ در تنگاتنگی قرار گرفته و راه پیش و پس بر او بسته است. (احزاب آیه 11)
 
قرآن تبیین می كند كه در این زمان جان به تراقی می رسد. تراقی جمع ترقوه، استخوانی است كه گلو را از چپ و راست دربرگرفته و یا به معنای جلوی حلق و بالای سینه است. (مفردات راغب ص 166 و 363)
آیات قرآن این حالات را نشان دهنده قدرت خداوند و ناتوانی انسان در برابر خدا و دیگر پدیده های الهی می داند. (واقعه آیات 83 و 87)
 
وضعیت محتضر
 
قرآن به موقعیت و وضعیت محتضر اشاره می كند و نگاه های آكنده از دل سوزی و آمیخته با ترس و هراس اطرافیان به محتضر را توصیف می كند این درحالی است كه محتضر با زبان حال و قال از آنان یاری و كمك برای رهایی می طلبد. در این حالت است كه قرآن بیان می كند خداوند از اطرافیان محتضر به وی نزدیك تر است تا هم عجز انسان و حتی همه زندگان پیرامون محتضر را بنمایاند و هم قدرت الهی را نشان دهد.
 
در این زمان است كه خویشاوندان و دوستان محتضر كه در اطراف وی هستند از روی ناامیدی می گویند چه كسی می تواند او را شفا دهد و درمان كند. (قیامت آیه 27)
 
انسان در این هنگام كه از هرگونه شفا و درمان نومید شده است این گمان در وی تقویت می شود كه مرگ را گریزی نیست و درنهایت وقتی چشم او بر برزخ و جهان دیگر گشوده می شودو به سخنی بهشت و یا دوزخ را می نگرد یقین می كند كه دیگر راه بازگشتی نیست. (قیامت آیه 28)
 
حالا دیگر زمانی است كه می بایست با مال و فرزند و دنیا و اهل و عیال خداحافظی كند و همه آن چه را گرد آورده است بگذارد و به تعبیر قرآن فراق و جدایی میان ایشان می افتد.
 
در این زمان پاهای محتضر در كنار هم گرد می آید و انسان به خود می پیچد و دیگر نیروی حیات و زندگی در پاهای او نیست تا آن را نگه دارد. (قیامت آیه 29) از این روست كه گفته می شود جان از پای وی بیرون رفته است. البته به این معنا نیز است كه محتضر وضعیت بسیار سختی را در آن هنگام دارد و نمی تواند خود را نگه دارد و پیچش پا در حقیقت نهایت خواری و ناتوانی انسان است.
 
حالات كافران و ستمگران
 
فرشتگان بر بالین وی حاضر می شوند و توفی و جان گرفتن وی را آغاز می كنند. (انعام آیه 61 و سجده آیه 11) البته در قرآن برای كافران و مومنان دو گونه حالت مختلف از حضور فرشتگان ترسیم می شود؛ زیرا در آن هنگام ستمگران و كافران حالاتی بسیار بد و سختی را می گذرانند و به خوارترین شكل جان می دهند. (نحل آیه 28 و نیز انعام آیه 93) در حالی مومنان و نیكان در حالت بشارت و مژده به سوی خداوند می روند. (نحل آیه 32)
 
در آیات قرآنی توضیح داده شده است كه هنگام مرگ منافقان و كافران، فرشتگان مامور، بر صورت و پشت های آنان می زنند (محمد آیه 27 و انفال آیه 50) بر صورت ایشان می زنند تا بنگرند كه چه در پیش رو دارند و بر پشت ایشان می زنند كه بر دنیا تمایل داشته و آن را اكنون می بایست رها سازند.
 
در آیات قرآنی آمده است خداوند به مومنان بشارتی می دهد كه در دنیا و آخرت ازآن بهره مند شده اند. (یونس آیه 64) در روایت است كه مراد از بشارت دنیای ایشان، رویاهای نیكویی است كه مومن می بینند و بشارت در آخرت بشارت در زمان مرگ است. (من لایحضره الفقیه ج 1 ص 152)
 
در حالت احتضار دیگر توبه پذیرفته نمی شود و اگر امید به بازگشتی بوده تا زمان احتضار است. از این رو توبه فرعون سودی به حال وی نداشته است(یونس آیه 90 و 91) قرآن در آیه 18 سوره نساء توضیح می دهد كه در این هنگام كه حقیقت مرگ و زندگی روشن می شود دیگر توبه را تاثیری نیست.
 
در این زمان درخواست تاخیر مرگ و بازگشت به دنیا معنا و مفهومی نخواهد داشت؛ زیرا اجل قابل تغییر نیست و نمی توان آن را پس و پیش كرد.قرآن كریم از اقرار برخی ستم گران به كفر خویش در هنگام مرگ خبر می دهد كه این بیانگر آن است كه در آن حالت انسان به وضعیت و موقعیت خود آگاه شده و می داند كه در چه جایگاهی است و پرده ها كنار می رود و چیزی به نام غیب باقی نمی ماند. از این رو به حقیقت اعتراف می كند به اینكه كافر بوده و بر خود سرزنش می فرستد. حتی عده ای از ستمگران خواهان بازگشت به دنیا و بازسازی اعمال و رفتار و اندیشه های خویش می شوند ولی این اعتراف در هنگام دیدن حقیقت و در زمان مرگ سودی به حال ایشان نخواهد داشت. (اعراف آیه 37 و مومنون آیه 99 و 100).
 
قرآن هم چنین بیان می كند كه مرگ همزمان می شود با آشنایی با وضعیت جدید و این كه به بهشت و یا دوزخ در می آید هر چند كه این بهشت و دوزخ برزخی باشد. ولی حال او بر وی آشكار می شود و احتضار و مرگش با عذاب و آسایش او پیوند می خورد. (یس آیه 36 و نیز نوح آیه 25 و غافر آیه 46).
 
 
منبع : http://masaf.ir/View/Contents/19822/%D8%AD%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B1%DA%AF-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86


:: موضوعات مرتبط: مرگ , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : محمدرضا فاطمی نژاد
تاریخ : سه شنبه 9 تير 1394
حالات زمان مرگ

حالات زمان مرگ در قرآن

حالات زمان مرگ در قرآن shia muslim                  

 توصیفی که قرآن و آموزه‌های وحیانی درباره مرگ و حقیقت آن به دست می‌دهد به این معنا است که رستاخیز و حسابرسی، به عنوان فرآیندی طبیعی تحقق خواهد یافت.

 

 
 
مرگ مهم ترین دغدغه انسانی است؛ زیرا با هر زندگی مرگی زاده می شود و هر چیزی كه نام زندگی دارد مرگ را هم آغوش خود دارد. از این روست كه مفهوم زندگی و مرگ به هم وابسته اند و هر جایی كه زندگی وجود دارد مرگ نه در كنار و بیرون آن بلكه در درون آن در انتظار دمی است تا بتواند چیرگی خویش را بنمایاند و خود را نشان دهد.
 
همان اندازه كه مفهوم زندگی برای انسان روشن و آشكار است به همان میزان مرگ در تاریكی و ابهام قرار دارد. به همان اندازه كه زندگی، ظاهر و هویداست مرگ در باطن و نهان است. این گونه است كه نام مرگ و مفهوم و معنای آن مردمان را به هراس می اندازد و دلهره را در جانشان فرو می افكند.
 
بی گمان شناخت مسئله ای به این مهمی برای همگان از ارزش و اهمیت بسیاری برخوردار است. دسترسی به منابع شناختی نسبت به آن بسیار سخت و دشوار است؛ زیرا كسی كه با مرگ دست و پنجه انداخته و مرگ بر او چیره شده، هرگز این فرصت را نیافته است تا بازگردد و تجربه خویش را بازگویه نماید و از رخدادها و اموری كه بر وی گذشته خبری دهد. این مسئله عدم بازگشت، خود ترس و دلهره ای دیگر در میان زندگان انداخته است تا مفهوم مرگ بیش از پیش خود را هراسناك تر بنمایاند. باور به این كه این بازگشت نشدنی، پایان هر چیزی باشد و نیستی و نابودی را به همراه داشته باشد موجب می شود تا مرگ گاه به مفهوم پایان زندگی و آغاز بی بازگشت نیستی باشد.
 
آموزه های وحیانی برای توصیف و تحلیل و تبیین مرگ اهتمام ویژه ای نشان داده است. مرگ به معنای فنا و نیستی و فوت، مفهومی است كه با هدفمندی آفرینش و آفریدگاری و پروردگاری خدا در تضاد است. از این روست كه آموزه های وحیانی تلاش جدی برای تبیین آن داشته است و با بیان این كه مرگ نیز آفریده ای از آفریده های خداوند همانند زندگی و حیات است می كوشد تا هدفمندی آفرینش را تبیین و تحلیل كند.
 
توصیفی كه قرآن و آموزه های وحیانی درباره مرگ و حقیقت آن به دست می دهد به این معنا است كه رستاخیز و حسابرسی، به عنوان فرآیندی طبیعی تحقق خواهد یافت.
 
به نظر می رسد كه قرآن به عنوان آموزه های وحیانی از سوی خداوندی كه خود آفریدگار مرگ و زندگی است می تواند بهترین منبع شناختی انسان از مرگ و حقیقت آن باشد. در این نوشتار كوشش بر آن است تا با بازخوانی مفهوم مرگ و حالات انسان در هنگام مرگ و احتضار، آن چه را كه انسان با آن روبه رو می شود از زبان قرآن توصیف كند و تحلیل قرآن از مرگ و حقیقت آن را تشریح نماید كه آن را از نظر می گذرانیم.
 
زندگی در دام مرگ
 
با هر زندگی مرگی زاده می شود و هر موجود زنده ای كه آفریده باشد طعم مرگ را خواهد چشید. از این رو در روایات اسلامی آمده است كه در هنگام قیامت و پس از نفخه نخستین صور، هر آفریده ای جان به جان آفرین تسلیم خواهد كرد. آن گاه كه خداوند به نام جبار قهار، ظهور و بروز كرده و به این نام بر هستی تجلی می كند، همه آفریده ها، مرگ را می چشند و جان می دهند. در آن زمان خداوند به مرگ رو كرده و به آن فرمان می دهد: یا موت مت؛ ای مرگ تو نیز بمیر. آن گاه است كه در هستی ندا می دهد كه «لمن الملك الیوم»؟ امروز ملك و سلطنت بر هستی از آن كیست؟ و چون كسی جز خدا نیست خود پاسخ می دهد: لله الواحد القهار؛ هستی از آن خدای یگانه قهار است.
این كه در آیه پس از پرسش خداوندی كسی پاسخ نمی دهد و واژه قال و مانند آن وجود ندارد بیانگر آن است كه پاسخ گویی نیست تا پاسخ این پرسش را دهد و خود پاسخ می دهد.
 
بر این اساس جز خداوند آفریدگار مرگ و زندگی، همه آفریده ها حتی فرشته ها در هر مقام و منزلتی باشند می بایست مزه مرگ را بچشند و حتی فرشته ملك الموت كه خود مرگ را برای دیگری به ارمغان می آورد به دام مرگ می افتد و جان را تسلیم حق تعالی می كند و البته طبق روایات، خداوند اولین موجودی را كه زنده می گرداند اسرافیل فرشته است تا در صور بدمد و خلایق مجدداً با نفخه او زنده شوند. (برگرفته از درس های استاد حسن زاده آملی)
 
مفهوم مرگ
 
مرگ در مفهوم قرآنی به معنای فوت و نیستی نیست بلكه به معنای توفی و وفات است. وفات به معنای گرفتن است و توفی به معنای گرفتن كامل و بی نقص چیزی می باشد. بر این پایه مرگ به معنای گرفتن كامل روح و جان زنده به دست خداوند و یا فرشته مرگ و یا نمایندگان فرشته مرگ است. این گرفتن به معنای انتقال از جهانی به جهانی دیگر و از حالتی به حالتی كامل تر است.
از نظر قرآن، مرگ نه تنها در پایان زندگی بلكه در هر دم اتفاق می افتد و انسان هر دم جامه ای را می كند و جامه نویی از زندگی می پوشد. از این رو خداوند هر دم در شانی از شئونات آفریده های خویش است و آنان را به سوی كمال رهنمون می سازد. این گونه است كه بی عنایت دمی هر هستی نیست می شود و از هم فرو می پاشد و نظام هستی در هم می پیچد.
 
خواب نوعی از مرگ
 
در تبیین و تحلیل قرآنی، انسان نیز این گونه است با این تفاوت كه انسان در طول شبانه روز به هنگام خفتن، مرگ را در آغوش می گیرد و توفی انجام می شود و جان را به خدا و یا فرشته مرگ تسلیم می كند. در این زمان تنها رشته ای نازك كالبد را به جان متصل می كند كه اگر این نیز بریده شود مرگ او كامل می شود و دیگر به كالبد خویش بازنمی گردد. این گونه است كه انسان ها در تحلیل قرآنی با هر خفتنی، مرگ را تجربه می كنند و دوباره بازمی گردند تا به این شكل مفهوم رستاخیز به ایشان نموده شود و بدانند كه رستاخیز آدمیان چگونه پدیدار می شود.
 
مرگ در مفهوم قرآنی به معنای انتقال از مقامی به مقام دیگر است. این بدان معناست كه انسان با مرگ خویش چیزی را از دست نمی دهد و یا اگر چیزی را از دست بدهد نسبت به آن چه به دست می آورد چیز باارزشی را از دست نداده است. به تعبیری می توان آن را همانند دگردیسی كه در پروانه رخ می دهد همانند كرد. كرمی بر شاخه ای و سپس در پیله و در نهایت پروانه ای می شود كه پر پرواز دارد در حالی كه پیش از این نه تنها از زیبایی پروانه برخوردار نبود بلكه حتی نمی توانسته پرواز داشته باشد.
 
هر بخش از زندگی و مرگ آدمی در جهان زهدان و دنیا و برزخ و آخرت این گونه است. البته با این تفاوت كه پروانه به شكل طبیعی و روندی تكوینی در یك فرآیند تكاملی صعودی حركت می كند ولی انسان با توجه به تلاش ها و برون داد ظرفیت ها و توانمندی های استعدادی و ذاتی خویش این حركت را تنظیم می كند. او هرچه در این راه بتواند ظرفیت های مثبت را بروز دهد در جهان دیگر از بهره بیش تری برخوردار می شود.
 
 اگرچه در هر حال انسان و همه موجودات زنده به سوی خداوند در حركت می باشند و به او می پیوندند ولی این رفتن و شدن، بستگی به فعالیت های انسان دارد. اگر انسان، شدنی را در پیش گیرد كه به سوی كمال صعودی و عروجی باشد در نهایت به الله می رسد كه به نام رحمان و رحیم بر وی تجلی می كند و با اسم جمالی، خویش را بر وی عرضه می دارد و اگر به سوی كمال هبوطی و سقوطی پیش رود در نهایت با الله با منتقم و جبار رو به رو می شود و خداوند به نام جلالی خویش بر او آشكار می شود.
 
به هر حال انسان در نهایت در مرحله و جهانی می بایست با مرگ دست و پنجه نرم كند و آن را تجربه نماید. از نظر قرآن مرگ انسان به هر شكلی اتفاق افتد انتقال است. این انتقال در هر شكل آن اجل اوست كه نمی تواند دمی پیش یا پس شود. در نهایت هر انسانی در هنگام اجل معین خویش، با مرگ زندگی نوین خویش را آغاز می كند.
 
مرگ، گاه به شكل دفعی اتفاق می افتد و گاه دیگر به شكل تدریجی رخ می دهد. آن چه در رخدادهای مرگ بیان می شود بیش تر ناظر به مرگ تدریجی است كه از آن به دم احتضار به زبان عربی یاد می شود. احتضار واژه ای است كه از حضر به معنای غایب نبودن گرفته شده است. جان كندن و حضور مرگ را احتضار می گویند؛ زیرا مرگ به عنوان آفریده ای بر سر بالین انسان می آید و او را به جهانی دیگر می برد.

در قرآن به مسئله احتضار اشاره شده ولی از واژه احتضار برای بیان این معنا استفاده نشده است و به جای آن اصطلاح سكرات مرگ (ق آیه 19) غمرات مرگ (انعام آیه 93) و حضور مرگ (نساء آیه 18) و آمدن مرگ (انعام آیه 61) و رسیدن جان به گلو (واقعه آیه 83) و توفی به معنای گرفتن و نگه داشتن روح (نحل آیه 32) و مانند آن به كار رفته است.
 
در آیه 30 سوره قیامت از مسئله احتضار به عنوان سوق یاد شده است بدین معنی كه انسان در هنگام مرگ به سوی خداوند رانده و سوق داده می شود كه به معنای بی اختیاری و رفتن انسان به سوی خداوند بی اختیار و اراده خود است.
كاربرد واژه سوق به این معناست كه انسان به طور طبیعی از رفتن به سوی خداوند از راه مرگ و توفی كراهت دارد؛ از این روست كه وی را به زور و ناخواسته از كانال مرگ به سوی خداوند می برند.
 
فرشتگان مامور نزع روح (نازعات آیه 1) مأمور می شوند تا جان و روح كافران را به سختی برگیرند.
انسان به زندگی دنیوی دل بستگی و علاقه بسیاری دارد و نمی خواهد آن را رها كند. از این روست كه به كراهت جانش گرفته می شود و وی به سختی حاضر است تا جان را تسلیم كند و به زندگی دیگری در آید و كالبد جسمانی خویش را رها سازد.
 
رویدادهای دم مرگ
 
قرآن در بیان مرگ تدریجی و قطع روح از بدن در لحظه نهایی (قیامت آیه 26 تا 30) به ابعاد مختلف و حالات مربوط به احتضار اشاره می كند و توجه انسان ها را به آن لحظه حساس جلب و آنان را به پرهیز از باورهای باطل و گناهان دعوت می نماید. (انعام آیه 93 و محمد آیه 26 و 28).
 
در هنگام مرگ رویدادهای بسیاری رخ می دهد كه می توان به نمونه های زیر اشاره كرد:
 
رسیدن جان به گلو یكی از حالات انسان در دم مرگ است. قرآن از چنین تعبیری برای بیان وحشت زیاد انسان در هنگام مرگ استفاده می كند گویی كه در هنگام مرگ دشمن بر ایشان چیره شده و از هر لحاظ در تنگاتنگی قرار گرفته و راه پیش و پس بر او بسته است. (احزاب آیه 11)
 
قرآن تبیین می كند كه در این زمان جان به تراقی می رسد. تراقی جمع ترقوه، استخوانی است كه گلو را از چپ و راست دربرگرفته و یا به معنای جلوی حلق و بالای سینه است. (مفردات راغب ص 166 و 363)
آیات قرآن این حالات را نشان دهنده قدرت خداوند و ناتوانی انسان در برابر خدا و دیگر پدیده های الهی می داند. (واقعه آیات 83 و 87)
 
وضعیت محتضر
 
قرآن به موقعیت و وضعیت محتضر اشاره می كند و نگاه های آكنده از دل سوزی و آمیخته با ترس و هراس اطرافیان به محتضر را توصیف می كند این درحالی است كه محتضر با زبان حال و قال از آنان یاری و كمك برای رهایی می طلبد. در این حالت است كه قرآن بیان می كند خداوند از اطرافیان محتضر به وی نزدیك تر است تا هم عجز انسان و حتی همه زندگان پیرامون محتضر را بنمایاند و هم قدرت الهی را نشان دهد.
 
در این زمان است كه خویشاوندان و دوستان محتضر كه در اطراف وی هستند از روی ناامیدی می گویند چه كسی می تواند او را شفا دهد و درمان كند. (قیامت آیه 27)
 
انسان در این هنگام كه از هرگونه شفا و درمان نومید شده است این گمان در وی تقویت می شود كه مرگ را گریزی نیست و درنهایت وقتی چشم او بر برزخ و جهان دیگر گشوده می شودو به سخنی بهشت و یا دوزخ را می نگرد یقین می كند كه دیگر راه بازگشتی نیست. (قیامت آیه 28)
 
حالا دیگر زمانی است كه می بایست با مال و فرزند و دنیا و اهل و عیال خداحافظی كند و همه آن چه را گرد آورده است بگذارد و به تعبیر قرآن فراق و جدایی میان ایشان می افتد.
 
در این زمان پاهای محتضر در كنار هم گرد می آید و انسان به خود می پیچد و دیگر نیروی حیات و زندگی در پاهای او نیست تا آن را نگه دارد. (قیامت آیه 29) از این روست كه گفته می شود جان از پای وی بیرون رفته است. البته به این معنا نیز است كه محتضر وضعیت بسیار سختی را در آن هنگام دارد و نمی تواند خود را نگه دارد و پیچش پا در حقیقت نهایت خواری و ناتوانی انسان است.
 
حالات كافران و ستمگران
 
فرشتگان بر بالین وی حاضر می شوند و توفی و جان گرفتن وی را آغاز می كنند. (انعام آیه 61 و سجده آیه 11) البته در قرآن برای كافران و مومنان دو گونه حالت مختلف از حضور فرشتگان ترسیم می شود؛ زیرا در آن هنگام ستمگران و كافران حالاتی بسیار بد و سختی را می گذرانند و به خوارترین شكل جان می دهند. (نحل آیه 28 و نیز انعام آیه 93) در حالی مومنان و نیكان در حالت بشارت و مژده به سوی خداوند می روند. (نحل آیه 32)
 
در آیات قرآنی توضیح داده شده است كه هنگام مرگ منافقان و كافران، فرشتگان مامور، بر صورت و پشت های آنان می زنند (محمد آیه 27 و انفال آیه 50) بر صورت ایشان می زنند تا بنگرند كه چه در پیش رو دارند و بر پشت ایشان می زنند كه بر دنیا تمایل داشته و آن را اكنون می بایست رها سازند.
 
در آیات قرآنی آمده است خداوند به مومنان بشارتی می دهد كه در دنیا و آخرت ازآن بهره مند شده اند. (یونس آیه 64) در روایت است كه مراد از بشارت دنیای ایشان، رویاهای نیكویی است كه مومن می بینند و بشارت در آخرت بشارت در زمان مرگ است. (من لایحضره الفقیه ج 1 ص 152)
 
در حالت احتضار دیگر توبه پذیرفته نمی شود و اگر امید به بازگشتی بوده تا زمان احتضار است. از این رو توبه فرعون سودی به حال وی نداشته است(یونس آیه 90 و 91) قرآن در آیه 18 سوره نساء توضیح می دهد كه در این هنگام كه حقیقت مرگ و زندگی روشن می شود دیگر توبه را تاثیری نیست.
 
در این زمان درخواست تاخیر مرگ و بازگشت به دنیا معنا و مفهومی نخواهد داشت؛ زیرا اجل قابل تغییر نیست و نمی توان آن را پس و پیش كرد.قرآن كریم از اقرار برخی ستم گران به كفر خویش در هنگام مرگ خبر می دهد كه این بیانگر آن است كه در آن حالت انسان به وضعیت و موقعیت خود آگاه شده و می داند كه در چه جایگاهی است و پرده ها كنار می رود و چیزی به نام غیب باقی نمی ماند. از این رو به حقیقت اعتراف می كند به اینكه كافر بوده و بر خود سرزنش می فرستد. حتی عده ای از ستمگران خواهان بازگشت به دنیا و بازسازی اعمال و رفتار و اندیشه های خویش می شوند ولی این اعتراف در هنگام دیدن حقیقت و در زمان مرگ سودی به حال ایشان نخواهد داشت. (اعراف آیه 37 و مومنون آیه 99 و 100).
 
قرآن هم چنین بیان می كند كه مرگ همزمان می شود با آشنایی با وضعیت جدید و این كه به بهشت و یا دوزخ در می آید هر چند كه این بهشت و دوزخ برزخی باشد. ولی حال او بر وی آشكار می شود و احتضار و مرگش با عذاب و آسایش او پیوند می خورد. (یس آیه 36 و نیز نوح آیه 25 و غافر آیه 46).
 
 
منبع : http://masaf.ir/View/Contents/19822/%D8%AD%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B1%DA%AF-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86


:: موضوعات مرتبط: مرگ , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : محمدرضا فاطمی نژاد
تاریخ : سه شنبه 9 تير 1394
مجموعه قصه های قرآنی ( حضرت سلیمان علیه السلام)


 منبع : http://quranct.ir/index.aspx?siteid=41&fkeyid=&siteid=41&pageid=7988 شهر مجازی قرآن

 نويسنده :سیدعلی موسوی گرمارودی

 نوشته شده در تاريخ : 1389/11/09  
داود، پادشاه و پيامبر پير بنى اسرائيل ، مجلس قضا آراسته بود تا به شكايت يكى از افراد امت خود رسيدگى كند. بزرگان قوم و برخى از فرزندان داود، از جمله كوچك ترين فرزند او سليمان كه كودكى دهساله بود، در مجلس ‍ حضور داشتند.
داود به شاكى گفت :
- به طور خلاصه شكايت خود را بيان كن !
- من كشاورزم و در زمين خود گندم مى كارم . امسال ، يك دو روز مانده به فصل درو، اين مرد گله دار همه محصول مرا از بين برد. او گوسفندان خود را شبانه در مزرعه من رها كرد و آنها تا صبح تمام مزرعه را پايمال كردند.
سليمان ، به مردى كه در كنار شاكى ايستاده بود و مغموم و بى صدا و اندكى با شرم گوش مى داد، گفت : ...
- آيا تو گفته هاى اين مرد را تاءييد مى كنى ؟
- آرى ، اى پيامبر خدا!
- بسيار خوب ! اگر گفته او را تاءييد مى كنى ، بايد خسارت او را بپردازى !
آنگاه خطاب به يكى از صاحبنظران مجلس خود گفت :
- شما مزرعه را ديده اى و تعداد گوسفندان را مى دانى ، خسارت وارد به مزرعه چه قدر است ؟
داود گفت :
- بنابراين ، مى توان حكم كرد كه اين مرد همه گوسفندانش را به عنوان خسارت به او بدهد!
مرد كشاورز شادمان شد. مرد گله دار، به نوبه خود تن به قضا داد، چرا كه داود در مقام پيامبر الهى ، هر حكمى مى كرد، يقينا نادرست نبود. (58)
حاضران آماده مى شدند مجلس را ترك كنند كه ناگهان فرزند خردسال داود، يعنى سليمان از جاى برخاست و خطاب به آنان گفت :
- حكمى كه پدرم داده اند اگر چه درست است و ناروا نيست ، اما گمان مى كنم مى توان حكم ديگرى داد. حكمى كه هر چند كار را بى درنگ فيصله نمى دهد، اما در عوض نتيجه بهترى خواهد داشت .
پدرش داود كه آثار نبوغ و شايستگى را از كودكى در او ديده بود، با خوشرويى گفت :
- بگو فرزندم !
- من فكر مى كنم بهتر است مزرعه و زمين از بين رفته را در اختيار صاحب گوسفندان قرار دهيم و گوسفندان را در اختيار صاحب اصلى مزرعه ، تا مرد گله دار كه زيان وارد آورده زمين را با تلاش و سرمايه خود دوباره كشت كند. در اين مدت ، صاحب مزرعه از شير و پشم گوسفندان استفاده كند، اما در عين حال در تعليف و نگهدارى آنها كوتاهى نكند. بعد مزرعه خود را تحويل بگيرد و گوسفندان را بازپس دهد. اگر در اين مدت گوسفندى تلف شد، قيمت يا عين آن را بپردازد و اگر اضافه شد كه همچنان مال گوسفنددار اصلى است .
همه ، از راءى هوشمندانه و عادلانه در شگفتى ماندند، اما داود هيچ تعجب نكرد. او سليمان را خوب مى شناخت و مى دانست كه خدا به او حكمت و هوشمندى بسيار عطا كرده است .
به همين روى ، سليمان را از ميان تمام فرزندان خويش به جانشينى خود برگزيد و خداوند نيز او را به پيامبرى انتخاب فرمود.
چون داود به نزد پروردگار بازگشت ، بنا به وصيت او سليمان به سلطنت و پيامبرى رسيد.
خداوند، حكمت و حشمت به سليمان عطا فرمود. باد و عناصر طبيعت ، در اختيار او بود. همه انواع آفريدگان پروردگار، از جمله جن ، در اختيار و زير سلطه او و در خدمت او بودند. او از زبان جانداران و پرندگان نيز آگاه بود و جانداران او را مى شناختند و از حشمت و سلطنت او با خبر بودند. حتى موران ، از عظمت و سطوت او خبر داشتند. يك روز كه از راهى مى گذشت ، دريافت كه مورى همگنان را از لشكر او و پايمال شدن زير سم ستوران سپاه او، برحذر مى دارد.
سليمان ، در دوران فرمانروايى و پيامبرى خود، به زيارت خانه كعبه شتافت .
يك بار در راه بازگشت از زيارت كعبه به شام ، در نزديكى يمن ، سليمان در جست و جوى آب براى اسبان سپاه خويش بود!
- اين هدهد، باز كجا رفته است ؟
- من در خدمتم ! اى پيامبر خدا.
- برو بگرد، ببين در اطراف اين صحارى كجا آب وجود دارد! دير نكنى !
هدهد به پرواز درآمد و لحظه اى بعد از پيش چشم سليمان ناپديد شد.
- پس اين هدهد كجا رفت ؟
هدهد آن قدر دير كرده بود كه كسى جراءت نمى كرد حرفى بزند.
سليمان گفت :
- اگر دوباره به نزد من بيايد، سرش را از تن جدا خواهم كرد.
سرانجام ، بعد از تاءخيرى طولانى ، هدهد پيدا شد.
- كجا رفته بودى ؟
- اى پيامبر خدا! اگر چه دير كرده ام ، اما خبرى آورده ام كه بى گمان با شنيدن آن از تاءخير من چشم پوشى خواهيد كرد.
- بگو! مى شنويم .
- در جست و جوى آب ، اين صحرا را پشت سر گذاشتم و چون آبى بيافتم به پرواز ادامه دادم . پس از مدتى ، خود را در سرزمين سبا(59) ديدم ، سرزمينى كه در آن زنى به نام بلقيس (60) حكومت مى كند. از اين رو كنجكاو شدم و در آنجا چندان ماندم كه دانستم آنان از ثروت و نعمت بسيار زيادى برخوردارند، اما متاءسفانه همه آفتاب پرستند!
- راست گفتى ، خبر بسيار جالبى است . اين امر وظيفه ما را سنگين مى كند. ما بايد او و قوم او را به خدا پرستى دعوت كنيم . اكنون به او نامه اى مى نويسم ، تو آن را به نزد او ببر و پاسخ او را با خود بياور. ما به سوى سرزمين خويش به راه خود ادامه مى دهيم .
هدهد نامه را يك راست به قصر بلقيس برد و پيش روى او انداخت و خود در گوشه اى منتظر ماند تا از ماجرا آگاه شود.
بلقيس كه ملكه اى زيبا و با حشمت و متين بود، نامه را گشود و چنين خواند: ((اين نامه از سليمان و به نام خداى بخشاينده بخشايشگر است . با من از سر ستيز برنخيزيد و با تسليم نزد من بشتابيد.))
بلقيس موضوع را در شوارى بزرگان به بحث گذاشت :
- اكنون چه بايد كرد؟
- ما تو را به رهبرى خود برگزيده ايم و به درايت و لياقت تو اعتماد داريم . هر چه خود صلاح مى دانى ، همان كن !
- من برآنم كه نامه از جانب فرمانروايى مقتدر است ، تا كسى به قدرت خويش ايمان نداشته باشد به اين استوارى سخن نمى گويد. بهتر آن است كه ما هدايايى نزد او بفرستيم تا فرستادگان ما او را ببينند و ارزيابى كنند، كه اگر به راستى قدرتمند باشد ما نيز بيهوده خود را به درد سر نينداخته باشيم .
- هر چه آن ملكه صلاح بدانند، درست است .
هدهد كه از مسائل آگاه شده بود، بى درنگ به سليمان خبر آورد و همه ماجرا را با او باز گفت .
سليمان دستور داد تا هنگامى كه سفراى بلقيس بيايند قصرى بسيار بسيار با شكوه براى او بسازند و چنان آن را با قيمتى ترين و زيباترين تزيينات بيارايند كه هديه آورندگان خجل شوند!
هنگامى كه فرستادگان بلقيس به قصر سليمان رسيدند، از شكوه و زيبايى آن بسيار به شگفتى افتادند. سليمان ، با مهربانى بسيار آنان را پذيرفت . آنان گفتند:
- ما رسولان بلقيس هستيم و تمنا داريم هداياى ما را بپذيريد! سليمان هداياى آنان را يك يك ديد. آنگاه گفت :
- من از ديدار شما شادمان شدم و مقدم شما را گرامى مى دارم ، اما از پذيرفتن هداياتان معذورم . خداوند به من پادشاهى و نبوت عطا فرموده است و من از نعمت و حشمت بيكرانى برخوردارم . خواهشمندم هدايا را برگردانيد و بگوييد كسى چون من كه از همه گونه نعمت پروردگار برخوردار است نبايد با پذيرفتن اين هدايا از گفتن حق بازماند. با احترام مى گويم كه او و همه بزرگان قوم و تمام مردم او بايد ايمان آورند و خداى يگانه را بپرستند، و گرنه با لشكرى فراوان به سرزمين او خواهم آمد و او را با خوارى وادار به پذيرفتن اين آيين خواهم كرد!
بلقيس چون از خبر آگاه شد، باز بزرگان را به شور طلبيد و گفت :
- فرستادگان ما مى گويند كه او به آنچه مى گويد عمل مى كند، پس چاره اى جز قبول دعوت او نداريم . چه بهتر پيش از آنكه لشكر كشى كند ما خود به نزد او برويم تا از هرگونه برخوردى پيشگيرى كنيم و با احترام و آبرومندى به سرنوشت خود تن بدهيم .
سليمان چون شنيد كه بلقيس و همراهان او خواهند آمد، به ياران خود گفت :
- چه كسى مى تواند تخت پادشاهى ملكه سبا را پيش از رسيدن او به نزد من بياورد؟ با اين كار، او خواهد فهميد كه نيروى ما الهى و فوق بشر است و قلبا ايمان خواهد آورد.
عفريتى از جن گفت :
- من آن تخت را پيش از آنكه شما از جاى خود برخيزيد مى آورم .
آصف برخيا وزير اعظم او كه خداوند دانشى از كتاب خود به او عنايت كرده بود گفت :
- ولى من آن را در يك چشم به هم زدن مى آورم !
و بى درنگ ، تخت بلقيس ، عينا، پيش روى سليمان بود!
سليمان گفت :
- آن را به همان گونه كه در قصر بلقيس گذاشته بودند كنار تخت من بگذاريد. نيز دستور داد كه در پيش تختگاه ، آب نمايى از بلور چنان بسازند كه درست مانند آب به نظر آيد.
بلقيس و همراهان ، با استقبال سليمان به قصر او در آمدند. به محض ورود، بلقيس تخت خود را با همان تزيينات و ريزه كاريها در كنار تخت سليمان ديد. خواست به طرف آن برود، اما دريافت كه بايد از آب نمايى كوچك بگذرد. تلاءلؤ نور در بلور چنان بود كه او حركت ملايم آب را در آب نما مشاهده مى كرد. پس دامن را بالا زد تا از آب بگذرد، اما پايش تر نشد. از همين رو سخت تعجب كرد و به نيروى الهى و نشانه هاى قدرت خداوند پى برد. پس دچار انفعال و شرم شد و به سليمان و خداى او قلبا ايمان آورد و گفت :
- خداوندا، من تاكنون به نفس خود ستم كرده ام و ديرگاهى است كه خود از رحمت و نور تو محروم ساخته ام ، اينك با سليمان در برابر تو تسليم مى شوم و از ژرفاى دل به اطاعت از تو مى پردازم ، همانا تو مهربانترين مهربانانى !
سليمان در يكى از واپسين روزهاى پرشكوه فرمانروايى و پيامبرى ، فرمان داد كه هيچ كس مزاحم او نشود:
- ديرى است كه ما به رتق و فتق امور مشغوليم . كارها نمى گذارد ما لحظه اى بياساييم . امروز من بالاى قصر مى روم و در آنجا به تماشا مى نشينم . هيچ كس ، حتى فرزندان و همسرم ، نبايد مزاحم شوند، تا خود پايين بيايم ! شنيديد چه گفتم ؟
- بلى ، عالى جناب .
سليمان عصاى خود را برداشت و از پله هاى طولانى قصر به ايوان بلندترين اشكوبه رفت و در آنجا به عصا تكيه زد و به تماشاى پايين قصر پرداخت .
ناگاه در كنار خود جوان خوشرويى ديد كه به او لبخند زد!
- تو با اجازه چه كسى خود را به اينجا رسانده اى ، چگونه آمدى و كيستى ؟
- من با اجازه صاحب اصلى قصر آمده ام !
سليمان دريافت كه او عزرائيل است و از سوى خداوند براى قبض روح او آمده است . پس گفت :
- ما امروز را به استراحت اختصاص داده بوديم و اينك خداوند لقاى خود را بر ما مقدر كرده است ، چه بهتر!
سليمان ، براى چند روز، همچنان تكيه زده بر عصا و در حالى كه چشمان بى فروغش پايين قصر را مى نگريست ، سر پا بود. اما هيچ كس جراءت نمى كرد به ايوان برود تا بداند كه او روزهاست كه مرده است ! فاصله چندان بود كه كس نمى توانست در چشمان او غروب فروغ را دريابد. پس به امكر خداوند، موريانه ها انتهاى عصاى او را جويدند و فشار جسد عصا را لغزاند و سليمان ، با آن حشمت بى مثال ، با چهره بر ايوان غلتيد. در آن هنگام همگنان دريافتند ديرى است كه سليمان مرده است !(61)
داستان پيامبران 
جلد هاى اول و دوم 
از آدم (ع) تا حضرت محمد (ص) 
نوشته : سيد على موسوى گرمارودى


:: موضوعات مرتبط: قصص قرآنی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : محمدرضا فاطمی نژاد
تاریخ : سه شنبه 9 تير 1394
قصص قرآنی : جزء پانزدهم قرآن کریم، آیات ١ الى ٧٤ سوره‌ی کهف

چه كسى دانا‏تر است

 روزى حضرت موسى(ع) در میان بنى‏اسرائیل مشغول صحبت بود كه یكى از آنان پرسید: «در روى زمین چه كسى از همه دانا‏تر است؟» موسى(ع) گفت: «من كسى را دانا‏تر از خودم نمى‏شناسم.» در این هنگام خداوند به او وحى فرمود كه در مجمع‏البحرین كسى هست كه از تو دانا‏تر است. موسى(ع) از خداوند تقاضا كرد كه اجازه دهد به دیدار آن مرد دانا برود، تا از او علم بیاموزد. خداوند به او فرمود به مجمع‏البحرین برود. به محلى مى‏رسد كه آن ماهى كه براى خوراكش برداشته زنده مى‏شود و به سوى دریا مى‏رود، در آن‏جا گم شده‌ی خود را پیدا مى‏كند.


    موسى(ع) با یكى از شاگردان جوانش، كه براى خدمت به او، همراهش بود، به راه افتادند. او تصمیم گرفته بود به جستجوى آن مرد دانا برود و او را پیدا كند و حاضر بود هر سختى و مشكلى را تحمل كند و هر راه طولانى را طى كند. داستان در قرآن چنین آغاز مى‏شود:

 و هنگامى كه موسى به خدمتكارش گفت: تا به محل تلاقى دو دریا نرسم، دست برنمى‏دارم، هر چند روزگارى طولانى بگذرانم.

    آیه‌ی 60


 ماهى زنده شد

 پس از مدتى طولانى كه راه رفتند، احساس خستگى كردند. كنار صخره‏اى به استراحت پرداختند. در این هنگام، آن ماهى‏ را  كه براى خوردن برداشته بودند، زنده شد و خود را به دریا رساند و شناكنان دور شد. جوانِ همراه حضرت موسى(ع) دید كه ماهى زنده شد و به دریا رفت، اما صبر كرد تا بعد از استراحتِ حضرت موسى(ع) ماجرا را به او بگوید؛ اما فراموش كرد و پس از مدت كوتاهى به راه خود ادامه دادند. بار دیگر موسى(ع) خسته و گرسنه شد. به خدمتكارش گفت: «غذایمان را بیاور بخوریم كه خسته و گرسنه‏ایم.» ناگهان جوان به یادش آمد كه غذایشان به دریا رفته است؛ گفت: «كنار آن صخره كه بودیم، ماهى زنده شد و به دریا رفت و این شیطان بود كه مرا دچار فراموشى كرد و موضوع را به تو نگفتم.» موسى(ع) گفت: «این همان چیزى است كه ما به دنبالش بودیم، باید برگردیم.» و از همان راهى كه آمده بودند، برگشتند. داستان در قرآن چنین ادامه مى‏یابد:

 پس هنگامى كه محل تلاقى آن دو رسیدند، ماهى‏شان را فراموش كردند و ماهى در دریا، راه خود را در پیش گرفت. سپس هنگامى كه گذشتند، به خدمتكارش گفت: غذایمان را بیاور كه از این سفرمان خستگى بسیار دیدیم. گفت: دیدى؟ وقتى به آن صخره پناه بردیم، من ماهى را فراموش كردم و جز شیطان، آن را از یاد من نبرد كه یادش كنم و به طور عجیبى راهش را در دریا پیش گرفت. گفت: این همان است كه ما جستجو مى‏كردیم. سپس با جستجوى رد پایشان برگشتند.

    آیات 61 الى 64

 سوال نكن

 وقتى به كنار صخره رسیدند، مرد دانا را یافتند. موسى(ع) ماجراى خود را تعریف كرد و با ادب و احترام فراوان از او اجازه خواست كه همراهش باشد و از علم و دانش او بهره‏مند شود. مرد دانا به او گفت: «تو نمى‏توانى با من همراه باشى چون كارهایى از من مى‏بینى كه تحملش برایت سخت است، زیرا علت آن كارها را نمى‏دانى.» موسى(ع) گفت: «اگر خدا بخواهد، خواهى دید كه من، هم صبر مى‏كنم و هم از تو اطاعت مى‏كنم و در هیچ كارى نافرمانى نخواهم كرد.» مرد دانا به او گفت: «یك شرط دارد و آن این است كه درباره‌ی هیچ چیز، سوال نكنى تا وقتى كه خودم برایت توضیح دهم.» موسى(ع) قبول كرد و همراه معلم خود به راه افتاد. ادامه‌ی داستان در قرآن چنین است:

 پس بنده‏اى از بندگان ما را یافتند كه از سوى خود به او رحمتى داده بودیم و از نزد خود به او دانشى آموخته بودیم. موسى به او گفت: آیا از تو پیروى كنم كه از آن‏چه آموخته شده‏اى به من یاد دهى كه رشد یابم؟ گفت: تو هرگز نمى‏توانى همراه من صبر كنى! و چگونه بر چیزى كه به آن علم ندارى صبر كنى؟ گفت: اگر خدا بخواهد مرا صبور خواهى یافت و در هیچ امرى از تو نافرمانى نمى‏كنم. گفت: اگر از من پیروى مى‏كنى، پس از چیزى سوال نكن تا وقتى كه از آن با تو سخن آغاز كنم.

    آیات 65 الى 70

 چرا كشتى را سوراخ كرد

 حضرت موسى(ع) و مرد دانا  رفتند و سوار یك كشتى شدند. آن مرد كشتى را سوراخ كرد. موسى(ع) با تعجب و ناراحتى گفت: «چرا كشتى را سوراخ كردى؟ آیا مى‏خواهى مردم را غرق كنى؟ كار خیلى بدى كردى!» معلم دانا به او نگاهى كرد و گفت: «نگفتم تو نمى‏توانى با من صبر كنى؟» موسى(ع) از اعتراض خود پشیمان شد و فوراً عذرخواهى كرد و گفت: «فراموش كردم، مرا ببخش و اجازه بده باز هم همراه تو باشم. دیگر سوال نخواهم كرد.» داستان در قرآن چنین ادامه دارد:

 پس رفتند تا وقتى كه سوار كشتى شدند. آن را سوراخ كرد. گفت: آیا آن را سوراخ كردى تا مردمش را غرق كنى! واقعاً كار ناپسندى كردى! گفت: آیا نگفتم كه تو هرگز نمى‏توانى همراه من صبر كنى؟ گفت: براى آن‏چه فراموش كرده‏ام مرا بازخواست نكن و در كارم بر من سخت نگیر.

    آیات 71 الى 73

 چرا او را كشتى؟

 مرد دانا موسى(ع) را بخشید و اجازه داد باز هم همراهش برود. از كشتى خارج شدند و رفتند. در راه، نوجوانى را دیدند. معلمِ موسى(ع) نوجوان را كشت! موسى(ع) حیرت‏زده به او نگاه مى‏كرد. پرسید: «چرا انسان بی گناهى را كشتى؟ واقعاً كار بدى كردى!» داستان در قرآن چنین است:

 پس رفتند تا نوجوانى را دیدند. پس او را كشت. گفت: آیا شخص بی گناهى را بدون این كه كسى را كشته باشد، كشتى؟ واقعاً كار زشتى كردى!

 



:: موضوعات مرتبط: قصص قرآنی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : محمدرضا فاطمی نژاد
تاریخ : سه شنبه 9 تير 1394
گزیده‌ای از بیانات رهبر انقلاب درباره امام زمان
استعمار توصیه می کند که ما باید کاری بکنیم که این عقیدۀ به مهدویت، به تدریج از بین مردم زایل بشود. تا وقتی عقیده به مهدویت در بین این مردم رایج است، نمی توانیم اینها را در اختیار بگیریم.
به گزارش جهان به نقل از مهر، گزیده‌ای از بیانات رهبر انقلاب اسلامی درباره امام زمان (عج) را با هم می خوانیم:

مصداق وعده‌ الهی

ما همین‌قدر می دانیم که وجود مقدس امام زمان، مصداق وعده‌ الهی است. همین‌قدر میدانیم که این بازمانده‌ خاندان وحی و رسالت، علم سرافراز خدا در زمین است. «السلام علیک ایها العلم المنصوب و العلم المصبوب و الغوث و الرحمة الواسعة وعدا غیر مکذوب». ... حجت خدا در بین مردم زنده است؛ موجود است؛ با مردم زندگی می کند؛ مردم را می بیند؛ با آنهاست؛ دردهای آنها، آلام آنها را حس میکند. انسانها هم، آنهائی که سعادتمند باشند، ظرفیت داشته باشند، در مواقعی به طور ناشناس او را زیارت می کنند. او وجود دارد؛ یک انسان واقعی، مشخص، با نام معین، با پدر و مادر مشخص و در میان مردم است و با آنها زندگی می کند. این، خصوصیت عقیده‌ ما شیعیان است. سخنرانی در سالروز میلاد امام عصر(عج) ۱۳۶۹/۱۲/۱۱

دنیا را از عدل و داد پر می کند و ظلم را ریشه‌کن می سازد

خصوصیت مهدی موعود(عجل‌الله‌تعالیفرجه‌وارواحنافداه) در نظر مسلمانان این است که: «یملأالله به‌الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا». عدل و داد، استقرار عدالت در جامعه، از بین بردن ظلم از سطح زمین، خصوصیت مهدی موعود است... بشر به سمت آن چیزی حرکت می کند که مظهر آن، وجود مقدس مهدی (علیه‌الصلاة والسلام‌ و عجل‌ الله‌ تعالی فرجه‌ الشریف) باشد و او کسی است که در احادیث متواتر وارد شده که دنیا را از عدل و داد پر میکند و ظلم را ریشه‌کن می سازد. سخنرانی در خجسته سالروز ولادت امام زمان(عج) ۱۳۶۸/۱۲/۲۲

تفاوت شیعیان با دیگر مسلمانان

همۀ مسلمانان، حقیقت مهدی موعود را از طریق روایات خدشه ناپذیری که از نبی اکرم(ص) و اولیای دین رسیده است، قبول دارند، اما این حقیقت در هیچ جای جهان اسلام، مثل محیط زندگی ملت عزیز ما و شیعیان، این برجستگی و این چهره درخشان و این روح پرتپش و پرامید را ندارد، این به خاطر آن است که ما به برکت روایات متواترۀ خودمان، شخص مهدی موعود را با خصوصیاتش می شناسیم. مردم ما ولی الله اعظم و جانشین خدا در زمین و بقیۀ اهل بیت پیامبر را با نام و خصوصیات می شناسند، از لحاظ عاطفی و فکری با او ارتباط برقرار می کنند، به او می گویند، به او شکوه می برند، از او می خواهند و آن دوران آرمانی – دوران حاکمیت ارزشهای والای الهی بر زندگی بشر را انتظار می برند، این انتظار دارای ارزش زیادی است. این انتظار به معنای آن است که وجود ظلم و ستم در عالم، چشمۀ امید را از دلهای منتظران نمی زداید و خاموش نمی کند. اگر این نقطۀ امید در زندگی جمعیتی نباشد، چاره ای ندارد جز این که به آیندۀ بشریت بدبین باشد. بیانات در دیدار مردم قم ۱۳۷۰/۱۱/۳۰

عید امید و نقطه‌ مقابل فضایی که دشمن می‌خواهد

این عید مایۀ امید و درست نقطۀ مقابل آن فضای یأس آلودی است که استکبار می خواهد در مقابل چشم مستضعفان عالم به وجود بیاورد. اگر امروز شما سیاستگذاران و طراحان برنامه های استکباری را مشاهده کنید، خواهید دید که از مهمترین کارها و هدفهای آنها یکی این است که در مقابل چشم مردم، فضای یأس آلودی نسبت به اصلاحاتی که باید انجام بگیرد، ایجاد کنند. ملتها باید از صلاح مأیوس بشوند، تا حربۀ استکبار کارگر بیفتد؛ والا اگر ملتها امیدوار باشند و امیدوار بمانند، حربۀ استکبار چندان کارگر نیست. سعی می کنند فضای تیره ای را در مقابل چشم ها ترسیم کنند؛ فضای تیره به این معنا که به ملتها تفهیم کنند که نیروی ذاتی شما، فرهنگ شما، اعتقادات شما، شخصیت و هویت ملی شما، نمی تواند برای شما کاری انجام بدهد؛ باید قدرتهای بزرگ به شما کمک کنند تا بتوانید حرکت کنید. درست صد و هشتاد درجه مقابل این فکر، فکر انتظاری است که بر محیط ما و بر محیط های اطرافیان مذهب اهل بیت (علیهم السلام) حاکم است. انتظار، یعنی دل سرشار از امید بودن نسبت به پایان راه زندگی بشر. ممکن است کسانی آن دوران را نبینند و نتوانند درک کنند – فاصله هست – اما بلاشک آن دوران وجود دارد؛ لذا تبریک این عید – که عید امید و عید انتظار فرج و گشایش است – درست نقطۀ مقابل آن چیزی است که دشمن می خواهد به وجود بیاورد. بیانات در دیدار مردم قم ۱۳۷۰/۱۱/۳۰

ملتی که معتقد به ظهور است هرگز تسلیم نمی‌شود

ملتی که به خدا معتقد و مؤمن و متکی است و به آینده امیدوار است و با پرده نشینان غیب در ارتباط است؛ ملتی که در دلش خورشید امید به آینده و زندگی و لطف و مدد الهی میدرخشد، هرگز تسلیم و مرعوب نمی شود و با این حرفها، از میدان خارج نمی گردد. این، خصوصیت اعتقاد به آن معنویت مهدی علیه آلاف التحیة والثناء است. عقیده به امام زمان، هم در باطن فرد، هم در حرکت اجتماع و هم در حال و آینده، چنین تأثیر عظیمی دارد. این را باید قدر دانست. دیدار در روز میلاد پربرکت حضرت ولی عصر(عج) ۱۳۷۴/۱۰/۱۷

جامعه باید با ایجاد آمادگی پذیرای مهدی موعود(ع) بشود

امام زمان می‌آید انجام می دهد، یعنی چه؟! امروز تکلیف شما چیست؟ شما امروز باید چه بکنی؟ شما باید زمینه را آماده کنی، تا آن بزرگوار بتواند بیاید و در آن زمینه آماده، اقدام فرماید. از صفر که نمیشود شروع کرد! جامعه‌ای می تواند پذیرای مهدی موعود ارواحنافداه باشد که در آن آمادگی و قابلیت باشد، والّا مثل انبیا و اولیای طول تاریخ میشود. چه علّتی داشت که بسیاری از انبیای بزرگ اولی‌العزم آمدند و نتوانستند دنیا را از بدیها پاک و پیراسته کنند؟ چرا؟ چون زمینه‌ها آماده نبود. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم ۱۳۷۶/۰۹/۲۵

شب نیمه‌ شعبان تالی تلو لیلة القدر

یکی از مهمترین روزهای سال، همین روز نیمۀ شعبان است که هم مصادف با ولادت ذی جود مسعود حضرت بقیه الله (ارواحنا فداه) شده است، و هم شب و روز نیمه شعبان – با قطع نظر از ولادت این بزرگوار در این شب و روز – از لیالی و ایام متبرک هستند. شب نیمۀ شعبان، شب بسیار متبرکی است، تالی تلو لیالی قدر، و وقت توجه و تذکر و توسل به ذیل عنایات باری تعالی و طلب و درخواست است. اعمال و ادعیه ای هم دارد که اگر موفق شده اید و آنها را انجام داده اید، که انشاءالله مشمول قبول پروردگار باشد، اگر کسانی هم غفلت کردند و توجه نداشتند، به یاد نگه دارند که همه سال، شب نیمۀ شعبان را مغتنم بشمارند. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم ۱۳۷۶/۰۹/۲۵

عقیده مشترک همه مسلمانان

این عقیده که همۀ مسلمانها به آن معتقدند، مخصوص شیعه نیست، البته در خصوصیات و جزئیاتش، بعضی فِرَق، حرفهای دیگری دارند، اما اصل این که چنین دورانی پیش خواهد آمد و یک نفر از خاندان پیامبر چنین حرکت عظیم الهی را انجام خواهد داد و «یملا الله به الارض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما»، بین مسلمانها متواتر است. همه، این را قبول دارند. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم ۱۳۷۶/۰۹/۲۵

تلاش استعمار بر علیه مهدویت

بنده سندی را دیدم که در آن بزرگان استعمار و فرماندهان استعماری توصیه می کنند که ما باید کاری بکنیم که این عقیدۀ به مهدویت، به تدریج از بین مردم زایل بشود! آن روز استعمارگرهای فرانسوی و استعمارگرهای انگلیسی در بعضی جاهای آن مناطق بودند – فرقی نمی کند که استعمار از کجا باشد – استعمارگرهای خارجی، قضاوتشان این بود که تا وقتی عقیدۀ به مهدویت در بین این مردم رایج است، ما نمی توانیم اینها را درست در اختیار بگیریم! ببینید عقیدۀ به مهدویت چه قدر مهم است! چه قدر خطا می کنند کسانی که به اسم روشنفکری و به اسم تجددطلبی می آیند و عقاید اسلامی را بدون مطالعه، بدون اطلاع، بدون اینکه بدانند دارند چه کار می کنند، مورد تردید و تشکیک و اینها قرار می دهند اینها همان کاری را که دشمن می خواهد، راحت انجام می دهند! بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم ۱۳۷۶/۰۹/۲۵

اعتقاد به مهدویت منشأ امید

چند خصوصیت در این عقیدۀ مهدویت هست، که این خصوصیات برای هر ملتی، در حکم خون در کالبد و در حکم روح در جسم است. یکی، امید است. گاهی اوقات دستهای قلدر و قدرتمند، ملتهای ضعیف را به جایی می رسانند که امیدشان را از دست می دهند. وقتی امید را از دست دادند دیگر هیچ اقدام نمی کنند، می گویند چه فایده ای دارد؟ ما که دیگر کار از کارمان گذشته است، با چه کسی دربیفتیم؟ چه اقدامی بکنیم؟ برای چه تلاش بکنیم؟ ما که دیگر نمی توانیم! اعتقاد به مهدویت، به وجود مقدس مهدی موعود (ارواحنا فداه)، امید را در دلها زنده می کند. هیچ وقت انسانی که معتقد به این اصل است، ناامید نمی شود. چرا؟ چون می داند یک پایان روشن حتمی وجود دارد، برو برگرد ندارد. سعی می کند که خودش را به آن برساند. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم ۱۳۷۶/۰۹/۲۵

عید همه انسانهای پاک و آزاده عالم

روز ولادت مهدی موعود (ارواحنا لتراب مقدمه الفدا) ، حقیقتا روز عید همۀ انسانهای پاک و آزادۀ عالم است. فقط کسانی در این روز ممکن است احساس شادی و خرسندی نکنند که یا جزو پایه های ظلم، یا جزو پیروان طواغیت و ستمگران عالم باشند، والا کدام انسان آزاده ای است که از گسترش عدالت، از برافراشته شدن پرچم دادگری و رفع ظلم در سراسر جهان خرسند نشود و آن را آرزو نکند. بیانات در دیدار جمعی از بسیجیان ۱۳۷۸/۰۹/۰۳

منبع برکت، علم، درخشندگی و زیبایی

جوانان عزیز، بسیجیان، یکی از آن خورشیدهای فروزان به فضل و کمک پروردگار و به ارادۀ الهی، امروز در زمان ما به عنوان بقیةالله فی ارضه، به عنوان حجّةالله علی عباده، به عنوان صاحب زمان و ولی امر مطلق الهی در روی زمین وجود دارد. برکات وجود او، انوار ساطعه از وجود او، امروز هم به بشر می رسد. امروز هم انسانیت با همۀ ضعفها، گمراهیها و گرفتاریهایش از انوار تابناک این خورشید معنوی و الهی که بازماندۀ اهل بیت است استفاده می کند. امروز وجود مقدس حضرت حجت (ارواحنا فداه) در میان انسانهای روی زمین، منبع برکت، منبع علم، منبع درخشندگی، زیبایی و همۀ خیرات است. چشمهای ناقابل و تیرۀ ما آن چهرۀ ملکوتی را از نزدیک نمی بیند، اما او مثل خورشیدی، درخشان است، با دلها مرتبط و با روحها و باطنها متصل است و برای انسانی که دارای معرفت باشد، موهبتی از این برتر نیست که احساس کند ولی خدا، امام بر حق، عبد صالح، بندۀ برگزیده در میان همه بندگان عالم و مخاطب به خطاب خلافت الهی در زمین با او، در کنار اوست، او را می بیند و با او مرتبط است. آروزی همۀ بشر، وجود چنین عنصر والایی است. عقده های فروخوردۀ انسانها در طول تاریخ، چشم به انتهای این افق دوخته است تا انسان والا و برگزیده از برگزیدگان خدا بیاید، تار و پود ظلم و ستم را که انسانهای شریر در همۀ تاریخ تنیده اند از هم بدرد. بیانات در دیدار جمعی از بسیجیان ۱۳۷۸/۰۹/۰۳

زمینه‌ای آماده‌تر از همیشه

امروز، هم بشریت بیش از بسیاری از دورانهای تاریخ، دچار ظلم و جور است، هم پیشرفتی که امروز بشریت کرده است، معرفت پیشرفته تر است. ما به زمان ظهور امام زمان (ارواحنا فداه) این محبوب قلبی انسانها نزدیک شده ایم زیرا معرفتها پیشرفت کرده است. امروز ذهنیت بشر، آمادۀ آن است که بفهمد. بداند و یقین کند که انسان والایی خواهد آمد و بشریت را از زیر بارهای ظلم و ستم نجات خواهد داد، همان چیزی که همۀ پیغمبران برای آن تلاش کرده اند همان چیزی که پیغمبر اسلام در آیۀ قرآن، وعدۀ آن را به مردم داده است «و یضع عنهم اصرهم والاغلال التی کانت علیهم» دست قدرت الهی به وسیلۀ یک انسان عرشی یک انسان خدایی، یک انسان متصل به عالمهای غیبی، معنوی و عوالمی که برای انسانهای کوته نگری مثل ما قابل درک و تشخیص نیست می تواند این آرزو را برای بشریت برآورده کند، لذا دلها، شوقها و عشقها به سمت آن نقطه، متوجه و روز به روز متوجه تر است. ملت ایران، امروز این امتیاز بزرگ را دارد که فضای کشور، فضای امام زمان است. نه فقط شیعه در همۀ عالم، بلکه همۀ مسلمانها در انتظار مهدی موعودند. امتیاز شیعه این است که این موعود الهی و قطعی همۀ طوایف مسلمین بلکه همۀ ادیان الهی را با اسم و رسم و خصوصیات و تاریخ ولادت می شناسند. بیانات در دیدار جمعی از بسیجیان ۱۳۷۸/۰۹/۰۳

جلوه‌های حضور مهدی(عج)

خیلی از بزرگان ما در همین دوران غیبت، آن عزیز و محبوب دلهای عاشقان و مشتاقان را از نزدیک، زیارت کرده اند. بسیاری از نزدیک با او بیعت کرده اند. بسیاری از او سخن دلگرم کننده، شنیده اند. بسیاری از او نوازش دیده اند و بسیار دیگری بدون این که او را بشناسند از او لطف و نوازش و محبت دیده و او را نشناخته اند. در همین جبهۀ جنگ تحمیلی، جوانهایی که در لحظه های حساس، احساس نورانیت و معنویت کردند لطفی از غیب به سوی دلهای خودشان حس و لمس کردند و نشناختند و نفهمیدند بسیارند. امروز هم همان جور است. بیانات در دیدار جمعی از بسیجیان ۱۳۷۸/۰۹/۰۳

پیوند ناگسستنی

بسیج به معنی حضور و آمادگی درهمان نقطه ای است که اسلام و قرآن و امام زمان (ارواحنا فداه) و این انقلاب مقدس به آن نیازمند است لذا پیوند میان بسیجیان عزیز و حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) مهدی موعود عزیز ـ یک پیوند ناگسستنی و همیشگی است. بیانات در دیدار جمعی از بسیجیان ۱۳۷۸/۰۹/۰۳

مراقبت از کشور و ملت ایران

و امام زمان (ارواحنا فداه) – که این کشور و این ملت در ید قدرت و قبضۀ اوست – مراقب این کشور و این ملت است.
بیانات در دیدار با اقشار مختلف مردم ۱۳۷۸/۱۲/۱۱

درسهای عمیق میلاد

این میلاد و این یاد بزرگ باید به ما درس بدهد. احساسات بسیار خوب است. عواطف، پشتوانۀ بسیاری از اعمال نیکوی انسانهاست. ایمان و عقیده ی قلبی به وجود این منجی عظیم عالم، شفابخش بسیاری از بیماریها و دردهای معنوی و روحی و اجتماعی است ولی فراتر از همه ی اینها ما باید از این یاد از این خاطره، از این حادثۀ عظیم، درس بگیریم. هر سال این جشنها برپا می شود و دلها را معطر می کند اگر درسهای عمیقی که در تجدید این خاطره وجود دارد برای رفتار ما و عمل ما بتواند یک آموزنده و معلم به حساب بیاید یقیناً پیشرفت جامعۀ ما به سمت کمال روانتر و سریعتر خواهد شد. یک درس از این درسها این است که همه بدانند، همه اذعان و باور کنند که حرکت عالم به سمت صلاح است، به سمت آفاق روشن است. مستکبران عالم هر چه میخواهند بگویند، تظاهربه قدرت نمایی بکنند، اما لشکر حق و حقیقت و کاروانی که بشریت را به سمت سرمنزل عدل و داد پیش می برد روزبه روز در حال افزایش یافتن است. گذشت سالها نمی تواند این امید را در دلها از بین ببرد یا کم فروغ کند که در آینده که امیدواریم آن آینده چندان دور نباشد – همۀ آحاد بشر طعم عدالت را به معنای واقعی کلمه خواهند چشید. حقانیت آن دولت الهی و حکومت ربوبی در زمین در این است که همه ی آحاد بشر سهم خود را از معرفت حقیقت و عمل به حقیقت خواهند گرفت قدرتمندان و مستکبران و زورگویان و زراندوزان و زورمداران عالم هر چه تلاش کرده اند و بکنند، نخواهند توانست این حرکت را، این رفتار طبیعی بشر را به سمت صلاح متوقف کنند. البته در کار خدا در زمین طفره نیست. کارها بر طبق روال طبیعی انجام می گیرد، اما طبیعت و فطرت عالم این است، طبیعت عالم این است که به سمت کمال برود و می رود. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در سالروز میلاد خجسته امام زمان(عج) ۱۳۷۹/۰۸/۲۲

شعارهای امام زمان (عج)

شعارهایی که امام زمان (علیه الصّلاة والسّلام و عجّل الله تعالی فرجه) بر سر دست خواهد گرفت و عمل خواهد کرد امروز شعارهای مردم ماست، شعارهای یک کشور و یک دولت است، این خودش یک گام بسیار بلندی به سوی اهداف امام زمان است یک روزی شعار توحید، شعار معنویت، شعار دینداری در دنیا منسوخ شده بود، سعی کرده بودند به طور کلی آن را به دست فراموشی بسپارند، اما امروز در این منطقۀ عالم، این شعارها، شعارهای رسمی حکومت است، شعارهای رسمی ادارۀ کشور و آحاد ملت است، علاوه بر این شعارها آرزوی ملتهای مسلمان در بسیاری از کشورهای دنیاست و این شعارها یک روز تحقّق پیدا خواهد کرد. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در سالروز میلاد خجسته امام زمان(عج) ۱۳۷۹/۰۸/۲۲

روز ظهور

این زمینه ها وقتی آماده شد، آن وقتی که معلوم شد در مقابل قدرت مادی متسکبران عالم، زمینه ی این وجود دارد که آحاد بشر بتوانند بر روی حرف حق خود بایستند، آن روز، روز ظهور امام زمان است آن روز، روزی است که منجی عالم بشریت به فضل پروردگار ظهور کند و پیام او همۀ دلهای مستعد را که در همه جای جهان هستند، به خود جذب کند و آن وقت دیگر قدرتهای ستمگر، قدرتهای زورگو، قدرتهای متکی به زر و زور نتوانند حقیقت را – آن چنانی که قبل از آن همیشه کرده اند – با فشار زر و زور خود به عقب بنشانند یا مکتوم نگهدارند. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در سالروز میلاد خجسته امام زمان(عج) ۱۳۷۹/۰۸/۲۲

قطعیت غلبه صلاح بر فساد

از نظر اسلام و بینش اسلامی، جریان عالم به سمت حاکمیت حق و به سمت صلاح است، این بروبرگرد هم ندارد. ... همۀ انبیاء و اولیاء آمده اند تا انسان را به آن بزرگراه اصلی ای سوق بدهند که وقتی وارد آن شد. بدون هیچ گونه مانعی تمام استعدادهایش می تواند بروز کند انبیاء و اولیاء این مردم گمگشته را مرتب از این کوه و کمر و دشتها و کویرها و جنگلها به سمت این راه اصلی سوق دادند و هدایت کردند. هنوز بشریت به نقطۀ شروع آن صراط مستقیم نرسیده است آن در زمان ولی عصر (ارواحنا فداه) محقق خواهد شد لیکن همه این تلاشها اصلا بر اساس این بینش است که نهایت این عالم، نهایت غلبۀ صلاح است ممکن است زودتر بشود، ممکن است دیرتر بشود، اما بروبرگرد ندارد، قطعا این طوری است که در نهایت صلاح بر فساد غلبه خواهد کرد. قوای خیر بر قوای شر غلبه می کنند. این هم یک نقطه از نقاط جهان بینی اسلامی است که در آن هیچ گوهه تردیدی نیست. بیانات در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران ۱۳۷۹/۰۹/۱۲

زندگی بشر از آن‌جا به بعد است!

دنیای سرشار از عدالت و پاکی و راستی و معرفت و محبت دنیای دوران امام زمان است که زندگی بشر هم از آن جا به بعد است. زندگی حقیقی انسان در این عالم، مربوط به دوران بعد از ظهور امام زمان است که خدا می داند بشر در آنجا به چه عظمتهایی نایل خواهد شد. خطبه‌های نماز جمعه‌ تهران ۱۳۷۹/۰۱/۲۶

روز تحقق شعارها

شعارهایی که امام زمان علیه‌الصلاةوالسلام‌ و عجل‌ الله‌ تعالی‌ فرجه بر سر دست خواهد گرفت و عمل خواهد کرد، امروز شعارهای مردم ماست؛ شعارهای یک کشور و یک دولت است... . این شعارها یک روز تحقق پیدا خواهد کرد.بیانات در سالروز میلاد خجسته‌ی امام زمان (عج) ۱۳۷۹/۰۸/۲۲

یک حکومت صددرصد مردمی

حکومت آینده‌ حضرت مهدی موعود ارواحنافداه، یک حکومت مردمی به تمام معناست... امام زمان، تنها دنیا را پر از عدل و داد نمی کند؛ امام زمان از آحاد مؤمن مردم و با تکیه به آنهاست که بنای عدل الهی را در سرتاسر عالم استقرار می بخشد و یک حکومت صددرصد مردمی تشکیل می دهد. دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه‌ی شعبان در مصلای تهران ۱۳۸۱/۰۷/۳۰

ناظر است و میبیند!

امام زمان ناظر است و میبیند. انتخابات شما را امام زمان دید؛ اعتکاف شما را امام زمان دید؛ تلاش شما جوان‌ها را برای آذین‌بندی نیمه‌ی شعبان، امام زمان دید؛ حضور شما زن و مرد را در میدان‌های گوناگون، امام زمان دیده است و میبیند؛ حرکت دولتمردان ما را در میدان‌های مختلف، امام زمان میبیند و امام زمان از هر آنچه که نشانه‌ی مسلمانی و نشانه‌ی عزم راسخ ایمانی در آن هست و از ما سر میزند، خرسند میشود. اگر خدای نکرده عکس این عمل بکنیم، امام زمان را ناخرسند میکنیم. ببینید، چه عامل بزرگی است. دیدار اقشار مختلف مردم به‌مناسبت نیمه‌ی شعبان ۱۳۸۴/۰۶/۲۹

عید بزرگ

جشن میلاد حضرت حجت (عجّل الله فرجه و ارواحنا فداه) برای عموم شیعیان، بلکه همۀ عدالتخواهان عالم، یک عید بزرگ است؛ لذا مردم ما در این جشن با همۀ وجود و با دل و جان، محبت و ارادت خود را به آستان حضرت بقیةالله (ارواحنا فداه) ابراز می کنند. آنچه برای ما – به عنوان دوستداران و معتقدان به امامت و ولایت حضرت مهدی (سلام الله علیه) – مهم است، این است که علاوه ی بر اظهار ارادت و شادی، از این خاطرۀ تاریخی، یا از این اعتقاد شیعی درس بگیریم. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه‌ی شعبان در مصلای تهران ۱۳۸۱/۰۷/۳۰

امتیاز شیعه در مبحث مهدویت

البته اعتقاد به ظهور مهدی در دورانی از تاریخ، مخصوص شیعه نیست؛ همۀ مسلمانان، اعم از شیعه و سنی به این معنا معتقدند؛ بلکه غیرمسلمانان هم به یک صورت معتقدند؛ منتها امتیاز شیعه در این است که این شخصیت نجات بخش بشریت را با نام و نشان و خصوصیات می شناسد و معتقد است او همواره برای دریافت دستور الهی ، حاضر و آماده است. هر وقت پروردگار عالم به او دستور دهد، او آمادۀ شروع آن کار عظیمی است که بناست بشریت و تاریخ را متحول کند. آنچه ما به عنوان یک درس و تعلیم معرفتی و عملی از این قضیه باید بگیریم، مهم است. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه‌ی شعبان در مصلای تهران ۱۳۸۱/۰۷/۳۰

عدالت، برجسته‌ترین شعار مهدویت

برجسته ترین شعار مهدویت عبارت است از عدالت. مثلاً در دعای ندبه وقتی شروع به بیان و شمارش صفات آن بزرگوار می کنیم، بعد از نسبت او به پدران بزرگوار و خاندان مطهرش، اولین جمله ای که ذکر می کنیم، این است: «این المعدّ لقطع دابر الظلّمه، این المنتظر لاقامه الامت والعوج، این المرتجی لازاله الجور والعدوان» ؛ یعنی دل بشریت می تپد تا آن نجاتبخش بیاید و ستم را ریشه کن کند؛ بنای ظلم را - که در تاریخ بشر، از زمانهای گذشته همواره وجود داشته و امروزهم با شدت وجود دارد - ویران کند و ستمگران را سر جای خود بنشاند؛ این اولین درخواست منتظران مهدی موعود ازظهور آن بزرگوار است. یا در زیارت آل یاسین وقتی خصوصیات آن بزرگوار را ذکر می کنید، یکی از برجسته ترین آنها این است که «الّذی یملأ الارض عدلا و قسطا کما ملأت ظلما و جورا». انتظار، این است که او همۀ عالم - نه یک نقطه - را سرشار از عدالت کند و قسط را در همه جا مستقر نماید. در روایاتی هم که دربارۀ آن بزرگوار هست، همین معنا وجود دارد. بنابراین انتظار منتظران مهدی موعود، در درجۀ اول، انتظار استقرار عدالت است. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه‌ی شعبان در مصلای تهران ۱۳۸۱/۰۷/۳۰

اولین درس

اولین درس عملی از این موضوع این است که نابود کردن بنای ظلم در سطح جهان، نه فقط ممکن است، بلکه حتمی است. این مطلب بسیار مهمی است که نسلهای بشری امروز معتقد نباشند که در مقابل ظلم جهانی، نمی شود کاری کرد. امروز وقتی ما با نخبگان سیاسی دنیا از ظلمهای مراکز قدرت بین المللی و سیستم جهانی ِ ظلم - که امروز به سرکردگی استکبار در همۀ دنیا وجود دارد – صحبت می کنیم، می بینیم آنها می گویند بله، چیزی که شما می گویید، درست است؛ واقعاً دارند ظلم می کنند؛ اما کاری نمی شود کرد! یعنی مجموعۀ بزرگی از نخبگان که سررشتۀ کار در دنیا در دست آنهاست، اسیر یأس و ناامیدی اند و این یأس و ناامیدی را به ملتهای خود سرریز می کنند و آنها را از این که بتوان نقشۀ ظالمانه و شیطانی امروز دنیا را عوض کرد، مأیوس می کنند. بدیهی است که انسانهای مأیوس نمی توانند هیچ حرکتی در راه اصلاح انجام بدهند. آن چیزی که انسانها را وادار به کار و حرکت می کند، نور و نیروی امید است. اعتقاد به مهدی موعود، دلها را سرشار از نور امید می کند. برای ما که معتقد به آیندۀ حتمی ظهور مهدی موعود (علیه السلام) هستیم، این یأسی که گریبانگیر بسیاری از نخبگان دنیاست ، بی معناست. ما می گوییم نخیر، می شود نقشۀ سیاسی دنیا را عوض کرد؛ می شود با ظلم و مراکز قدرت ظالمانه درگیر شد و در آینده نه فقط این معنا امکان پذیر است، بلکه حتمی است. وقتی ملتی معتقد است نقشۀ ظالمانه و شیطانیِ امروز در کل عالم قابل تغییر است، آن ملت شجاعت پیدا می کند دست تقدیر، تسلط بر ستمگران را برای همیشه به طور مسلّم ننوشته است. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه‌ی شعبان در مصلای تهران ۱۳۸۱/۰۷/۳۰

راه استقرار عدالت مهدوی

درس دیگری که اعتقاد به مهدویت و جشنهای نیمه شعبان باید به ما بدهد، این است: عدالتی که ما در انتظار آن هستیم – عدالت حضرت مهدی (علی علیه السّلام) که مربوط به سطح جهان است – با موعظه و نصیحت به دست نمی آید؛ یعنی مهدی موعود ملتها نمی آید ستمگران عالم را نصیحت کند که ظلم و زیاده طلبی و سلطه گری و استثمار نکند. با زبان نصیحت، عدالت در هیچ نقطۀ عالم مستقر نمی شود. استقرار عدالت، چه در سطح جهان – آن طور که آن وارث انبیاء انجام خواهد داد – و چه در همۀ بخشهای دنیا، احتیاج به این دارد که مردمان عادل و انسانهای صالح و عدالت طلب، قدرت را در دست داشته باشند و با زبان قدرت با زورگویان حرف بزنند. با کسانی که سرمست قدرت ظالمانه هستند، نمی شود با زبان نصیحت حرف زد؛ با آنها باید با زبان اقتدار صحبت کرد. آغاز دعوت پیغمبران الهی با زبان نصیحت است؛ اما بعد از آن که توانستند طرفداران خود را گرد بیاورند و تجهیز کنند، آنگاه با دشمنان توحید و دشمنان بشریت، با زبان قدرت حرف می زدند. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه‌ی شعبان در مصلای تهران ۱۳۸۱/۰۷/۳۰

ویرانی کاخ‌های ستم

امام زمان (ارواحنافداه) با اقتدار و قدرت و تکیه بر توانایی ای که ایمان والای خود او و ایمان پیروان و دوستانش، او را مجهز به آن قدرت کرده است، می رود گریبان ستمگران عالم را می گیرد و کاخهای ستم را ویران می کند. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه‌ی شعبان در مصلای تهران ۱۳۸۱/۰۷/۳۰

حکومت مردمی به تمام معنا

درس مهم دیگری که وجود دارد، این است که حکومت آیندۀ حضرت مهدی موعود (ارواحنافداه) یک حکومت مردمیِ به تمام معناست. مردمی یعنی چه؟ یعنی متکی به ایمانها و اراده هاو بازوان مردم است. امام زمان، تنها دنیا را پر از عدل و داد نمی کند؛امام زمان از آحاد مؤمن مردم و با تکیه به آنهاست که بنای عدل الهی را در سرتاسر عالم استقرار می بخشد و یک حکومت صددرصد مردمی تشکیل می دهد؛ اما این حکومت مردمی با حکومتهای مدعی مردمی بودن و دمکراسی در دنیای امروز از زمین تا آسمان تفاوت دارد. آنچه امروز در دنیا اسم دمکراسی و مردم سالاری را روی آن گذاشته اند، همان دیکتاتوریهای قدیمی است که لباس جدید بر تن کرده است؛ یعنی دیکتاتوری گروهها. اگر رقابت هم وجود دارد، رقابت بین گروههاست و مردم در این میان هیچکاره اند. یک گروه به قدرت دست پیدامی کنند و در سایۀ قدرت سیاسی که همه ی زمامهای امور را در کشور در اختیار او می گذارد و با سوءاستفاده از این قدرت،ثروت و پول و سرمایه را به نفع خود گردآوری می کند و آنها را در راه به دست آوردن دوبارۀ قدرت مصرف می کند. دمکراسی های امروز دنیا بر پایۀ تبلیغات دروغ و فریبنده و مسحور کردن چشمها و دلهاست. امروز در دنیا هرجا شعار دمکراسی می دهند، شما ببینید برای تبلیغات کاندیداهای ریاست جمهوری و یا نمایندگان مجلس چه کار می کنند. پول خرج می کنند. دمکراسی در پنجۀ اقتدار پول اسیر است. مردم سالاری امام زمان – یعنی مردم سالاری دینی – با این روش، به کلی متفاوت است. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه‌ی شعبان در مصلای تهران ۱۳۸۱/۰۷/۳۰

پرتو کوچکی از آن حقیقت درخشان

در نظام اسلامی که مظهر کامل آن، حکومت حضرت بقیةالله (ارواحنافداه) است، فریب و حیله گری برای جلب آراء مردم، خودش جرم است؛ استفاده ار قدرت برای به دست آوردن پول، یکی از بزرگترین جرائم است. آنجا یاران حضرت مهدی موظفند در سطوح پایین زندگی کنند. نظام اسلامی ما پرتو کوچکی از آن حقیقت درخشان است. ما هرگز این ادعا را نکردیم و نمی کنیم، اما باید نشانه ای از او داشته باشیم. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه‌ی شعبان در مصلای تهران ۱۳۸۱/۰۷/۳۰

توسل و انس معنوی با امام زمان(علیه‌السلام)

این توسلاتی که در زیارات مختلف وجود دارد که بعضی از اینها اسانید خوبی هم دارد، اینها بسیار باارزش است. و توسل، توجه، انسِ با آن بزرگوار از دور. این انس به معنای این نیست که حالا کسی ادعا کند که من خدمت حضرت میرسم یا صدای ایشان را میشنوم؛ ابداً اینجور نیست. غالب آنچه که در این زمینه گفته میشود، ادعاهائی است که یا دروغ است، یا طرف دروغ هم نمیگوید، تصور میکند، تخیل میکند. ما کسانی را دیدیم. آدمهای دروغگوئی نبودند، اما خیال میکردند، تخیل میکردند؛ تخیلات خودشان را به عنوان واقعیت برای این و آن نقل میکردند! نبایستی تسلیم اینها شد. راه درست، راه منطقی. آن توسل، توسل از دور است؛ توسلی است که امام آن را از ما میشنود، ان‌شاءاللَّه می پذیرد؛ ولو اینکه ما با مخاطب خودمان از دور داریم حرف میزنیم؛ اشکالی ندارد. خدای متعال سلامِ سلام‌دهندگان و پیامِ پیام‌دهندگان را به آن بزرگوار میرساند. این توسلات و این انس معنوی بسیار خوب و لازم است. بیانات در دیدار اساتید و فارغ‌التحصیلان تخصصی مهدویت
 
منبع : http://jahannews.com/vdcdnk0ojyt0xj6.2a2y.html

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : محمدرضا فاطمی نژاد
تاریخ : یک شنبه 7 تير 1394
غیبت کبری و صغری

غيبت كوتاه مدت يا غيبت صغري 
مدت غيبت صغري بيش از هفتاد سال بطول نينجاميد.از سال 260هجری قمری تاسال 329هجری قمری كه دراين

مدت نايبان خاص ،به محضرحضرت مهدي (ارواحنا فداه) مي رسيدند،و پاسخ سؤالات را به مردم مي

رساندند.نايبان خاص كه افتخار رسيدن به محضر امام(ارواحنا فداه) را داشته اند ،چهار تن مي باشند كه به " نواب

خاص " يا " نايبان ويژه " معروفند . نخستين نايب خاص مهدي (ارواحنا فداه) عثمان بن سعيد اسدي است . كه

ظاهرا بعد از سال 260 هجري وفات كرد ، و در بغداد به خاك سپرده شد . عثمان بن سعيد از ياران و شاگردان مورد

اعتماد امام دهم و امام يازدهم بود و خود در زير سايه امامت پرورش يافته بود . محمد بن عثمان : دومين سفير و

نايب امام ع   محمد بن عثمان بن سعيد فرزند عثمان بن سعيد است كه در سال 305هجري وفات كرد و در بغداد

بخاك سپرده شد .نيابت و سفارت محمد بن سعيد نزديك چهل سال بطول انجاميد . حسين بن روح نوبختي:سومين سفير ، حسين بن روح نوبختي بود كه در سال 326هجري فوت كرد . علي بن محمد سمري:

چهارمين سفير و نايب امام حجه بن الحسن ( ع ) است كه در سال 329هجري قمري در گذشت و در بغداد دفن

شد .آرامگاه وي نزديك آرامگاه عالم و محدث بزرگ ثقه الاسلام محمد بن يعقوب كليني است .همين بزرگان و

عالمان و روحانيون برجسته و پرهيزگار و زاهد و آگاه در دوره غيبت صغري واسطه ارتباط مردم با امام غايب و حل

مشكلات آنها بوسيله حضرت مهدي(ارواحنا فداه)بودند .



:: برچسب‌ها: غیبت صغرا و کبرا , امام زمان(ارواحنا فداه) , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : محمدرضا فاطمی نژاد
تاریخ : شنبه 6 تير 1394
سخنان امام زمان (ارواحنا فداه) درمورد ظهورخود
امام زمان(عج) درباره ظهور خود چه فرموده‌اند؟

*امام زمان(عج) درباره ظهور خود چه فرموده‌اند؟
ـ مهم‌ترین سخن آن حضرت در این باره مطلبی است که از طریق محمد بن عثمان (دومین نایب خاص) در پاسخ به نامه اسحاق بن یعقوب، بیان فرموده‌اند، در آن جا آمده است:

و اما وقت ظهور من به اراده خداوند متعال بستگی دارد، کسانی که وقت آن را تعیین می‌کنند، دروغگو هستند.

ابوعلی می‌گوید: از محمد بن عثمان عمروی شنیدم که می‌گفت: ... و پرسیدم که فرج کی خواهد بود؟ پاسخ آمد: تعیین‌کنندگان وقت، دروغ می‌گویند.

در بیان امام مهدی(عج) و روایات سایر ائمه نیز تعیین وقت برای ظهور مردود شمرده شده است، البته حضرت(عج) فرموده‌اند: «برای تعجیل فرج، زیاد دعا کنید».

*آیا خود امام زمان(عج) مایل و منتظر ظهور است؟
ـ باید بدانیم که امام زمان(عج) از همه ما بیش‌تر آرزوی ظهور دارد و برای آن دعا می‌کند و بارها به شیعیان نیز فرموده‌اند: برای تعجیل در ظهورم دعا کنید، آن حضرت با دیدن این همه ظلم و فساد، بیش از ما ناراحت می‌شود و منتظر روزی است که بتواند عدالت و معنویت و اسلام را در تمام جهان حکم‌فرما کند.

طبق روایت امام صادق(ع)، منظور از مضطر (ناچار) در آیه ۶۲ سوره نمل، امام زمان(عج) است؛ یعنی ایشان در دوران غیبت در حال ناچاری به سر می‌برند و هر آن منتظر پایان این دوران است.

*امام زمان(عج) هنگام ظهور به چه زبانی صحبت می‌کنند؟
برای نوع گویش امام مهدی(عج) دلیل و مدرک خاصی نداریم، اما بر اساس روایات مربوطه، امام معصوم به همه زبان‌ها آگاه است و با هر کس به زبان خودش سخن می‌گوید؛ مقتضای امامت نیز همین است، ضمن آنکه حضرت مهدی(عج) در زمان غیبت و در تشرفات نیز به زبان شخص مخاطب سخن گفته است؛ زیرا مقتضای ایجاد ارتباط کلامی نیز همین است.

آری، شاید با توجه به اینکه زبان قرآن و سنت (زبان اسلام) عربی است، در حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) نیز زبان رسمی زبان عربی باشد (همان گونه که در دنیای امروز انگلیسی، زبان بین‌المللی است) و همه مردم یا غالب آن‌ها به زبان عربی آشنا خواهند شد.

*آیا می‌توان وقت ظهور را پیش‌بینی کرد؟
ظهور امام زمان(عج) به اراده الهی بستگی دارد که در صورت فراهم بودن شرایط، به دستور خداوند تحقق می‌باید، بنابراین تاریخ آن را فقط خداوند می‌داند و هیچ‌کس نمی‌تواند تاریخ دقیق آن را پیش‌بینی کند، در روایات بیان شده که هر کس وقتی را برای ظهور مشخص کند، دروغگوست.

«مهزم اسدی» از امام صادق(ع) پرسید: فدایت شوم! ظهور قائم آل محمد(عج) و تشکیل دولت حق که در انتظارش هستید، طول کشید؛ این امر کی تحقق خواهد یافت؟‌.

حضرت(ع) فرمود: تعیین‌کنندگان وقت ظهور دروغ گویند؛ عجله‌کنندگان هلاک می‌شوند و کسانی که تسلیم هستند، نجات می‌یابند.

خود امام زمان(عج) در این باره فرموده‌اند: ظهور فرج، به اراده خداوند متعال بستگی دارد و کسانی که برای ظهور وقت تعیین می‌کنند، دروغگو هستند.

بنابراین هیچ کس نمی‌تواند زمان ظهور را پیش‌بینی کند، البته ما باید همیشه و در هر لحظه منتظر ظهور باشیم و از عجله، تعیین وقت و گوش سپردن به سخن کسانی که وقت مشخص می‌کنند، بپرهیزیم و همواره تسلیم امر خداوند باشیم.

*آیا ظهور نزدیک است؟
در این که ما در دوره آخر‌الزمان به سر می‌بریم، تردید نداریم؛ اما در چه مقطعی از آخرالزمان، معلوم نیست و تحقق نشانه‌های عمومی ظهور، دلیل بر تحقق شرایط ظهور نیست؛ زیرا در نشانه‌های عمومی، چون علایم، غیر حتمی و دارای مراتب‌اند، احتمال‌های دیگری هم وجود دارد، امیدواریم که ان‌شاءالله ظهور حضرت نزدیک باشد.

*آیا امام زمان(عج) جمعه ظهور می‌کند؟
روز جمعه از چند جهت اختصاص به امام زمان(عج) دارد: ‌یکی آنکه ولادت حضرت در آن روز بوده و دیگر آن که ظهور آن حضرت در روز جمعه خواهد بود، ولی وقوع ظهور در روز جمعه امری قطعی نیست؛ اگر چه طبق بعضی از روایات، ظهور در روز جمعه خواهد بود.

*چرا امام زمان(عج) در روز جمعه ظهور می‌کنند؟
اولاً، حکمت بعضی مسائل برای ما روشن نیست و ممکن است در آینده روشن شود.

ثانیاً، از نظر اسلامی، جمعه عید است و شرافت بسیاری دارد، از این جهت مناسبت دارد که ظهور مهدی(عج) که از اشرف حوادث عالم است، در چنین روز شریفی واقع شود، همان‌گونه که میلاد با سعادتش در جمعه واقع شده است، زیارت آن حضرت در روز جمعه مستحب به شمار می‌رود و سفارش شده است.

ثالثاً، مسئله وقوع ظهور در روز جمعه، امری قطعی و تغییرناپذیر نیست



:: برچسب‌ها: سخنان امام زمان(ارواحنا فداه) , ظهور , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : محمدرضا فاطمی نژاد
تاریخ : شنبه 6 تير 1394
گزیده‌ی سخنان حضرت آیت الله خامنه‌ای(مد ظله العالی) در مورد بسیج

*بسیج مستضعفین که همواره مایه‌ی مباهات بوده، باید تقویت گردد.

*بدنه و زبده‌ی ملت، همان بسیج است.

*بسیج، پشتوانه‌ی اصلی انقلاب است.

 

*افتخار می‌کنم که یک بسیجی باشم.

*آن چیزی که انقلاب ما- با داعیه‌های بزرگش- به او تکیه می‌کنم، نیروی بسیج است.

*محور دفاع از انقلاب، همین آحاد عظیم میلیونی بسیج هستند.

*در هر مجموعه‌ای که افراد آن عضو بسیج هستند- از جهت خدمت به انقلاب- نسبت به دیگران برتر و مقدم‌ترند.

*به عنوان یک بسیجی، هر جا که انقلاب به وجود من نیاز داشته باشد، حاضرم خدمت کنم.

*بسیجی کسی است که سینه‌اش را سپر می‌کند و با هر وسیله‌ای که در اختیارش باشد، دفاع از انقلاب را بر عهده می‌گیرد.

*مسؤولان محترم بسیج باید به سازماندهی خیلی اهمیت دهند، زیرا اصل قضیه، سازماندهی است.

*شما بسیجی‌ها باید به گونه‌ای رفتار کنید که احترام و محبت مردم جلب شود.

*پشتوانه‌ی زوال ناپذیر دفاع، عبارت است از سازماندهی عمومی بسیج و نیروهای رزم دیده و تکمیل ارتش عظیم بدست میلیونی.

*بسیج باید با همان روحیه و شور و قدرت دوران جنگ باقی بماند.

*بسیج، متن ملتی است که در مراکز نظامی و صنعتی و اجتماعی و دینی و آموزشی حضور دارد.

*نیروی مقاومت بسیج باید کار جذب و سازماندهی بسیجیان عزیز را با برنامه‌ریزی صحیح ادامه دهد.

*بسیج، یک سازمان سوم نظامی در قبال سپاه و ارتش نیست.

*بسیج در میدان دفاع مقدّس از خود حرکتی را نشان داد که برای دنیا شگفت‌آفرین بود.

*همه‌ی آحاد مستعد کشور باید بسیجی شوند.

*بسیج با سرنوشت انقلاب، سروکار دارد.

*یکی از افتخارات انقلاب اسلامی و بخصوص از افتخارات بزرگ امام راحل عظیم‌الشأن ما(رضوان الله علیه)، تشکیل ارتش بیست میلیونی بود.

*قوام انقلاب به بسیج است.

*بسیج، در جبهه‌های جنگ، در داخل شهرها و در پایگاه‌های مقاومت، نشان داد که بهترین مدافع انقلاب و اسلام است.

*هفته‌ی بسیج، در حقیقت، فرصت و بهانه‌ای برای زنده نگهداشتن ارزشها و روح بسیجی در آحاد ملت، مخصوصاً جوانان پر شور و مدافعان عاشق صادق است.

*به یکایک بسیجیان در سرتاسر کشور، از زن و مرد و پیر و جوان، ارادت و اخلاص صادقانه‌ی خود را عرض می‌کنم.

*آرزو می‌کنم و از خدا می‌خواهم که با بسیجیان محشور باشم.

*بسیج، یک افتخار و یک ارزش است.

*سعی کنید این روحیه‌ی بسیجی را برای کشور و انقلاب و اسلام حفظ کنید.

*بسیج، یکی از برکات پروردگار عالم بر کشور و بر انقلاب و بر امام بزرگوار ما بود.

*اگر نیروهای مسلح در هر کشور به آمادگی کامل برسند، ولی از نیروهای داوطلب مردمی پشتیبانی نداشته باشند، یقیناً توانایی آنان کامل نخواهد بود.

*بسیج بیست میلیونی انقلاب اسلامی، ثابت کرده است که در صراط حسین بن علی(ع) و صراط عاشورا قدم بر می‌دارد.

*بسیج، یعنی عنصر مؤمن انقلابی علاقه‌مند به سرنوشت میهن.

*عظیم‌ترین و ماندگارترین یادگار آن بزرگوار(امام ره)، همین بسیج مردمی است.

*قدر بسیج را بدانید.

*مسؤولین، آحاد بسیج را به عنوان شاسیته‌ترین افراد ملت ایران برای آن کارهایی که توانایی آن را دارند به حساب بیاورند.

*علی بن ابیطالب(ع) مصداق کامل یک بسیجی فداکار انقلاب است.

*بهترین و بزرگترین الگو برای بسیجیان مسلمان در همه‌ی عالم، علی بن ابیطالب(ع) است.

*همه باید بسیجی باشند، دولت و مسؤولان هم باید بسیجی باشند.

*بسیاری از بلند پایگان و مسؤولان برجسته‌ی کشور، حقیقتاً بسیجی و دارای فرهنگ و عقاید و حرکت بسیجی هستند.

*در حقیقت، بسیج یک فرهنگ و یک حرکت فرهنگی است.

*بسیجی کسی است که برای ارزشهای اسلام، اهمیت قایل است و معتقد به خدا و خاضع و خاشع در مقابل پروردگار عالمیان است.

*بسیج بودن، مایه‌ی سرافرازی و سربلندی پیش پروردگار است.

*هر کس که بسیجی است، باید به بسیجی بودن خود افتخار کند.

*فرهنگ بسیجی، فرهنگ معنویت و شجاعت و غیرت و استقلال و آزادگی و اسیر خواستهای حقیر نشدن است.

*بسیج، یکی از برکات انقلاب و از پدیده‌های بسیار شگفت‌آور و مخصوص این انقلاب است.

*بسیج در حقیقت، مظهر یک وحدت مقدس، میان افراد ملت است.

*بسیج، یک نام مقدس است.

*بسیج این قدر به این کشور خدمت کرده، که کسی نمی‌تواند در مفید بودن آن- بلکه ضرورت آن- تردید کند.

*بسیج، یادگار امام است.

*بسیجی، یک عنوان ارزشمند و والا است.

*بسیجی، یعنی دل با ایمان، مغز متفکر، دارای آمادگی برای همه‌ی میدان‌هایی که وظیفه‌ای انسان را به آن میدان‌ها فرا می‌خواند.

*توسعه‌ی روزافزون کیفی و کمی بسیج، جداگانه باید ما را وادار به شکر و سپاس الهی کند.

*بسیج، یعنی حضور بهترین و با نشاط‌ترین و با ایمان‌ترین نیروهای عظیم ملت در میدان‌هایی که برای منافع ملی  برای اهداف بالا، کشورشان به آنها نیاز دارد.

*بسیج، نماد حضور ملی و مقاومت ملی و آگاهی یک ملت است؛ آن هم آگاهی همراه با تحرک، همراه با معنویت و همراه با اخلاص.

*همه‌ی مردم ایران، تجلیل از بسیج را(ان شاء الله) جزو وظایف خودشان خواهند دانست.

*بسیج عظیم مردمی، یکی از نعمتهای بزرگ الهی است.

*بسیج برای جوانان، شورآفرین است؛ برای دوستان، امیدآفرین است و برای دشمنان، بیم‌آفرین است.

*شما عزیزان رزمنده‌ی سپاه و بسیج، در کنار دیگر نیروهای مسلح می‌توانید در همه‌ی دورانها نقش ممتازی را ایفا کنید.

*شما عزیزان سپاه و بسیج یکی از برجسته‌ترین مظهرهای این ایستادگی و مقاومت هستید.

*مکتب بسیج، مکتب مجاهدت معنوی و مخلصانه است.

*جهاد و شهادت، دو فصل بزرگ حرکت بسیجی است.

همه‌ی آحاد مردم، عضو بسیج هستند.

*هفته‌ی بسیج، نمایش قدرت عمومی مردم است.

*بسیجیان سلحشور، باید همواره آماده و هوشیار باشند.

*نیروی مقاومت بسیج، حایز کمال اهمیت است.

*بسیج باید روز به روز توسعه یابد.

*با فراگیر شدن بسیج، انقلاب، بیمه خواهد شد.

*بسیج، یک فرهنگ و یک حرکت فرهنگی است.

*شما بسجیان، سرباز اسلامید.

*محور برای انقلاب، همین آحاد عظیم بسیج است.

*بسیج، سرمایه‌ی ملی کشور است.

*هفته‌ی بسیج، سرشار از یاد و نام آن بزرگ مرد جهان دار(امام خمینی ره) است.

*ما باید بسیج را نور چشم‌های خود بنامیم.

*بسیج، تشکل همه‌ی مردم برای دفاع از انقلاب است.

*کشور به نیروی مقاومت بسیج نیاز دارد، اما به بسیج عظیم مردمی در همه‌ی میدان‌های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و- آن وقتی که لازم باشد- نظامی نیز نیازمند است.

*وظیفه‌ی نیروی مقاومت بسیج، الگو شدن برای همه‌ی جوان‌های بسیجی در کشور است.

*همه‌ی مسؤولان باید به قدر مقدور خودشان به مجموعه‌های بسیجی و به نیروی مقاومت بسیج، کمک کنند و برنامه‌های لازم را برای آن‌ها میسر نمایند.

*آبروی بسیج، آبروی نظام و کشور است.

*در جنگ هم همین روحیه‌ی بسیجی بود که توانست برای کشور ما افتخار به بار آورد، هر جا این روحیه‌ی بسیجی وارد شد گره‌ها را باز کرد.

*در جنگ هم هر گاه در سازمان‌های موظف نظامی، یک فرمانده یا یک نظامی با روحیه‌ی بسیجی حضور داشت، هر چیزی رنگ دیگری به خود می‌گرفت و فداکاری، برجسته‌تر و امید و نگاه به آینده، روشن‌تر می‌شد.

*ملت را آماده کردن، مأموریت بسیار بالا و مهمی است.

*تمام مسؤولین کشور در مقابل تجهیز و آماده‌سازی و ایجاد ترتیبات برای بسیج، مسؤولیت دارند و من خودم را برای دفاع از سازمانی که امروز به عنوان نیروی مقاومت بسیج، مشغول خدمت است، موظف می‌دانم و دفاع خواهم کرد.

*بسیج مستضعفین- که همیشه مورد تحسین و رضایت امام عزیزمان بود- زیر نظر و مدیریت سپاه به استحکام تشکیلات و سازماندهی خود، بیش از پیش اهتمام ورزد.

*بسیج باید با همان روحیه و شور و قدرت دوران جنگ باقی بماند و جوانان، آموزش ببینند و سازماندهی شوند و آمادگی حضور پیدا کنند.

*بسیج، یکی از نیروهای مسلح نیست، بسیج، متن ملتی است که در مراکز نظامی و صنعتی و اجتماعی و دینی و آموزشی حضور دارد.

*توجه به بسیج از تمام مأموریت‌های سپاه، بالاتر است.

*همه‌ی نیروهای مؤمن پر انگیزه، با شور با توان در جامعه‌ی اسلامی- اعم از زن و مرد- عضو بسیج هستند.

*همه‌ی آحاد مستعد کشور باید بسیجی شوند.

*در کشور ما، ارتش بیست میلیونی باید یک تحقق واقعی باشد.

*بسیج یعنی کل نیروهای مؤمن و حزب‌اللهی کشور.

*بسیج با سرنوشت انقلاب، سروکار دارد.

*قوام انقلاب، به بسیج است.

*بسیج، بهترین مدافع اسلام و انقلاب است.

*روحیه‌ی بسیجی را برای کشور و انقلاب و اسلام، حفظ کنید.

*بسیج، احتیاج به هوشیاری مضاعف دارد.

*بسیج مردمی، پشتوانه‌ی عظیم و با برکتی است که ارزش بی بدیل خود را در میدان‌های گوناگون به اثبات رسانده است.

*به این ذخیره الهی(بسیج) باید به چشم تکریم بنگرید و آن را در عرصه‌ی سازماندهی و آموزش و انضباط، روز به روز به پیش ببرید.

*بسیج یکی از برکات پروردگار عالم بر کشور و انقلاب و بر امام بزرگوار ما بود.

*بسیج بیست میلیونی انقلاب اسلامی، ثابت کرده است که در صراط حسین بن علی(ع) و صراط عاشورا قدم بر می‌دارد.

*بسیجی باید در وسط میدان باشد تا فضیلت‌های اصلی انقلاب، زنده بماند.

*در زمان ما، نمونه‌ی کاملی از حوادث عاشورا، همین بسیجی‌هایند.

*حضرت علی(ع) همان مصداق کامل بسیجی است.

*به بسیجیان عزیز فعال این کشور علوی و فاطمی، عرض می‌کنم: امیرالمؤمنین(ع) را الگوی خودتان قرار دهید.

*بهترین و بزرگ‌ترین الگو برای بسیجیان مسلمان در همه‌ی عالم، علی ابن ابی طالب(ع) است.

*انکار بسیج و بی‌احترامی به آن یا نابخردانه است یا خائنانه است.

*بسیج به معنی حضور و‌ آمادگی در همان نقطه است که اسلام و قرآن و امام زمان(ارواحنا فداه) و این انقلاب به آن نیازمند است.

*بسیج، یکی از معجزات انقلابی و از کارهای عظیمی بود که امام بزرگوار ما به آن دید و بصیرت نافذ و تدبیر حکیمانه‌ی الهی این نهال برومند و پر ثمر و مبارک را به وجود آورد.

*دست قدرتمند امام(ره) بذر بسیج را در سرتاسر این کشور پاشید.

*یکی از ثمرات عظیم بسیج این است که به برکت آن، سپاه پاسداران از این سازمان کوچک و محدود به یک سازمان رزمی کارآمد و وسیع تبدیل شد.

*بسیج، با حضور در سازمان‌های نیروها مسلح و با فداکاری عمومی، موجب استحکام هر چه بیشتر پایه‌های نظام جمهوری اسلامی شد.

*در دوران جنگ تحمیلی، بسیج درخشید، عالی‌ترین مضامین انسانی در بسیج معنا شد و تجسم یافت.

*بسیجی، هر یک از آحاد ملت است که در هر جایی که از هویت ملی می‌کند و باید پاسداری کند.

*بسیج یعنی حضور در میدان‌هایی که نظام اسلامی، وظیفه‌ی انسانی و الهی و نیازهای کشور، حضور او را در آن میدان‌ها لازم می‌داند و او را به آن‌ها فرا می‌خواند.

*بسیج، یک حقیقت منحصر به فرد در جمهوری اسلامی است که حاکی از نهایت توانایی مکتب و تفکر عمیق و ماندگار انقلاب و اسلامی در این سرزمین است.

*بسیج یعنی آن مجموعه‌ای از مردم- اعم از جوانان مشغول به کار موظف اداری یا مشغول به کشاورزی و کارگری یا مشغول به مشاغل آزاد دیگر- که با ایمان عمیق توأم با عواطف و احساسات پاک و صادقانه‌ی خود، حاضرند همه‌ی توانشان را در خدمت اهداف نظام و انقلاب و منافع ملت، به کار برند.

*اگر ما بخواهیم از اول پیروزی انقلاب تا کنون در میان عوامل انسانی به دنبال مؤثرترین عامل بگردیم، عامل بسیج را پیدا می‌کنیم.

*در طول این سال‌ها، هر چند دشمنان و دل‌های فریفته‌ی آن‌ها علیه بسیج گفتند و نوشتند، به فضل پروردگار، نیروی بسیج وسیع‌تر، انگیزه‌های بسیج قوی‌تر و نور امید در دل بسیجیان، درخشان‌تر شد.

*بسیج، یعنی حضور آگاهانه و فداکارانه‌ی یک انسان در مواجهه‌ی با دشمنان انقلاب و نظام و اسلام و کشور و ملت.

*بسیج، بر اساس بصیرت و روشنایی گوهر ایمان در دل او، ایستاده و مستحکم است: چون این استحکام متکی به آن بصیرت است، تمام شدنی نیست.

*آبروی بسیج، آبروی نظام و کشور است. کسانی که اعتراض کوچکی دارند، حق ندارند به بهانه‌ی این اعتراض کوچک، بسیج یا سپاه را زیر سؤال ببرند.

*مجموعه‌ی بسیج اساتید را با همین نام، توسعه دهید.

*دامنه‌ی بسیج خیلی وسیع است. بسیج را نباید در نیروی مقاومت بسیج، خلاصه کرد. نیروی مقاومت بسیج با فعالیت و ابتکار و حضور خود، مانند لکوموتیوی است که قطار عظیم بسیج ملت ایران را پیش می‌راند.

*امروز، وظیفه‌ی بسیج، حفظ فضای سالم در کشور و منزوی کردن زشتی و الودگی و غفلت و ریا و نفاق و شرک است.

*بسیج، یک نیروی رزمی محض نیست، یک نیروی مردمی، انسانی، الهی، علمی، تربیتی و یک مجموعه‌ی آماده به کار برای کارهای بزرگ است.

*هر جوان بسیجی، مردم بسیجی، زن بسیجی، دانش‌آموز بسیجی، دانش‌جوی بسیجی، کارگر بسیجی و روحانی بسیجی می‌تواند محور باشد و انسان‌هایی را به خود، جذب کند.

*بسیجی یک فرهنگ است، و اگر بخواهیم این فرهنگ را در یک جمله تعریف کنیم، باید بگوییم: پیشرو بودن در همه‌ی عرصه‌های اساسی زندگی.

*بسیج یعنی حرکت عظیم ملت ایران، همراه با آگاهی، احساس آمیخته‌ی با عقلانیت، حرکت و عمل آمیخته‌ی با مبنای فکری، عمل گرایی همراه با آرمان گرایی و دیدن افق‌های دوردست؛ این‌ها مجموعه‌ای است که ذهنیت و هویت بسیج را تشکیل می‌دهد.



:: برچسب‌ها: امام خامنه ای(مدظله العالی) , گزده سخنان , بسیج , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : محمدرضا فاطمی نژاد
تاریخ : شنبه 6 تير 1394
بیانات امام خامنه ای (مدظله العالی) درباره ظهور حضرت مهدی (عج) بیانات امام خامنه ای (مدظله العالی)

امتیاز شیعه در مسئله مهدویت ؟
مسئله‌ى مهدویت در اسلام هم جزو مسلّمات است؛ یعنى مخصوص شیعه نیست. همه‌ى مذاهب اسلامى غایت جهان را که اقامه‌ى حکومت حق و عدل به وسیله‌ى مهدى (علیه الصّلاة و السّلام و عجّل اللَّه فرجه) است، قبول دارند. روایات معتبر از طرق مختلف، در مذاهب گوناگون، از پیغمبر اکرم و از بزرگان نقل شده است. بنابراین، هیچ تردیدى در آن نیست. منتها امتیاز شیعه در این است که مسئله‌ى مهدویت در آن یک مسئله‌ى مبهم نیست؛ یک مسئله‌ى پیچیده‌اى که براى بشر قابل فهم نباشد، نیست؛ یک مسئله‌ى روشن است، مصداق واضحى دارد که این مصداق را میشناسیم، خصوصیاتى از او را میدانیم، پدران او را میشناسیم، خانواده‌ى او را میشناسیم، ولادت او را میشناسیم، جزئیات آن را خبر داریم. در این معرفى هم باز روایات شیعه، تنهائى در صحنه نیستند؛ حتّى روایاتى از غیر طریق شیعه هم وجود دارد که همین معرفى را براى ما روشن میکند و باید کسانى که مال مذاهب دیگر هستند، توجه کنند و دقت کنند تا این حقیقت روشن را دربیابند. بنابراین اهمیت مسئله یک چنین سطحى دارد و ما بیشتر از دیگران اولى‌ هستیم به اینکه به این مسئله بپردازیم؛ کارهاى علمى و دقیق و متقن روى این مسئله انجام بگیرد.
«بیانات رهبری در جمع اساتید و فارغ‌التحصیلان تخصصی مهدویت1390/4/18»

  قبل از فرج، آسایش و راحت‌طلبى و عافیت نیست!
قبل از دوران مهدى موعود، آسایش و راحت‌طلبى و عافیت نیست. ...قبل از ظهور مهدى موعود، در میدانهاى مجاهدت، انسانهاى پاک امتحان مى‌شوند؛ در کوره‌هاى آزمایش وارد مى‌شوند و سربلند بیرون مى‌آیند و جهان به دوران آرمانى و هدفىِ مهدى موعود(ارواحنافداه) روزبه‌روز نزدیکتر مى‌شود؛ این، آن امید بزرگ است؛ لذا روز نیمه‌ى شعبان، روز عید بزرگ است.
«دیدار با مردم قم 30/11/1370»

  حقیقت انتظار
انتظار، یعنى دل سرشار از امید بودن نسبت به پایان راه زندگى بشر. ممکن است کسانى آن دوران را نبینند و نتوانند درک کنند - فاصله هست - اما بلاشک آن دوران وجود دارد؛ لذا تبریک این عید - که عید امید و عید انتظار فرج و گشایش است - درست نقطه‌ى مقابل آن چیزى است که دشمن مى‌خواهد به وجود بیاورد.«دیدار به مناسبت میلاد دیدار به مناسبت میلاد حضرت مهدى (عج) 25/09/1376»

   باید زمینه را آماده کنى
مسأله‌ى ولادت حضرت مهدى علیه‌الصّلاةوالسّلام‌وعجّل‌اللَّه‌تعالى‌فرجه‌الشّریف، از این جهت هم حائز اهمیت است که مسأله‌ى انتظار و دوران موعود را که در مذهب ما، بلکه در دین مقدّس اسلام ترسیم شده است - دوران موعود آخرالزّمان؛ دوران مهدویت - ما به یاد بیاوریم، روى آن تکیه کنیم و بر روى آن مطالعه و دقّت و بحثهاى مفیدى انجام گیرد. شما باید زمینه را آماده کنى، تا آن بزرگوار بتواند بیاید و در آن زمینه‌ى آماده، اقدام فرماید. از صفر که نمى‌شود شروع کرد! جامعه‌اى مى‌تواند پذیراى مهدى موعود ارواحنافداه باشد که در آن آمادگى و قابلیت باشد، والّا مثل انبیا و اولیاى طول تاریخ مى‌شود.

  تاثیر اعتقاد به ظهور حضرت
ملتى که به خدا معتقد و مؤمن و متکى است و به آینده امیدوار است و با پرده نشینان غیب در ارتباط است؛ ملتى که در دلش خورشید امید به آینده و زندگى و لطف و مدد الهى مى‌درخشد، هرگز تسلیم و مرعوب نمى‌شود و با این حرفها، از میدان خارج نمى‌گردد. این، خصوصیت اعتقاد به آن معنویت مهدى علیه آلاف التحیة والثناء است. عقیده به امام زمان، هم در باطن فرد، هم در حرکت اجتماع و هم در حال و آینده، چنین تأثیر عظیمى دارد. این را باید قدر دانست.
«در دیدار با پاسداران 10/12/1368»

   انتظار ، فقط نشستن و اشک ریختن نیست!
امام زمان ارواحنافداه با اقتدار و قدرت و تکیه بر توانایى‌اى که ایمان والاى خود او و ایمان پیروان و دوستانش، او را مجهز به آن قدرت کرده است، گریبان ستمگران عالم را مى‌گیرد و کاخهاى ستم را ویران مى‌کند.
درس دیگر اعتقاد به مهدویت و جشنهاى نیمه‌ى شعبان براى من و شما این است که هر چند اعتقاد به حضرت مهدى ارواحنافداه یک آرمان والاست و در آن هیچ شکى نیست؛... اما این آرمانى است که باید به دنبال آن عمل بیاید. انتظارى که از آن سخن گفته‌اند، فقط نشستن و اشک ریختن نیست.
«دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه‌ى شعبان در مصلاى تهران 30/07/1381»

  بزرگترین وظیفه‌ى منتظران
بزرگترین وظیفه‌ى منتظران امام زمان این است که از لحاظ معنوى و اخلاقى و عملى و پیوندهاى دینى و اعتقادى و عاطفى با مؤمنین و همچنین براى پنجه درافکندن با زورگویان، خود را آماده کنند. کسانى که در دوران دفاع مقدس، سر از پا نشناخته در صفوف دفاع مقدس شرکت مى‌کردند، منتظران حقیقى بودند. کسى که وقتى کشور اسلامى مورد تهدید دشمن است، آماده‌ى دفاع از ارزشها و میهن اسلامى و پرچم برافراشته‌ى اسلام است، مى‌تواند ادعا کند که اگر امام زمان بیاید، پشت سر آن حضرت در میدانهاى خطر قدم خواهد گذاشت. اما کسانى که در مقابل خطر، انحراف و چرب و شیرین دنیا خود را مى‌بازند و زانوانشان سست مى‌شود؛ کسانى که براى مطامع شخصى خود حاضر نیستند حرکتى که مطامع آنها را به خطر مى‌اندازد، انجام دهند؛ اینها چطور مى‌توانند منتظر امام زمان به حساب آیند؟ کسى که در انتظار آن مصلح بزرگ است، باید در خود زمینه‌هاى صلاح را آماده سازد و کارى کند که بتواند براى تحقق صلاح بایستد.
«دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه‌ى شعبان در مصلاى تهران 30/07/1381»

   یک حکومت صددرصد مردمى
...حکومت آینده‌ى حضرت مهدى موعود ارواحنافداه، یک حکومت مردمى به تمام معناست... امام زمان، تنها دنیا را پر از عدل و داد نمى‌کند؛ امام زمان از آحاد مؤمن مردم و با تکیه به آنهاست که بناى عدل الهى را در سرتاسر عالم استقرار مى‌بخشد و یک حکومت صددرصد مردمى تشکیل مى‌دهد
«دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه‌ى شعبان در مصلاى تهران 30/07/1381»

دست قاهر قدرتمند الهى
...انتظار فرج، انتظار دست قاهر قدرتمند الهى ملکوتى است که باید بیاید و با کمک همین انسانها سیطره‌ى ظلم را از بین ببرد و حق را غالب کند و عدل را در زندگى مردم حاکم کند و پرچم توحید را بلند کند؛ انسانها را بنده‌ى واقعى خدا بکند. باید براى این کار آماده بود... انتظار معنایش این است. انتظار حرکت است؛ انتظار سکون نیست؛ انتظار رها کردن و نشستن براى اینکه کار به خودى خود صورت بگیرد، نیست. انتظار حرکت است. انتظار آمادگى است. ...انتظار فرج یعنى کمر بسته بودن، آماده بودن، خود را از همه جهت براى آن هدفى که امام زمان (علیه الصلاة والسلام) براى آن هدف قیام خواهد کرد، آماده کردن. آن انقلاب بزرگ تاریخى براى آن هدف انجام خواهد گرفت. و او عبارت است از ایجاد عدل و داد، زندگى انسانى، زندگى الهى، عبودیت خدا؛ این معناى انتظار فرج است.

 

 

 


:: برچسب‌ها: امتیاز شیعه در مسئله مهدویت ؟ , قبل از فرج،آسایش و راحت‌طلبى و عافیت نیست! , حقیقت انتظار , باید زمینه را آماده کنى , تاثیر اعتقاد به ظهور حضرت , انتظار،فقط نشستن و اشک ریختن نیست! , بزرگترین وظیفه‌ى منتظران , یک حکومت صددرصد مردمى , دست قاهر قدرتمند الهى , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : محمدرضا فاطمی نژاد
تاریخ : شنبه 6 تير 1394
چهل حدیث در مورد امام زمان(ارواحنا فداه)

 

      1ـ «پيامبرگرامي اسلام صلي‌الله عليه و آله و سلم»:

 

      المَهدِيُّ طاووسُ أَهلِ الجَنَّةِ.

 

      مهدي(ع) طاووس اهل بهشت است. (الشِّهاب‌ في‌الحِکَمِ و الآداب، ص 16)



      2ـ «پيامبرگرامي اسلام (صلي‌الله عليه و آله و سلم)»:

 

      افضلُ اَعمالٍ اُمّتي اِنتظارُ الفَرَج.

 

      افضل اعمال امت من انتظار فَرَج و ظهور امام زمان عليه‌السلام است. (الشِّهاب في‌الحِکَم و الآداب، ص 16)



      3ـ «حضرت مهدي(عج)»:

 

      اَكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجِيل الفَرَجِ فَاِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم.

 

      براي تعجيل در ظهور من زياد دعا کنيد که خود فَرَج و نجات شما است. (کمال‌الدين، ج 2، ص 485)



      4ـ «مولي اميرالمؤمنين(عليه‌السلام)»:

 

      اِنتَظِروا الفَرَجَ وَلا تَيأسُوا مِن رَوحِ الله.

 

      همواره در انتظار (فرج و ظهور صاحب‌الزمان عليه‌السلام) باشيد و يأس و نااميدي از رحمت خدا به خود راه مدهيد. (بحار، ج 15، ص 123)




      5ـ «امام جعفرصادق (عليه‌السلام)»:

 

      مَن ماتَ مِنكُم وَ هُوَ مُنتظِرٌ لِهذا الأََمرِ كان كَمَن هوُ مَعَ القائِمِ في فُسطاطِه.

 

      هر کس از شما که در حال انتظار ظهور حضرت مهدي(عليه‌السلام) از دنيا برود همچون کسي است که در خيمه و معيّت آن حضرت در حال جهاد به سر مي‌برد. (بحار، ج 52، ص 126)



      6ـ «پيامبرگرامي اسلام (صلي‌الله عليه و آله و سلم)»:

 

      مَن اَنكَرَ القائِمَ مِن وُلدي أَثناءَ غَيبَتِهِ ماتَ ميتَةً جاهِليَّةً.

 

      کسي که قائم(مهدي) را که از فرزندان من است در دوران غيبتش مُنکِر شود، بر حالت جاهليت قبل از اسلام از دنيا خواهد رفت. (منتخب‌الاثر، ص 229)



      7ـ «امام جعفرصادق (عليه‌السلام)»:

 

      لَو لَمْ يَبْقَ منَ الدُّنيا اِلاَّ يَومٌ واحِدٌ لَطَوّلَ اللهُ ذلِكَ اليَومَ حَتّي يَخرُجَ قائمُنا أَهْلَ البَيت.

 

      اگر از عمر دنيا تنها يک روز مانده باشد خداوند آن روز را آنقدر طولاني مي‌کند تا قائم ما اهل بيت(عليه‌السلام) ظهور يابد. (منتخب‌الاثر، ص 254)



      8ـ «حضرت مهدي(عج)»:

 

      فَاِنّا يُحيطُ عِلمُنا بِأَنبائِكُم و لايَعزُبُ عَنّا شَيءٌ مِن اَخباركُم.

 

      ما از اوضاع شما کاملاً باخبريم و هيچ چيز از احوال شما بر ما پوشيده نيست. (بحار، ج 53، ص 175)



      9ـ «حضرت مهدي(ع)»:

 

      اِنّي اَمانٌ لِأَهلِ اِلأرضِ كما أَنَّ النُّجومَ اَمانٌ لِأَهلِ السّماء.

 

      من براي اهل زمين أمن و أمانم همان گونه که ستارگان آسمان أمن و أمان اهل آسمانند. (بحار، ج 78، ص 38)



      10ـ «امام جعفرصادق (عليه‌السلام)»:

 

      المُنتَظِرُ لِلثّاني عَشَر كَالشّاهِرِ سَيفَهُ بَينَ يَدَي رُسولِ الله صلي‌الله عليه و آله يَذُبُّ عَنهُ.

 

      کسي که در انتظار امام دوازدهمين خود به سر مي‌برد همانند کسي است که در رکاب رسول خدا(صلي‌الله عليه و آله و سلم) شمشير کشيده و از آن حضرت دفاع مي‌نمايد. (کمال‌الدين، ص 647)



      11ـ حضرت مهدي(ع):

 

      إنّا غَيرُ مُهمِلينَ لِمُراعاتِكُم ولا ناسين لِذِكرِكُم و لَولا ذلِكَ لَنَزلَ بِكُم اللّأْواءُ وَاصطَلَكُمُ الأَعداءُ.

 

      ما در رعايت حال شما هيچ کوتاهي نمي‌کنيم و ياد شما را از خاطر نمي‌بريم وگرنه محنت و دشواريها شما را فرا مي‌گرفت و دشمنان شما را از بُن و ريشه قلع و قمع مي‌ساختند. (بحار، ج 53، ص 72)



      12ـ حضرت مهدي(ع):

 

      اَنَا خاتِمُ الأوصياءِ وَ بي ‌يَدفَعُ اللهُ البَلاءَ عَن اَهلي و شيعَتي.

 

      من ختم‌کنندة راه اوصيا هستم و به وسيلة من خدا بلاها را از اهل بيت من و شيعيانم دفع مي‌نمايد. (غيبت شيخ طوسي، ص 246)



      13ـ «پيامبرگرامي اسلام (صلي‌الله عليه و آله و سلم)»:

 

      يَخرُجُ المَهدي و علي رَأسِه غَمامَةٌ فيها مُنادٍ يُنادي «هذا المَهدي خَليفةُ اللهِ فَاتَّبِعوهُ»

 

      زماني که حضرت مهدي(ع) ظهور مي‌کند ابري بالاي سر دارد که در آن منادي ندا مي‌کند «اين مهدي خليفة‌الله است، از او متابعت و پيروي کنيد.» (بحار، ج 51، ص 81)



      14ـ «امام جعفرصادق(عليه‌السلام)»:

 

      قَبْلَ قيامِ القائمِ(عليه‌السلام) خَمسُ علاماتٍ مَحْتُوماتٍ. اَليماني وَ السُّفياني و الصَّيحَةُ وَ قَتلُ النَّفسِ الزَّكِيَّةِ وَ الخَسفُ بِالبَيداء.

 

      پيش از ظهور حضرت قائم(عليه‌السلام) وقوع اين پنج علامت حتمي است: ظهور يماني (از يمن)، سفياني (از شام)، صيحه و فرياد آسماني، کشته شدن نفس زکيّه (سيدي بزرگوار در مسجدالحرام) و فرو رفتن لشکر سفياني در زمين بيداء (بيابان ميان مکه و مدينه). (الزام‌الناصب، ج2، ص 136 ـ بحار، ج 52، ص 204)



      15ـ «امام محمدباقر (عليه‌السلام)»:

 

      وَ قَتلُ غلامٍ مِن آلِ مُحمّدٍ عَليهِمُ السلامُ بَينَ الرُّكنِ و المَقامِ اِسمُهُ محمدُبنُ الحَسَنِ «اَلنَّفسُ الزّكيِّةِ».

 

      (از علائم نزديک ظهور حضرت) جواني از آل محمد(عليه‌السلام) به نام محمد بن الحسن «نفس زکيّه» ميان رکن حجر‌الاسود و مقام ابراهيم به شهادت مي‌رسد. (بحار، ج 52، ص 192)



      16ـ «امام جعفرصادق (عليه‌السلام)»:

 

      لَيسَ بَينَ قِيامِ قائِمِ آلِ مُحمدٍ عليهم السلام وَ بينَ قَتلِ النّفسِ الزّكِيّةِ الاّ خَمسَ عَشَرَةَ ليلةً.

 

      فاصله ميان قيام قائم آل محمد(عليه‌السلام) و شهادت «نفس زکيه» تنها پانزده روز خواهد بود. (بحار، ج 52، ص 203)



      17ـ «امام جعفرصادق (عليه‌السلام)»:

 

      قُداّمُ القائِمِ مَوتَتان: مَوتٌ احمرُ وَ موتٌ اَبيضُ حتّي يَذَهَبَ مِن كُلِّ سبعةٍ خمسةٌ! اَلموتُ الأحَمرُ السَيفُ و المَوتُ اَلأَبْيَضُ الطَاّعونُ.

 

      پيش از قيام حضرت، دو نوع مرگ و مير خواهد بود: يکي مرگ سرخ و ديگر مرگ سفيد آنچنان (سهمگين و هولناک) كه از هر هفت نفر پنج نفر از بين خواهند رفت! مرگ سرخ با شمشير(اسلحه) و مرگ سفيد بيماري(همه‌گير) طاعون است. (كمال‌الدين، ص 655)



      18ـ «امام جعفرصادق (عليه‌السلام)»:

 

      لايقومُ حتّي يُقتَلَ الثُّلثُ و يَموتُ الثُّلثُ و يَبقَي الثُّلث!

 

      قيام حضرت نخواهد بود تا زماني که يک سوم مردم کشته شوند و يک سوم ديگر مي‌ميرند و تنها يک سوم باقي خواهند ماند! (بشارت‌الاسلام، ص 175)



      19ـ «امام جعفرصادق (عليه‌السلام)»:

 

      كَذَبً الوَقّاتون، إنّا اَهلُ بَيتٍ لانُوَقِّتُ.

 

      دروغ مي‌گويند کساني که زمان ظهور حضرت را پيشگوئي مي‌کنند. ما خاندان اهل بيت براي فَرَج حضرتش زمان معين نمي‌کنيم. (بحار، ج 52، ص 118)



      20ـ «امام محمدباقر (عليه‌السلام)»:

 

      اذا خَرَجَ أَسنَدَ ظَهْرهُ اِلَي الكَعبةِ وَ اجتَمع له ثلاثُمِأَةٍ وَ ثَلاثَةَ عَشَرَ رجَلاً. فَأَوَّلُ ما يَنطِقُ بِهِ هذِهِ الإية «بَقِيةُ‌الله خيرٌلكُم اِنْ كُنتُم مؤمنين.»

 

      زماني که حضرت ظهور مي‌کند به خانة کعبه تکيه مي‌دهد و در خدمتش سيصد و سيزده نفر (ياران به تعداد لشکريان بدر) حضور پيدا مي‌کنند. اول سخن حضرت آيه شريفه است: «بَقِيَّةُ‌اللهِ خيرٌلکُم اِنْ کُنتُم مُؤمنين». (اِعلام الوري، ص 433)



      21ـ «امام علي‌بن‌موسي‌الرضا (عليه‌السلام)»:

 

      علامَتُهُ أَن يَكوُنَ شَيخَ السِّنِّ شَابَّ المَنظَرِ حتّي أَنَّ النّاظِرَ اِلَيهِ يَحسَبُهُ اِبنَ اَربعينَ سنةً.

 

      نشانة مخصوص حضرت چهرة جوان بودن او در سن کهولت است به گونه‌اي است که هر کس حضرت را مي‌بيند او را چهل ساله مي‌پندارد. (اِعلامُ الوَري، ص 435)



      22ـ «امام جعفرصادق (عليه‌السلام)»:

 

      لايَبقي مُؤمنٌ مَيِّتٌ اِلاّ دَخَلتْ عَليهِ الفَرحةُ في ‌قَبرِه.

 

      در وقت ظهور حضرتش، هيچ مؤمن از دنيا رفته باقي نمي‌ماند مگر آن که سرور و شادماني قبر او را فرا مي‌گيرد. (بحار، ج 52، ص 328)



      23ـ «پيامبرگرامي اسلام (صلي‌الله عليه و آله و سلم)»:

 

      مِن ذُُرَّيتي اَلمهدي اِذا خَرجَ نَزَل عيسَي بنُ مريمَ(عليه‌السلام) لِنُصرتِهِ فَقَدَّمَهُ وَ صلّي خَلفَهُ.

 

      مهدي(ع) از فرزندان من است، زماني که قيام مي‌کند عيسي بن مريم(عليه‌السلام) جهت نصرت و ياري او (از آسمان) فرود مي‌آيد و حضرتش را براي نماز مقدّم مي‌دارد و به او اقتدا مي‌نمايد. (امالي صدوق، ص 181)



      24ـ «پيامبرگرامي اسلام (صلي‌الله عليه و آله و سلم)»:

 

      اَلمهدي(ع) يَكسِرُ الصليبَ وَ عِندَهُ عيسي(عليه‌السلام).

 

      حضرت مهدي(ع) پس از ظهور، در حالي که حضرت عيسي(ع) در محضر اوست صليب (مسيحيان) را درهم مي‌شکند. (اثباة‌الهداة، ج 3، ص 650)



      25ـ «امام محمدباقر (عليه‌السلام)»:

 

      (في روايةٍ) اَوّلُ مايَبدأُ القائمُ عليه السلام بِأنطاكِيَةَ فَيستَخرِجُ مِنَها التَّوريةَ مِن غارٍ فيه عصا موسي و خاتَم سليمان(ع).

 

      نخستين کاري که امام زمان(عليه‌السلام) انجام مي‌دهد (در يک روايتي) تورات (حقيقي) را از غاري در شهر «انطاکيه» که عصاي موسي و انگشتر سليمان(عليه‌السلام) نيز در آن است بيرون مي‌آورد. (بحار، ج 52، ص 390).



      26ـ «پيامبرگرامي اسلام (صلي‌الله عليه و آله و سلم)»:

 

      يَظْهَرُ علي يَدَيهِ «تابوتُ السَّكينَةٍ » مِن بُحَيرَةِ طَبَرَيَّة، يُحمَلُ فَيوضَعُ بَينَ يَدَيهِ ببَيتِ المَقدِسِ فاذا نَظَرَتْ اِلَيه اليَهودُ اَسلَمَت اِلاّ قليلاً مِنهم.

 

      «تابوت سکينه» به دست حضرتش از درياچة طبرّيه (در فلسطين) بيرون آورده مي‌شود و همراه آن حضرت حمل شده و در بيت‌المقدس در برابرش گذاشته مي‌شود. يهوديان وقتي آن را مي‌بينند، به جز تعدادي اندک، همه مسلمان مي‌شوند. (الملاحم و الفتن، ص 57)



      27ـ «امام جعفرصادق (عليه‌السلام)»:

 

      يَقومُ بأمرٍ جَديدٍ و سُنَّةٍ جَديدةٍ و قَضاءٍ جَديد عَلَي العَرَبِ شَديد.

 

      حضرت که ظهور مي‌کند، اموري نوين، و سنتّي نوين، و قضاوت‌هاي نويني به همراه خواهد داشت و بر قوم عرب سخت گران خواهد بود. (غيبت نعماني، ص 122)



      28ـ «امام جعفرصادق (عليه‌السلام)»:

 

      اذا قامَ القائمُ لايبقي اَرضٌ اِلاّ نُودِيَ فيها شَهادَةُ «اَن لااله اِلاّ اللهُ و أَنّ مُحمداً رسولُ الله صليّ الله عليه و آله و سلم.».

 

      زماني که حضرت قيام مي‌کند سرزميني باقي نمي‌ماند جز اينکه نداي (رساي) شهادتين «لا اله الاالله محمد رسول‌الله(صلي‌الله عليه و آله)» از آن برخواهد خواست. (بحار،‌ ج 52، ص 340)



      29ـ «امام محمدباقر (عليه‌السلام)»:

 

      كَأنّي بِأَصحابِ القائمِ(عليه‌السلام) وَ قَد اَحاطوا بِما بَينَ الخافِقينَ فَلَيس مِن شَيءٍ اِلاّ وَ هُوَ مُطيعٌ لَهمُ.

 

      گويا ياران حضرت قائم(ع) را مي‌بينم که بر شرق و غرب عالم سُلطه يافته‌اند و ديگر چيزي وجود ندارد که مطيع و تحت فرمان آنان نباشد. (کمال‌الدين، ج 2، ص 673)



      30ـ «امام جعفرصادق (عليه‌السلام)»:

 

      هُوَ المُفرِّجُ الكُرَبِ عَن شيعَتِه بَعد ضَنكٍ شَديدٍ وَ بَلاءٍ طَويل.

 

      تنها او (مهدي(عليه‌السلام)) است که پس از دوران‌هاي طولاني بلاخيز و تنگناهاي طاقت‌فرسا، غم‌ها و گرفتاري‌ها را از دل شيعيانش برطرف مي‌نمايد. (الزام‌الناصب، ص 138)



      31ـ «امام زين‌العابدين (عليه‌السلام)»:

 

      اِذا قامَ قائمُنا أَذهَبَ اللهُ عَزَّوجلّ عَن شيعَتِناَ العاهَةَ وَ جَعَلَ قُلوبَهُم كَزُبَرِ الحَديدِ وَ جَعلَ قُوّةَ الرَّجلِ مِنُهم قُوَّةَ اَربعينَ رَجُلاً.

 

      زماني که قائم ما قيام مي‌کند خداي متعال آفت‌ها را از ميان شيعيان برطرف مي‌کند و دلهايشان (در استقامت) همانند الوار آهنين قرار مي‌دهد که قوّت يك مرد آنان برابر قوّت چهل مرد خواهد بود. (بحار، ج 52، ص 317)



      32ـ «امام جعفرصادق (عليه‌السلام)»:

 

      فلا يَبقي في الأَرضِ خَرابٌ اِلاّ و عُمِّرَ.

 

      در حکومت حضرتش جاي مخروبه‌اي در زمين باقي نمي‌ماند الّا آنکه آباد مي‌گردد. (بشارة‌الاسلام، ص 99)



      33ـ «امام جعفرصادق (عليه‌السلام)»:

 

      لايَدَعُ بِدعةً اِلاّ اَزالَها وَ لاسُنَّةً اِلاّ اَقامها.

 

      حضرت، هيچ بدعت و ضلالتي باقي نمي‌گذارد مگر اينكه از بين مي‌برد و هر سُنّت (و احکام از دست رفته) را از نو برپا خواهد داشت. (بشارة‌الاسلام، ص 235)



      34ـ «امام جعفرصادق (عليه‌السلام)»:

 

      المَهديُّ سَمِحٌ بِالمالِ شديدٌ عَلي العُمّالِ رحيمٌ بِالمَساكينِ.

 

      حضرت مهدي(عليه‌السلام) بخشنده است و مال را به وفور مي بخشد، بر مسئولان و کارگزاران بسيار سخت‌گير و بر فقرا و ضُعفا رئوف و مهربان است. (الملاحم و الفتن، ص 137)



      35ـ «امام جعفرصادق (عليه‌السلام)»:

 

      دارُمُلكِهِ الكوفةُ و مَجلِسُ حُكمِهِ جامِعُها وَ بيتُ سَكَنِهِ و بَيتُ مالِهِ مسجدُ السَّهلةِ.

 

      مقرّ خلافت و حکومت حضرت شهر کوفه است و مجلس حُکم و قضاوتش مسجد اعظم آن، و بَيت‌ُالمال و مَحّل سکوُنت ايشان مسجد سهله خواهد بود. (بحار، ج 53، ص 11)



      36ـ «امام جعفرصادق (عليه‌السلام)»:

 

      اذا قامَ قائمُ آلِ محمدٍ (عليهم‌السلام) بَني في‌ظَهرِ الكوفَةِ مَسجداً لَهُ اَلفُ بابٍ وَ اتَّصلَت بيوتُ الكوفَةِ بِنهرِ كَربلاء.

 

      زماني که قائم آل محمد(عليه‌السلام) ظهور مي‌کند در نجف اشرف مسجدي بنا مي‌کند که هزار باب دارد و در آن زمان خانه‌هاي شهر کوفه به شريعة فرات کربلا متصل مي‌گردد. (بحار، ج 52، ص 337)



      37ـ «امام جعفرصادق(عليه‌السلام)»:

 

      اذا فَتَحَ جَيشُهُ بلادَ الرّوم يُسلِمُ الرومُ علي يدِه فَيَبني لَهُم مَسجداً.

 

      زماني که قواي حضرت، مغرب‌زمين را فتح مي‌کند آنان به دست حضرتش به دين اسلام مي‌گروند و امام(عليه‌السلام) براي ايشان مساجد بنا مي‌کند. (بشارة‌الاسلام، ص 251)



      38ـ «امام محمدباقر (عليه‌السلام)»:

 

      هوَ وَ اللهِ المُضطَرُّ في‌كتابِ اللهِ وَ هُوَ قَولُ اللهِ «أَمَّن يُجيبُ المُضطَرَّ اذا دعاهُ وَ يَكَشِفُ السُّوءَ وَ يَحعَلُكُمْ خُلفاءَ الأَرض».

 

      به خدا سوگند که او (مهدي (عليه‌السلام)) مضطر (حقيقي) است که در کتاب خدا آمده مي‌فرمايد: «اَمَّن يجيب‌المضطر اذ ادعاه و يکشف السؤ...» (بحار، ج 52، ص 341)



      39ـ «امام محمدباقر (عليه‌السلام)»:

 

      مَن قَرأَ المُسبِّحاتِ كلَّها قَبلَ أن يَنامَ لَمْ يَمُتْ حَتّي يُدرِكَ القائمَ صَلواتُ الله علَيه و إنْ ماتَ كانَ في ‌جِوار رسولِ الله صلي‌الله عليه و آله و سلم.

 

      کسي که هر شب مُسَبِّحبات را قبل از خواب بخواند (سوره‌هاي پنجگانة حديد و حشر و صف، و جمعه و تغابن) نمي‌ميرد تا حضرت قائم(عليه‌السلام) را دريابد و اگر پيش از آن از دنيا برود در جوار رسول‌الله(صلي‌الله عليه و آله و سلم) خواهد بود. (تفسير صافي، ج 5، ص 141)



      40ـ «امام محمدباقر (عليه‌السلام)»:

 

      فَياطوبي لِمَن أَدْرَكَهُ وَ كانَ مِن أنصارِهِ، وَ الوَيلُ كُلُّ الوَيلُ لِمَن خالَفَهُ وَ خالَفَ أَمرَهُ وَ كانَ مِن اعدائِه.

 

      خوشا به حال آن کس که زمان حضرتش را دريابد و در جمع ياوران او باشد، و بدا و بسيار بدا به حال کسي که با او مخالفت و ستيزه کند و از حضرتش فرمان نبرد و در زمرة دشمنانش درآيد. (بحار، ج 52، ص 348)

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : محمدرضا فاطمی نژاد
تاریخ : شنبه 6 تير 1394
آیا در زمان ظهور امام زمان(ارواحنا فداه) ، نیازی به مراجع مطظم تقلید و یا خواندن دروس حوزوی می باشد
آیا در زمان ظهور امام زمان ارواحنا فداه، نیازی به مراجع معظم تقلید و یا خواندن دروس حوزی می باشد؟

استاد احمد عابدی به دو پرسش درباره مهدویت پاسخ گفته است :

آیا در زمان ظهور امام زمان ارواحنا فداه، نیازی به مراجع معظم تقلید و یا خواندن دروس حوزی می باشد؟

امام صادق علیه السلام در زمان حیات خویش به ابان بن تغلب می فرمود: اجلس فی المسجد و افت للناس: در مسجد بنشین و فتوا بده، این حدیث دلالت بر آن دارد که در زمان ظهور امام زمان علیه السلام، مراجع تقلید نیز هم رساله دارند و هم فتوا می دهند. زیرا وقتی امام زمان علیه السلام ظهور نماید همه نمی توانند بروند مسائلشان را از امام زمان علیه السلام بپرسند، و آن موقع طلبه و مسئله گو برای جامعه بیشتر نیاز می شود. در زمان امام صادق علیه السلام مردم از آن حضرت سوال می پرسیدند. بعد، می آمدند به زراره و محمد بن مسلم می گفتند، امام صادق علیه السلام این فرمایش را فرمودند، به آن عمل بکنم یا خیر؟ و زراره می گفت: به فرمایش امام عمل بکن یا نکن. چرا؟ چون وقتی این فرد سوال می پرسید، نمی دانست امام علیه السلام تقیه کرده است یا خیر. و زراره می دانست امام علیه السلام در هنگام پاسخ تقیه کرده است یا خیر. و لذا زراره می گفت عمل بکنید یا نکنید. اما امام زمان علیه السلام تقیه نمی کند، ولی وقتی شما حرفهای امام زمان علیه السلام را می شنوید، گاهی احادیثی می فرمایند که قید است نسبت به مقیدی و خاصی است نسبت به عامی که امامان دیگر فرموده اند و آن کسی که می تواند تمام احادیث را جمع کند و کنار هم بگذارد، مجتهدین و مراجع تقلید هستند. و در زمان ظهور نیز مراجع معظم تقلید حضوردارند وفتوا و رساله آنها نیز وجود دارد. این که در زمان ظهور نیازی بهمراجع معظم تقلید و یا خواندن دروس حوزی نمی باشد،این یکی از سنگهای انحرافی بود که بابی ها و بهایی ها پایه گذاری کردند.

آیا صحیح است که می گویند: الان هنگام ظهور صغری است و کم کم تبدیل می شود به ظهور کبری، مثل غیبت صغری و کبری؟ و یا اینکه دولتی برای زمینه سازی ظهور امام زمان علیه السلام می آید؟(مسئله دولت زمینه ساز)

اصل این حرف (ظهور صغری)دروغی بیش نیست و هیچ مدرک و سندی ندارد، و بحث دولت زمینه ساز(الموطئون للمهدی) نیز در هیچ حدیث شیعی نیامده است و فقط در کتاب سنن ابن ماجه (که اهل سنّت بوده و اهل قزوین بوده است و احادیث بسیاری جعل کرده است) حدیث ضعیفی در این رابطه نقل کرده است. البته در کتاب سنن ابن ماجه احادیث ضعیف وجود دارد از جمله یکی از احادیثی که ابن ماجه جعل کرده این است: که پیغمبر (ص) فرموده است هرکس یک شب را در قزوین بخوابد، بهشت بر او واجب می شود. امروزه برخی از کسانی که بحث دولت زمینه ساز ظهور را مطرح می کند، حرف و مدرکشان به این حدیث برمی گردد که ابن ماجه نقل کرده است و خودش نیز معتقد است این حدیث ضعیف است. مضافاً مگر قبل از قیام پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله، دولت زمینه ساز وجود داشت؟ البته خیر، بلکه هنر پیامبر(ص) بود، که با تلاش و کار فراوان حکومت برقرار و دینش را جاودانی کرد. پس دلیلی بر بودن دولت زمینه ساز نداریم.



:: برچسب‌ها: امام زمان(ارواحنا فداه) , مراج معظم تقلید , دروس حوزوی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : محمدرضا فاطمی نژاد
تاریخ : شنبه 6 تير 1394
السلام علیکم یا اباصالح مهدی

لطفا تا آخر بخوید

 

تجلی گه ظهورست جمکران

قطعه ای از بهشت وغرق نورست جمکران

به منزله ی کوه طورست جمکران

منزلگه عاشقان از ره دورست جمکران

کعبه منتظران ظهورست جمکران

خانه ی امید زینب صبورست جمکران

مشق عشق یاوران ظهورست جمکران

صاحبش ز چشم حاسدان بدور است جمکران

مامن و انجمن اهل صبورست جمکران

مهمانش غرق تحیت و درودست جمکران

به وقت عزا وشهادت اهل بیت غرق ماتم اندوه ست جمکران

به وقت ولادت اهل بیت محمدی غرق شادی وشورست جمران

چهارشنبه شب غرق توسل ونورست جمکران

به هرجمعه صبح ندبه خوان حضورست جمکران

همین نزدیک،نه دورست جمکران

دلم مالامال از عشق به صاحب ظهورست به جمکران

عطریاس ولیش همیشه مشموم ست به جمکران

عمریست منتظر منتقم صبورست جمکران

همه ی اوقات غرق در اللهم عجل الولیک برای ظهورست جمکران

دائم پذیرای قدوم عاشقان مهدی موعود است جمکران

برای سلامتی در ظهورش صلوات

نظر شما درباره این شعر چیست؟

خوشحال میشوم در نظرات بگویید

منبع:Mahdi-yas.Loxblog.com


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : محمدرضا فاطمی نژاد
تاریخ : جمعه 5 تير 1394
او خواهد آمد

 

لطفا این شعر رو تا آخر بخونید

عشق مهدی(عج)بیمار ورنجورم کرده

عشق مهدی(عج)صبر از کف برونم کرده

عشق مهدی(عج)دیوانه و مجنونم کرده

عشق مهدی(عج)بی تاب وتوانم کرده

عشق مهدی(عج)درجوانی پیر وناتوانم کرده

عشق مهدی(عج)افتان ولرزانم کرده

عشق مهدی(عج)دست بر دیوارم کرده

نام مهدی(عج)هوشیار وبیدارم کرده

نام مهدی(عج)از خواب غفلت بیدارم کرده

نام مهدی(عج)آواره کوه وبیابانم کرده

نام مهدی(عج)روانه ی جمکرانم کرده

نام مهدی(عج)حاجت روایم کرده

نام مهدی(عج)اسیر ومبتلایم کرده

نام مهدی(عج)چشم به راهم کرده

نام مهدی(عج)مشکل گشایم کرده

نام مهدی(عج) عازم بین الحرمین وکربلایم کرده

نام مهدی(عج)چهل چهارشنبه عازم خانه ی خدایم کرده

نام مهدی(عج)چله نشین خانه ی پیغمبرانم کرده

شاید مادرش زهرا(س) دعایم کرده

شاید جدش هم نیم نگاهم کرده

رسوا نیست نیست عاشق مهدی(عج)

لیلی نیست عاشق مهدی(عج)

زلیخا نیست عاشق مهدی(عج)

شیرین نیست عاشق مهدی(عج)

کوه کن نیست عاشق مهدی(عج)

مجنون نیست عاشق مهدی(عج)

اویس قرنی ست عاشق مهدی(عج)

کوهی استوار است عاشق مهدی(عج)

عاشق بی مثال است عاشق مهدی(عج)

قرین انبیاست عاشق مهدی(عج)

حبیب اولیاست عاشق مهدی(عج)

دشمن اشقیاست عاشق مهدی(عج)

مشمول دعای زهراست عاشق مهدی(عج)

مشمول رحمت والطاف خداست عاشق مهدی(عج)

انشاا...درزمره ی شهدای کربلاست عاشق مهدی(عج)

سینه چاک و جان نثار مولاست عاش مهدی(عج)

به وقت ظهورش در رکابش است عاشق مهدی(عج)

منبع : Mahdi-yas.Loxblog.com


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : محمدرضا فاطمی نژاد
تاریخ : جمعه 5 تير 1394


http://www.hadithlib.com/guides/view/19/-%D9%82%D8%AF%D8%B3%DB%8C-(%D8%A7%D8%AD%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AB-%D9%82%D8%AF%D8%B3%DB%8C) http://www.yareghaeb2.LXB.irچتروم مذهبی یا رغائب